به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، محمد رییسی، مدیر نشر آذرفر در رونمایی از کتاب «ساگارماتا؛ سفرنامه صعود به بیس کمپ اورست» نوشته میثم نیکنام گفت: «تو پای به راه نه و هیچمپرس / خود راه بگویدت که چون باید رفت» کتاب ساگارماتا صرفاً یک گزارش یا سفرنامهای نیست که یک نفر از چگونگی شروع، مشکلات مسیر و حس خود نسبت به صعود اورست نوشته باشد. اورست را تا کنون هزاران نفر فتح کردهاند و عکسهای یادگاریشان در اینترنت فراوان است. تفاوت این کتاب در این است که نویسنده آن یک ایرانی است و در ایران زندگی میکند و بی ثباتی اقتصادی، مسایل سیاسی و تورمی که روزانه افزایش پیدا میکند ما را از بسیاری رویاهایمان دور کرده است و حتی فراموششان کردهایم.
وی ادامه داد: میثم نیکنام باوجود مشکلاتی که بر آن واقفیم، پای به مسیر رسیدن به رویایش گذاشت و با چشمها و دستانش اورست رویاییاش را لمس کرد. این گفته خودش کاملاً گویای شخصیت رویاپرداز و عملگرای وی است: «سفر کردن برای من رویایی است که در حال انجامدادنش هستم»
رییسی افزود: وقتی کتاب را از ابتدا تا انتها میخوانی و با نویسنده همراه و همسفر میشوی، تمام استرسها، اضطرابها و حتی شادیهای پس از رفع استرس را لمس میکنی و در دلت تشویقش میکنی که نا امید نشو و به دنبال رویایت برو. البته که برای رسیدن به رویا، وجود همراه و همسفر بسیار مهم است و به قول معروف یار خوب تمام ماجراست.
مدیر نشر آذرفر بیان کرد: ما در این انتشارات افتخار میکنیم که کوهنوردی همچون آقای نیکنام یکی از نویسندههای خوب ماست که امور ثبت و نشر گزارش سفرها و ماجراجوییهایش را به ما میسپارد. برای کسانی که در مسیر رسیدن به رویاهایشان تلاش میکنند آرزوی موفقیت دارم و این کتاب را به علاقهمندان کوهنوردی و نیز کسانی که به دنبال ماجراجویی هستند پیشنهاد میکنم.
هفت روز سخت و پر چالش در کوهستان هیمالیا
کتاب «ساگارماتا، سفرنامه صعود به بیس کمپ اورست» نوشته میثم نیکنام از سوی انتشارات آذرفر و مهراب منتشر و روانه بازار نشر شده است. ساگارماتا نام کتابی است که نویسنده آن از خاطراتش در مسیر صعود به کمپ اصلی بلندترین کوه کره زمین، اورست روایت میکند. او و همنوردش احمد، از هفت روز سخت و پر چالش در کوهستان هیمالیا سخن گفته و از مشکلاتی که سر راه آنها بوجود میآید میگویند.
راوی قبل از سفر به سرزمین نپال که بلندترین رشته کوه زمین در آن قرار دارد نیز سخن به میان آورده و از موانعی سخن گفته که هر کدام میتوانسته اراده آنها را سست و از تصمیمشان صرف نظر کنند. اما با الهام از شعار این کتاب «کیهان، با کسانی که به دنبال افسانه شخصیشان هستند، سخاوتمندتر است» بر تصمیم خود پافشاری میکنند و با گذر از تمامی موانع قدم به کوهستان عظیم هیمالیا میگذارند.
ساگارماتا نام نپالی کوه اورست است و آنها بعد از چهار روز سخت و طاقت فرسا و مبارزه با سرمای منفی ۲۵ درجه و فراز و فرودهای بسیار موفق به صعود به کمپ اصلی اورست میشوند. حین این صعود دریافتهایی ارزشمند از معنای عمیق زندگی بدست میآورد که به نگارش درآمده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«آری قلب و روحم آنجاست و هر روز احساسش میکنم. هر روز بیاد میآورم که میان ناجیان آسمان بودم اورست مغرور آنجا بود و با دستانم لمسش میکردم آن کوه دست نیافتنی و آن معبود خودشیفته وزیبا آرام و با صلابت میان ابرها آرمیده بود و من با تمام وجودم با چشمانم دستانم و با قدمهایم لمسش میکردم. در سرزمین خدایان به یایان و اوجش رسیده بودم و توان بازگشت نداشتم. قلبم دوستدار معبودی بود بنام اورست که او هم راست قامت در مقابلم ایستاده بود و نظاره میکرد. تمام این راه ۴هزار کیلومتری را آمده بودم که او را ببینم معشوقم و آرزویم رویایم را میان دستانم میدیدم و در آغوشش گرفته بودم چشمانم را بستم. صدای مهیبی آمد. صدای سقوط یک بهمن عظیم به گوشم رسید. چشمانم را باز کردم و صورتم را به سمت صدا متمایل کردم. اورست روبرویم بود. دوباره چشمانم را بستم. آری اورست آن کوه عظیم با ما خیال گفتگو کرده بود.»
نظر شما