یکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۶
رویکرد آل احمد در مواجهه با اشخاص و پدیده‌ها با شمس تبریزی قابل قیاس است

غلامرضا خاکی پژوهشگر و نویسنده گفت: رویکرد آل احمد در مواجهه با اشخاص و پدیده‌ها با شمس تبریزی قابل قیاس است، او مانند شمس همه را از تیغ تیز و تند انتقادی خود می گذراند، معتقدم که امروزه آل احمد از زوایای گوناگون مورد داوری‌های مختلف قرار گرفته و شاید درست این بود که ما نباید او را همچون یک الگوی کامل در همه امور و مختصات زندگی بدانیم.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا در پنجمین روز از هفته کتاب در سرای اهل قلم از سوی خانه کتاب و ادبیات ایران نشست و رونمایی از کتاب «صدسالگی؛ قضاوت تاریخ درباره جلال آل‌احمد» با حضور محمدحسین دانایی، مولف و گردآورنده اثر و غلامرضا خاکی، پژوهشگر و نویسنده برگزار شد. اجرای این مراسم را هادی خوراشاهیان عهده‌دار بود.

تلطیف قرائت تک بعدی از جلال آل احمد

در ابتدای این مراسم محمدحسین دانایی خواهرزاده جلال آل‌احمد مطرح کرد: این کتاب حاصل پژوهش‌های مستمر او در طول سالیان اخیر بر روی دست نوشته‌های روزنوشت جلال آل‌احمد است؛ با این هدف که بتواند جلال را در آینه خود، روزگار و زمانه خودش بشناسد.

وی در ادامه تصریح کرد: هنر این است که موجودیت هر پدیده را در زمان و مکان خود بکاویم و برای آنکه از جلال آل‌احمد به معرفت‌شناسی جامع‌تری برسیم باید او را به مثابه زمانه و تجربه‌های زیستی‌اش در مواجهه با شرایط بشناسیم.

محمد حسین دانایی با بیان اینکه ایران در سال‌های اخیر، ایران از ادبیاتی که هنر ذاتی مردمان اوست فاصله گرفته، اذعان داشت: واقعیت این است که ادبیات امروز ما نتوانسته یک اثر در حد نوبل ادبی داشته باشد و یا شخصیتی را پرورش دهد که در منطقه، نمادی از درخشش ادبیات ایران باشد، شخصیت‌هایی چون حافظ، سعدی، مولانا و … که در تارک ادبی ایران و جهان می‌درخشند، دیریست که در ادبیات ایران ظهور نکرده‌اند.

دانایی با تاکید بر تاثیری که صادق هدایت در ادبیات جهان داشته است، افزود: یکی از این چهره‌ها در ادبیات معاصر به روایت منتقدان و تحلیل‌گران، صادق هدایت بود و دیگری جلال آل احمد که آثارشان بارقه‌هایی از نثر منسجم و مولفان پیشرو را داشت.

وی با اشاره به قدرت نفوذ بسیار بالایی که آثار جلال آل احمد دارند، گفت: هنوز هم یکی از بحث‌برانگیزترین‌ها در حوزه ادبیات، آثار جلال است، نویسنده‌ای که هر نسل می‌تواند او را از رویکردی جدید بشناسد و قطعاً این همراهی برای شناسایی و کشف نکته‌های پنهان وظیفه ماست، تا جلال را به نسل z که دنیایش در فضای مجازی می‌گذرد، به زبان خودشان بشناسانیم.

وی خاطرنشان کرد: یکی از کارها و اتفاقاتی که در همین مسیر رقم خورد همین کتاب صد سالگی جلال آل احمد است با این امید که قرائت تک بعدی و تک کلامی و ابزاری را در آل احمد تلطیف کند.

دانایی در پایان این بخش از سخنان خود افزود: به‌راستی جلال آل احمد فقط زنده نبود او به گونه‌ای زندگی می‌کرد تا به زنده بودن و زندگی معنا ببخشد. زندگی او طوری بود که لایق نوشتن باشد و بنا بر گفته خودش: «من باید آنقدر پر معنا زندگی کنم که زندگی‌ام ارزش نوشتن داشته باشد.»

جلال به مثابه متنی چندلایه

در ادامه این مراسم، غلامرضا خاکی در پاسخ به پرسش خوراشاهیان مبنی بر اینکه «شناخت ما از جلال باید چگونه باشد، جلال خودرا باور کنیم یا آنکه شما می‌سازید؟» گفت: اطلاعات من نیز درباره جلال آل احمد در حد دیگران بود تا اینکه با آقای دانایی آشنا شدم و او افق‌های دیگری از جلال را برای من آشکار کرد، خاکی با اشاره به نظریه پل ریکور (نظریه پرداز معاصر) بیان کرد: ریکور معتقد است نگاه ما به رفتارها و واکنش دیگران باید به مثابه یک متن باشد، چرا که آدم‌ها به میزان بزرگی و عمق‌شان متن‌ترند، متن شدن به ما اجازه می‌دهد تا از یک شخص در ساحتی چند لایه‌ای تعابیر و تفاسیر متفاوت داشته باشیم. چرا که از ویژگی‌های مهم متن همین لایه‌ای بودن است.

وی در ادامه تصریح کرد: در واقع کسانی که بخواهند جلال آل احمد را در یک سطح دیده و قضاوت کنند به راه اشتباهی رفته اند که از حقیقت وجودی جلال دور است.

وی افزود: نه‌تنها جلال که مواجهه ما با همه بزرگان نباید آمیخته با نگاهی تک بعدی و همراه با قضاوت‌گری باشد. هر انسان یک متن است و هنر آن است که متن را به صدا در بیاوریم و برای این کار باید او را در معرض یک پرسش قرار دهیم تا بتوانیم به دریای وجود او تور بیندازیم.

خاکی با تاکید بر اینکه جلال آل احمد کسی بود که در آثارش گزارش تحولات فکری خود را ارائه می‌دهد، گفت: یادداشت‌های او به ما این اجازه می‌دهد که سیر تحولات فکری او را دنبال و ردیابی کنیم و این بهترین اتفاق برای کشف متن به مثابه یک متفکر و ادیب است. در آثار او خطوطی از یک نوع مبارزه و جدالی در درون و بیرون پیداست، پس ما او را باید از دو وجه بشناسیم. اول اینکه او را به واسطه خودش بشناسیم و دوم آنکه ارتباط او را با زمانه امروز درک کنیم و بسنجیم که چگونه می‌توان بین او و نسل حاضر پلی بزنیم.

خاکی همچنین درباره خصوصیات فردی و منش زندگی آل احمد، گفت: جلال اهل خود سانسوری نبود و هرگز در زندگی به دنبال تایید شدن و برچسب گرفتن در یک نگره و دسته خاص نبود، جدال‌های او همه برای خروج او از یک مرحله و ورودش به مرحله دیگر بودند.

در بخش بعدی این مراسم دانایی در تایید صحبت‌های خاکی، اضافه کرد: از نگاه من همه چیز عالم چند بعدی و چند لایه‌ای است و اگر ما چیزی را یک لایه ببینیم، ایراد از نگاه ماست، مشکل اینجاست که در روزگار حاضر ما بیشتر از آنکه کنجکاو باشیم قضاوت‌گر شده ایم، جلال یک زندگی و تفکر دائماً در حال تحول و تغییر داشت و اگر معنای بد آن را کنار بگذاریم به نوعی متلون المزاج بود که برای یک روشنفکر لازم است. یک روشنفکر هرگز به هیچ چیز تعصب و ایمان ندارد و مدام باید پله‌های یقین را بشکند تا به نایقین و ناباوری برسد.

دانایی در ادامه تاکید کرد: وظیفه تاریخی من این است که بدون احتیاط و جانب‌داری هر چیزی که از جلال آل احمد می‌دانم را منتشر کنم، با اینکه می‌دانم در زمانه‌ای هستیم که همه درگیر سوگیری‌های تایید شده ایم و قبل از شناخت به امور، تصمیم خودشان را نسبت به شناخت گرفته اند و عقل را می‌آورند تا استدلالی که از قبل داشته را همپوشانی کند.

وی افزود: چهار پنج محور متضاد در رویکرد خوانندگان در مواجهه با جلال وجود که عمدتاً سطحی و ابزاری است و من هیچ نیازی نمی بینم که برای ثابت کردن جلال با این دوستان که نظرشان برای من محترم است، بحث کنم.

در ادامه غلامرضا خاکی در پاسخ به این طرح مسئله که آثار گذشته و مشاهیر را نمی‌توان با ادوات امروزی نقد و تفسیر کرد، گفت: از شگفتی زندگی انسان این است که اعمال او در زمان و مکان‌های مختلف رخ می‌دهد و اما در همه دوره‌ها سنجیده و قضاوت می‌شود وچه بسا این مسئله برای متفکری که همه زندگی‌اش در آثارش ریزش می‌کند، بغرنج‌تر باشد.

خاکی تصریح کرد: درست این است که در باب قضاوت خصوصاً برای متفکرها بر این پیش فرض تجهیز باشیم که میزان دانایی و منابع در آن دوره چه بوده است و با توجه به آن متفکر چه مسیری را پیموده است و همچنین در این میان

پیام وجودی آن شخص را مورد پرسش قرار دهیم.

خاکی در پایان با تاکید بر اینکه جلال آل احمد برای او در زندگی نمادی از یک آموزگار با صداقت است، گفت: رویکرد آل احمد در مواجهه با اشخاص و پدیده‌ها با شمس تبریزی قابل قیاس است، او مانند شمس همه را از تیغ تیز و تند انتقادی خود می گذراند، معتقدم که امروزه آل احمد از زوایای گوناگون مورد داوری‌های مختلف قرار گرفته و شاید درست این بود که ما نباید او را همچون یک الگوی کامل در همه امور و مختصات زندگی بدانیم، نکته قابل تامل در زندگی او قدرت جو شکنی و شهامتی است که او به خرج داد تا از هر چیز، به موضوع جدید برسد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها