سید مسعود شجاعی طباطبایی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) با توجه به هفته کتاب ۱۴۰۳ گفت: در دنیای ادبیات و هنر، کتابها همواره به عنوان منبع الهام و آگاهی برای مخاطبان عمل کردهاند. یکی از کتابهایی که به شدت مورد توجه من قرار گرفته است، کتاب «مبانی هنرهای تجسمی» است که میتواند برای هنرمندان و دانشجویانی که به این حوزه علاقهمندند، کارآمد باشد. این کتاب به دلیل رویکرد عرفانی و اسلامیاش، به یک تفسیر عمیق از هنرهای تجسمی میپردازد. این کتاب برای علاقهمندان به درک عمیق مبانی هنر یک راهنمای عالی است. اگر کسی بتواند بتواند این کتاب را مطالعه کند، به طور یقین چیزهای زیادی در مورد نقش هنر در زندگی انسان و ارتباط آن با معنویات یاد خواهد گرفت.
وی افزود: از دیگر کتابهای مهمی که نمیتوان از یاد برد، آثار و خاطرات افرادیست که در شرایط خاصی زندگی کردند. مثلاً کتاب «وقتی مهتاب گم شده» نوشته علی خوشدست واقعاً خواندنی است. علی خوشدست نه تنها یک هنرمند بااستعداد بود، بلکه به عنوان یک شخصیت معنوی نیز شناخته میشود. داستانهایی که او روایت میکند، پر از احساسات انسانی و تجربیات عمیق است. او در کتابش به مسائلی اشاره میکند که نه تنها مربوط به هنر است، بلکه به زندگی، مبارزه و امید در شرایط سخت نیز اشاره میکند. زیبایی این کتاب در تفکرسازی برای خواننده است. علی خوشدست در دیداری با مقام معظم رهبری از ایشان درخواست دعا کردند تا به فیض شهادت نائل شود. آقا در پاسخ فرموده بودند؛ «شما شهید زنده هستید». برای معرفی این شخصیت باید اضافه کنم که او موفق به دریافت جایزه هنر انقلاب شده است.
شجاعی مطرح کرد: کتاب «پایی که جا ماند» نیز یکی از کتابهای تأثیرگذار دیگری است که به زندگی شهیدان و مجروحین جنگ تحمیلی میپردازد. این کتاب، تلخی و شیرینی زندگی یک انسان را به تصویر میکشد. میدانیم که در حوزه ادبیات دفاع مقدس، کتابهای زیادی نوشته شده، اما این کتاب به دلیل روایت صادقانه و بزک نکردن واقعیتها، قلب هر خوانندهای را تسخیر میکند. خاطرات شخصیتهایی که در این کتاب به تصویر کشیده شده، نمایی از ایثار، فداکاری و عشق به میهن است. رنجها و دلتنگیهای آنها نه تنها خبر از تاریخ میدهد، بلکه عواطف انسانی را هم زنده نگه میدارد.
شجاعی در ادامه گفت: همچنین کتاب «خاطرات عزتشاهی» که شخصیت معاصر و تأثیرگذاری مانند عزت الله شاهی را به تصویر میکشد، نیز از دیگر آثار مهمی است که میتوان به آن اشاره کرد. او با داشتن یک شخصیت عمیق و جذاب، داستانها و خاطرات جالبی از زمانه خود روایت کردهاست. قرار بود این کتاب به یک فیلم تبدیل شود، که نشاندهنده اهمیت و تأثیرگذاری آن در جامعه باشد، اما متأسفانه این پروژه به سرانجام نرسید. این نشان میدهد که گاهی اوقات دنیای سینما و ادبیات نمیتواند به خوبی از تجربههای واقعی و انسانی بهره ببرد.
وی افزود: یکی از خاطرات جالبی که در این کتاب نقل میشود، مربوط به زمانی است که عزتشاهی کتابش را نزد شهید مطهری برده بود تا درباره تبدیل آن به فیلم صحبت کنند. ا و نقل میکرد که «ابتدا هیچ مشکلی نبود، اما بعد سناریویی نوشتند و دیدم مبارزات بانوان هم به داستان اضافه شده است. گفتم: این چیست؟ ما اصلاً در آن زمان چنین مبارزاتی نداشتیم. اگر میخواهید بار دراماتیکش را زیاد کنید، خب این دیگر خاطرات من نیست». در نهایت نیز بهصراحت و صادقانه گفتند: «خب، شما بروید فیلمتان را بسازید، من هم میروم تدریسم را میکنم. مشکلی ندارد!»
در پایان او تاکید کرد: علاوه بر افراد مشهور و آثار معروف، لازم است به کتابهایی اشاره کنیم که به خاطرات مردم عادی و کمتر شناختهشده میپردازند. به عنوان مثال، کتابهایی که درباره بچههای لرستان است و به زندگی و روحیات آنان پرداخته، دارای جذابیت خاصی هستند. این کتابها معمولاً زمینههایی از زندگی را به تصویر میکشند که کمتر به آن پرداخته میشود. کتاب دو جلدی «بچههای لرستان» اثر اسماعیل سپهوند از این جمله است و چنین کتابهایی میتوانند ما را با فرهنگ، آداب و رسوم مناطق مختلف کشور آشنا کنند و احساسات مشترکی را بین ما و آنها ایجاد کنند.
نظر شما