سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): نمایش «لسان الغیب» با نگاهی به نمایشنامه «رند خلوت نشین» نوشته پری صابری، پس از ۲۳ سال، با بازنویسی محمود شالویی و اردشیر صالحپور و به کارگردانی محمدحاتمی در حافظیه شیراز اجرا شد. حافظ جنبههای گوناگونی هم در اجتماع و هم در بین ادبا و فرهیختگان دارد؛ برخی به وجه معنوی حافظ میپردازند، برخی به نسبت رندانه حافظ میپردازند، بعضیها هم به وجه «لسانالغیبی» حافظ پرداختهاند و بر این باورند که تمام دیوان حافظ، قرآن است. زنده یاد پری صابری به همین وجه میپردازند و محمود شالویی نیز بخش لسانالغیبی حافظ را تصویر کرده است. در این نمایش به تمام لایههای درونی حضرت حافظ در دوران شاه شیخ، شاه منصور، امیر تیمور و شاه شجاع پرداخته شده است؛ در این اثر تمام چالشهایی که حافظ با این افراد داشت و به آنها پرداخته نمیشد و بهخاطر آنها محکوم میشد همه به تصویر درآمد؛ حتی این موضوع که در اواخر عمر اشعار حافظ را آتش میزنند و حضرت حافظ عزلتنشین میشود نیز در این نمایش تصویر شده است. در ین زمینه با اردشیر صالحپور، مشاور عالی نگارش نمایشنامه گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
لطفاً در ابتدا درباره نمایش «لسان الغیب» بگویید که با نگاهی به نمایشنامه «رند خلوت نشین» نوشته پری صابری بازنگری شده است؟
نمایش لسانالغیب بر اساس نمایشنامه رند خلوتنشین نوشته زندهیاد پری صابری توسط محمود شالویی و بنده بازنویسی شده است. به عبارتی این نمایش با آن کار که برای سالن نوشته شده بود، اندکی متفاوت است. در واقع اجرا در تالار وحدت با اجرا در حافظیه و بر سر تربت حافظ متفاوت است و ما لازم دیدیم که تغییراتی انجام بدهیم و تعدیلهایی بسیاری در کار انجام شد. بعضی از شخصیتها ترکیب شدند، شخصیتهایی اضافه شدند و مبنای نمایش زندگی حافظ است. در راستای تقویت نمایش، افزودههای بسیاری به کار اضافه شد، به عبارتی این نمایش را برای یک فضای میدانی آماده کردیم که در تالار حافظیه اجرا شد.
این اثر فاخر چگونه پس از ۲۳ سال با حفظ ساختار کلی اثر بازنویسی شد؟
نمایش «لسانالغیب» اگرچه بعد از ۲۳ سال با بازنویسی محمود شالویی روی صحنه رفت ولی قالب دراماتیک اثر حفظ شد اما کارگردانی آن کاملاً ساختار دیگری داشت و از کارگردانی ۲۳ سال پیش خانم پری صابری متفاوت بود.
این نمایش چقدر از متنهای کهن و تاریخی بهرهبرداری کرده است؟ و اینکه متن نمایشنامه چقدر به فضای زندگی حافظ نزدیک بوده است؟
در خصوص تقویت کار، این متن از بنمایهها و عناصر مقومی بهره گرفته است. به همین منظور سعی کردیم برای تقویت کار، همه نسخهها و یادداشتها و کتابها و شرح و تفاسیری را که برای حافظ نوشته شده است، مطالعه و از آنها بهرهبرداری کنیم. برای استحکام کار بسیاری از استنادات و شواهد تاریخی را تطبیق دادیم و از این حیث میتوانیم ادعا کنیم که این فقط یک نمایشنامه از منظر پرفورمنس یا پرفورمانس (Performance) و نمایش اجرایی نیست بلکه بر مستندات دقیق تاریخی و شرح حال و زندگی حافظ تکیه دارد. البته یادداشتها و تحقیقات اساتید مختلف و منابع بسیار زیاد بود که ما سعی کردیم همه منابع را ارزیابی کنیم و از آنها بهره ببریم.
به عبارتی میتوانیم بگوییم که این نمایشنامه، یک نمایشنامه کامل است که در آن نسبت دقیقی از سیر تحولات پرفراز و نشیب زندگی حافظ و استنادات و مدارک تاریخی به کار گرفته شد و به نوعی همه جنبههایی که در زندگی و شعر حافظ تاثیرگذار بود، در این نمایش استفاده شده است.
کشور ما مهد شاعران غزلسرای ایرانی است که میتواند دستمایه بسیاری از کارهای فرهنگی و هنری باشد. چقدر جای کار بیشتری برای دیگر سرایندگان ایرانی وجود دارد؟
به نظر من این رویه تا اندازهای نو و تاثیرگذار است، اینکه بتوانیم زندگی مشاهیر و مفاخر ملی را بر اساس ابنیه، آثار و اماکن آنها را به زبان زنده و والای هنر نمایش معرفی کنیم. به نظر من این شیوه بسیار تاثیرگذار است، مخاطب در هنگام تماشای نمایش به عنوان یک گردشگر در آن فضا حضور پیدا میکند و با دقایق، نکات و ویژگیهای زندگی و شرح حال آن نخبه فرهنگی یا مفاخر و مشاهیر آشنا میشود، از این جهت به نوعی زنده کردن فضاها و در واقع کالبد مقابر، آرامگاهها و جایگاههای مشاهیر انجام میگیرد.
با توجه به اینکه نمایش «لسانالغیب» در محوطه حافظیه شیراز به نمایش درآمد استقبال از این نمایش چگونه بود؟
خوشبختانه این رویه در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی از زمان حضور محمود شالویی با جدیت دنبال شده است و این نمونه بسیار موفقیتآمیز درباره حافظ، زندگی و شرح حال او انجام و در حافظیه اجرا شد و بسیار مورد استقبال قرار گرفته است. به نظر من میراث فرهنگی اداره مفاخر و ارشاد با همکاری و حضور هنرمندان تراز اول میتوانند طی یک نشست و با همکاری همه فضاها و اماکن تاریخی و اماکن مربوط به مشاهیر را با حال و هوای هنر نمایش زنده کنند تا گردشگر به صرف یک بازدید کالبدی از فضا و معماری در آنجا حضور پیدا نکند.
به نظر من اگر این رویه ادامه پیدا کند، به نوعی حال و هوای تازه و با طراوتی به مشاهیر و مفاخر داده خواهد شد و نسل امروز ما میتواند با گذشته خود، با مشاهیر که اسباب مفاخره بودند، بیشتر آشنا شود. به نوعی اکنون را به گذشته و گذشته و اکنون را به آینده پیوند میدهیم. به عبارتی تاثیر معنوی این کار و اثر تبلیغی و ترویجی آن به مراتب از مسائل مالی آن بیشتر است. البته ناگفته نماند که ما با مشکلات مالی بسیاری مواجه بودیم و هنرمندان ایثارگرانه و با حداقل دستمزد این کار را انجام دادند.
در این زمینه چه پیشنهادی دارید؟
امیدوارم بودجهای برای اینگونه کارها در نظر گرفته شود تا بتوانیم در فضاهای مختلف مفاخر و مشاهیر خودمان را بیشتر معرفی کنیم. البته این یک رسم و سنت در جاهای مختلف دنیا است که هر مکان و آرامگاهی از مشاهیر و مفاخر در واقع یک خانه موزه و گروه هنری نیز دارد و گروه هنری در ساعتی خاص برای بازدیدکنندگان نمایش اجرا میکنند و گروه موسیقی نیز دارند. به نوعی باید سعی کنیم، این فضای سر مقابر و فضای فیزیکی آنها را با حال و هوای نمایش و موسیقی نشاطانگیز، فرهنگی، آموزشی و اجرایی به پیش ببریم. البته به گمان من این چشمانداز فرهنگی که به ابتکار انجمن آثار و مفاخر فرهنگی اعمال میشود، رویه تازهای است که قطعاً با استقبال روبهرو خواهد شد و ترویج خواهد یافت.
به گزارش ایبنا؛ نمایش «لسان الغیب» به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس انجام شد. محمد حاتمی، سیروس اسنقی، ابوالفضل همراه، آناهید ادبی، احسان عباسی، امید امیر، شکیلا سماواتی، آذین عیوضی و مرجان رهنما بازیگران نمایش «لسان الغیب» بودند و آهنگسازی این اثر هنری به عهده حامد ابراهیمی و خواننده آن نیز حمید ترکاشوند بود.
نظر شما