به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، خسرو باقری، استاد تمام فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران، نامهای به رئیس جمهور نوشت که در ادامه متن آن میآید.
«به نام خدا
سخنی با رئیس جمهور محترم
در باب نسبت علم و دین
انتخاب جناب دکتر پزشکیان به عنوان رئیس جمهور، آغاز و پایان مبارکی است؛ آغازی بر گشودن دریچههای حکمت در حکمرانی و پایانی بر فرقهگرایی و هوسرانی. رویکرد تخصصگرایی در هیئت دولت و مداراگرایی در قامت ملت، نوید سربرآوردن جوانههای تازهای از شاخههای خشکیدهای است که امید از آنها بریده شده بود.
رئیس جمهور محترم در نخستین سخن خویش با مردم، همچنان بر گشودن افقهای پیش رو اصرار ورزیدند و بار دیگر امیدها را برانگیختند. اما رگهای در سخنان ایشان بود که نگرانکننده مینمود. خوب است از همین آغاز حرکت، باب نقادی سازنده را گشوده نگاه داریم تا از لغزشهای ناخواسته و آسیبهای آنها در امان باشیم.
نکته نگرانکننده مورد نظر، در خصوص نسبت علم و دین است؛ رابطهای که دیری است در دیار ما، به گونههای مختلف، مورد بدفهمی قرار گرفته است. یکی از این گونهها که آن را دیدگاه دائرةالمعارفی نامیدهام، حاکی از آن است که دین اسلام، بنا به جامعیتی که دارد، خود حاوی علوم مختلف است و بر این اساس، کوششهای بسیاری صورت گرفت برای برکشیدن پارههای علوم از جای جای متون دینی و به هم بافتن آنها و بنا کردن ساختارهای مختلف علمی همچون مدیریت اسلامی، روانشناسی اسلامی و نظیر آنها؛ کوشش هایی که البته نافرجام بوده اند.
رگهای از سخنان رئیس جمهور محترم که این گرایش را تداعی میکرد، با اشاره به سخنی است که به حضرت علی (ع) منسوب کردند: رَحِمَ الله أمرا عرف نفسه و عَلِمَ من أین و فی أین و إلی أین. (خدا رحمت کند کسی را که خود را بشناسد و بداند که از کجا آمده، کجا هست و کجا میرود). ایشان با اشاره به این سخن، اظهار کردند: «کل حرفهای مدیریتی که تو این کتابها مینویسند، چیزی بالاتر از این نیست، فقط اینها آمدند جزئی ترش کردند و قابل مدیریتی و اجراییتر». در موضع دیگری نیز با اشاره به اینکه دیدگاههای ایشان از توصیههای حضرت علی (ع) سرچشمه گرفته، بیان میکنند: «توصیههای ایشان شاید خیلی جاها حتی بالاتر از این حرفهایی است که ما حتی از نظر علمی از آنها برداشت میکنیم.»
دغدغه دینی رئیس جمهور محترم، که به جای خود نیکوست، ایجاب میکند که در ترسیم نسبت علم و دین، موشکاف و دقیق باشیم و سهم هر یک را در تلاش بشری مشخص کنیم. ستایش سخنان پیشوایان دینی، باید محدود به سهم معینی باشد که دین در علم ورزی دارد و هرگز نباید این انتظار را ایجاد کند که میتوان همه اجزای پیکره یک علم را از این سخنان طلب کرد. برای مثال، هم اکنون، ایشان، با عنوان رئیس جمهور، به جایگاهی تکیه زده اند که در پرتو خردمندی معاصر بشری، جهت مهار زدن به استبداد رأی حاکمان، تنها به منزله یکی از قوای چندگانه حکمرانی (قوه مجریه) شناخته شده است. این نکتۀ بسیار مهم، در عصر امام علی (ع) نه شناخته شده بود و نه شاید، به سبب بسیط بودن جامعه آن زمان، وجود آن ضروری مینمود. بنابراین، نمی توان انتظار داشت که همه عناصر لازم اداره جامعه پیچیده و متفاوت امروز از نامه امام علی (ع) به مالک اشتر قابل استخراج باشد، هر چند این نامه در زمان خود، بسیار مناسب بوده و بخشهایی از آن در زمان ما نیز زنده و ثمربخش است.
در سخنی مجمل در این مجال، میتوان گفت که نسبت علم و دین را باید در پیکر کوهی فهم نمود که بر قله آن، برف آرمانهای غایی، ثابت و بی زوال مستقرند و دین در خصوص این آرمانهای غایی، سخنان استوار و پایدار دارد؛ آرمانهایی همچون عدالت و احسان در روابط بشری که مکمل یکدیگرند و یکی بدون دیگری نامتوازن خواهد بود. در کمرۀ این کوه، اما، به سبب آتشی که در دل کوه نهان است، تغییر و تحولی در کار است. در اینجا آرمانهای میانی قرار دارند که با تحول علمی و فکری بشر، نو به نو از راه میرسند و بنابراین، در معرض تغییر و تحول نسبیاند. آرمانهای معاصری مانند دموکراسی، تفکیک قوا و آزادی بیان، که در گذشته ظهور نداشتند، از این نمونه اند و موارد دیگری نیز در آینده از راه خواهند رسید. سرانجام، در دامنه این کوه، طوفانی برپاست که تغییر و تحول پیوسته را در این عرصه موجب میشود. در این جایگاه، شیوهها و روشهای اجرایی قرار دارند که در تحول مدامند و در روزگار کنونی، به سبب تحولات فناورانه، حتی با معیار روزآمدی شناخته میشوند.
بر این اساس، انتظار بهجایی نیست که بخواهیم از الگوی کامل مدیریت اسلامی، روانشناسی تام و تمام اسلامی، جامعه شناسی تمام عیار اسلامی و نظایر آنها سخن بگوییم. آری، میتوان از برخی مفاهیم بنیادی (مستقر در قله کوه) که در اندیشه اسلامی وجود دارند الهام گرفت و راه و رسمی را در این عرصههای علمی گشود، بدون آنکه قرار باشد همه اجزای پیکره یک علم، از متون اسلامی استخراج شوند یا ویژگی تجربی علوم، به تلاشی یکسره نقلی کاهش یابد. هر چند آرمانهای غایی میتوانند تأثیری سلبی در نفی برخی آرمانهای میانی یا روشهای اجرایی ناهماهنگ با آرمانهای غایی داشته باشند، اما از جهت ایجابی، روشهای اجرایی و حتی آرمانهای میانی، پویا هستند و پا به پای تجربههای بشری تحول مییابند و نمیتوان آرمانهای میانی یا روشها را محدود به زمانی خاص در گذشته نمود.
امید میرود که دغدغه همزمان دینی و علمی رئیس جمهور محترم، همراه با مرزشناسی دقیق در خصوص نسبت علم و دین پیش رود و بتوانیم از ثمرات هر دو قلمرو، در بالندگی کشور بهره مند شویم.
خسرو باقری
استاد دانشکده روانشناسی و علومتربیتی دانشگاه تهران
بیست و دوم مهرماه ۱۴۰۳»
نظر شما