مهسا خیراللهی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) با اشاره به اینکه کنو در سومین رمانش با عنوان «آخرین روزها»، از سورئالیسم فاصله گرفته است، عنوان کرد: در ترجمه کتاب «آخرین روزها» من بسیار تلاش کرده ام که به سبک نوشتاری ریمون کنو پایبند باشم و این کار بسیار دشوار بود، زیرا این نویسنده در تلاش برای ساخت کلمات جدید است. علاوه بر آن کنو به دنبال ایجاد فرم جدیدی از نوشتن است؛ او از طریق ترکیب چند کلمه با هم، کلمات جدیدی تولید میکند و گاه کلمات یک جمله را به هم میچسباند و آنها را بدون فاصله و براساس حروف شنیداری مینویسد که برگردان آن به فارسی بسیار دشوار است. من تا جایی که ساختار زبان فارسی به ایجاد کلمات جدید اجازه می داد تلاش خودم را کردم که به سبک نوشتاری نویسنده پایبند باشم.
خیراللهی همچنین بیان کرد: مرگ و معنای زندگی مضمون غالب این رمان است و در آن شخصیتهای داستان آخرین روزهای خود و فرار از مرگ را با معناهای مختلف و گاه طنزآلود به تصویر میکشند.
وی در مورد انتخاب آثار ریمون کنو برای ترجمه گفت: این انتخاب، سلیقه خودم بود و با نشر صحبت کردم و با هم پروژه تعریف کردیم و به این نتیجه رسیدیم که برای اینکه یک نویسندهای شناخته و دیده بشود، بایستی چندتا اثر از این نویسنده به صورت یکجا و یک شکل بیرون بیاید که خواننده بتواند بین اینها انتخاب کند و کارهای نویسنده پراکنده نباشد. برای تحقق این فکر، انتخاب نویسنده را به من سپردند و من پس از انتخاب این نویسنده، تصمیم گرفتم ۱۰ اثر ار این نویسنده را ترجمه و منتشر کنم.
خیراللهی در مورد تاثیر سایر مترجمان بر خود گفت: فن ترجمه را با خواندن آثار زیادی از مترجمان به دست آوردم. در مورد من تک مترجم کاری نکرده است ولی آقای به آذین به خاطر کیفیت کار و پیشرو بودنشان برای من کسی بود که دوست داشتم انگشت کوچک او باشم.
این مترجم جوان در مورد سابقه خود به خبرنگار ایبنا گفت: نزدیک ۱۰ سال است کار ترجمه انجام میدهم. اولین کار من یک رمان پلیسی به اسم «الوار برای تابوتها» بود که به من معرفی شد. پس از آن اوایل با سرعت کمتر و در چند سال اخیر به صورت جدی فقط کار ترجمه انجام میدهم و کارهای ریمون کنو که تا به امروز پنج تای آن چاپ شده است را به صورت یک پروژه دهتایی با نشر نی به جلو میبریم.
گفتنی است، مهسا خیراللهی متولد سال ۱۳۶۷ است و در رشته ادبیات فرانسه در دانشگاه اصفهان تحصیل کرده است. وی به صورت حرفهای به کار ترجمه مشغول است. آخرین روزها، جدیدترین اثر وی است. وی همچنین کتاب «دوری از روئی»، «گل های آبی»، «زازی در مترو»، «یکشنبه زندگی» را از ریمون کنو ترجمه کرده است. علاوه بر ریمون کنو، کتاب «سوخته از یخ» نوشته پیتر آسمسون، «فرصتهای بزرگ» نوشته برنارد اسلید، «پسر بچه تخس» اثرپتراس- روسنلوند و «بهار ۷۱» نوشته آرتورآداموف را درکارنامه حرفهای خود دارد.
نظر شما