شنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۰
سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - حمید رضا اکبری، شاعر، نویسنده و پژوهشگر خوزستانی: قرنها است که فرهنگ و ادبیات جهان تحت تأثیرپذیری از غزلیاتِ حافظ قرار دارد. بهرهگیری از تعابیر و مضامین خاص غزلیات او و کاربرد مکرر نقل قولهای شاعرانه، در ساختار شعر معاصر، چه در محور فرم و محتوا و چه تضمین، از جلوه های این تأثیر است. نتایج به دست آمده نشان میدهد، پیوند شعر معاصر با غزلیات حافظ در تمام انواع شعر، از سنتی، نیمایی، سپید دیده می شود.
شاعران معاصر ضمن تأثیرپذیری از مضامین خاص اشعار حافظ، با حسن تعلیلهای بدیع و تغییر در صنایع بیانی و بدیعی چون ایهام، ایجاز، تشبیه و استعاره می کوشند تا تصاویری نو بیافرینند؛ با وامگیری از گسترۀ واژگان و اوزان غزلیات او، به بیان احوال خویش، توصیف معشوق یا انتقاد از اجتماع بپردازند و در مواردی چند، با تضمین بیت یا مصراعی، پیامی مشابه یا متفاوت را به مخاطب انتقال دهند.
کاربرد قاموسی در واژههای شعر لسانالغیب
از سوی دیگر با عمیق شدن در اشعار حافظ متوجه میشویم که واژههای بهکار رفته در اشعار لسانالغیب کاربردهای قاموسی دارند که به نوعی در مقایسه با زبان ادبی حال ما نامانوس هستند. نمونههایی را مثال میآورم: جان درازی، به معنی طول عمر: «جان درازی تو بادا که یقین میدانم / در کمان ناوک مژگان تو بی چیزی نیست». سرافشان: «ز شمشیر سرافشانش ظفر آن روز بدرخشید / که چون خورشید انجم سوز تنها بر هزاران زد».
خصایص مهم حافظ استفاده از فضای قرآنی
حافظ شاعر رمزها است. مثلاً به جای «ماه» آورده است: «عروس آسمان». که این را به «رد و تعبیر» تعبیر کردهاند. البته خیلی جاها هم از این رد و تعبیرها نمیتوانیم بفهمیم که مقصود حافظ از این رد و تعبیرها چه بوده است. حافظ در قرآن غرق بوده است.یکی از خصایص مهم حافظ استفاده از فضای قرانی است. شاعر در هر فرصتی از قرآن الهام میگیرد. دیوان حافظ پُر از تعبیرات قرآنی است. علاوه بر این در شعر حافظ به اصطلاحات عرفانی، منطقی، فلسفی، کلامی، تفسیر، حدیث و فقه، اسراییلیات، مسیحیات، قصص، نجوم، طب، شطرنج، معما و … فراوان برمیخوریم. آثار نفوذ زبانهای عربی و ترکی و مغولی نیز در دیوان حافظ بسیار دیده میشود. الفاظ نیز گاهی در لفاف ایهام پیچیده شدهاند. بسیاری از مضامین شعر حافظ به آثار متون گذشته نیز حکایت دارد.جالب اینکه رند شیراز از مضمونها به گونهای بهکار بسته است که آنها را از آن خویش نموده است. و جامه نو بر تن آنان کرده است. مثلاً میگوید: «قلندران حقیقت به نیم جو نخرند / قبای اطلس آن کس که از هنر عاری ست».
مثنوی در شعر حافظ
حافظ در یک بیت چندین بیت مثنوی را گنجانده است. مولانا میگوید: «بنگر اکنون ژندهی اطلس پوش را / هیچ اطلس دستگیر هوش را؛ در عذاب منکر است آن جان او / کژدم غم در دل غملان او؛ از برون بر ظاهرش نقش و نگار / وز درون اندیشههای او زار زار؛ آن یکی بینی در آن دلق کهن / چون نبات اندیشه و شکر یا میگوید: «عشق و شباب و رندی مجموعهی مراد است / چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد». این را بسنجید با این مصراع از عنصری: «چون معانی جمع گردد شاعری آسان شود». یا میگوید: «مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو / یادم از کشتهی خویش آمد و هنگام درو». این را بسنجید با این بیت سعید طایی: «هیچ گل و لالهای ز انجم رخشان / بر چمن سبز آسمان بنماند».
البته نشانههای فراوان از نگاه حافظ در دیوان اشعار سنایی، عطار، عراقی، سلمان ساوجی و سرودههای شاعران عرب وجود دارد که محققان از آن یاد کردهاند. و آخر اینکه حافظ فقط حافظ است ولاغیر.
نظر شما