به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)،در اين نشست كه از ساعت 16:30 آغاز شد، غبرايي با بيان اينكه آشنايي او با موراكامي به 10 سال پيش و زماني كه برادرش، فرهاد غبرایی، مترجم فقید، براي او دو كتاب از ژاپن آورد باز ميگردد، گفت: 10 سال پيش تنها اسم موراكامي را در انتهاي اين دو كتاب خواندم، در آن روزها ايرانيان با موراكامي آشنا نبودند و پس از آنكه نسخه انگليسي كارهاي موراكامي را يك به يك به دست آوردم علاقهام به ترجمه آثارش بيشتر شد.
اين مترجم ادامه داد: اكنون نسخه اصلي تمام كارهاي موراكامي به جز يك يا دو كتاب را دارم و حسرت ترجمه ديگر كارهاي او بر دلم مانده است.
غبرايي با بيان اينكه با كارهاي موراكامي نوعي احساس تجانس فكري ميكند افزود: اسم اغلب كتابهاي موراكامي بر گرفته از موسيقي و برخي ترانههاست. درباره انتخاب عنوان «كافكا در كرانه» هم بايد بگويم احساسم اين بود با توجه به اينكه محوريت اين رمان موراكامي موسيقي است و كافكا در كرانه هم اسم يك ترانه است که رمان پیرامون آن شکل میگیرد، تصميم گرفتم عنوان آن كتاب را كه برخي «كافكا در ساحل» نهادهاند «كافكا در كرانه» بگذارم.
وي اضافه كرد: نمي توانم بگويم تمام كارهاي موراكامي را خواندهام اما مطالعه اكثر كارهاي او مرا شيفته اين نويسنده كرد.بايد بگويم او علاوه بر اينكه بر فرهنگ ژاپني تسلط كامل دارد ،فرهنگ غرب را نيز به طور كامل ميشناسد. موراكامي ميگويد كار اصلي من نويسندگي است و ترجمه فعاليت تفنني اوست.
غبرايي تصريح كرد: معتقدم موراكامي سوررئاليسم را به كارهايش وارد كرد. موراكامي در آثارش به دنبال آدمهاي غيرعادي ميرود چراكه آدمهاي عادي هميشه عادياند و موراكامي كاري با آنها ندارد.
فرشته احمدي نويسنده و منتقد نيز در این نشست با بيان اينكه تنها با خواندن يك اثر از موراكامي نميتوان ديد مطلوبي از آثار او بدست آورد اظهار داشت: بهنظرم براي آشنايي با آثار موراكامي بايد با جهانبيني خاص او آشنا شويم ،نگاه موراكامي به جهان يك نگاه ارگانيك و جامع است؛ او جهان را در قالب يك بدن مي پندارد.
احمدي افزود: بي قاعده بودن داستانها، طرح مداوم پرسشهايي از جهان و حضور عناصر واقعي و غير واقعي در كنارهم از ويژگيهاي آثار او است.
احمدي با بيان اينكه تمام عناصر داستانهاي موراكامي با تفكر و احساس نياز نويسنده وارد اثر ميشود گفت: ارزش همه عناصر براي موراكامي يكسان است يعني اينطور نيست كه يك مغازهدار صرفا براي پر كردن داستان و روند كلي داستان وارد اثر شود بلكه موراكامي احساس ميكند كه آن مغازه دار بايد باشد و حضور آن عنصر به ظاهر جزئی، حضوري پر ارزش است.
وي ادامه داد: من اين موضوع را در آثار كمتر نويسندهاي ديدهام،معمولا يك تفكيك كلي در عناصر مهم و غير مهم در داستانها وجود دارد.
اين منتقد با بيان اينكه «رمان پس از تاريكي» به نوعي با موسيقي «جاز» در ارتباط است گفت: با فهميدن موسيقي جاز ميتوان اين كتاب را نيز فهميد، موراكامي به ريتم اعتقاد كامل دارد و بارها به موسيقيهاي زمين كه انسانها را پيش ميبرد اشاره ميكند.
وي تصريح كرد: در موسيقي جاز نوعي بداههنوازي وجود دارد،همانطور كه موراكامي در جايي ميگويد من بدون طرح كلي شروع به نگارش داستان ميكنم و در حين كار است كه عناصر به داستان اضافه ميشوند.
احمدي با اشاره به اينكه انسانهاي داستانهاي موراكامي انسانهاي كاملي هستند گفت: انسان هايي كه موراكامي از آنها حرف ميزند انسانهاي معمولي نيستند، آنها موسيقي ميدانند، ورزش ميكنند و با هدف جلو ميروند.
در ادامه اين نشست احسان عباسلو با اشاره به عناصر داستاني موراكامي اظهار داشت: موراكامي به مفاهيمي چون از خود بيگانگي، نقد ذهن كار محور ژاپني و سقوط ارزشهاي انساني مي پردازد، او بارها فرهنگ ژاپني را در قالب انسانهاي داستانش نقد ميكند و بارها به قدرت طبيعت اذعان ميكند.
وي افزود: من سبك آثار موراكامي را نوعي سبك «تغزلي» ميدانم چراكه وقتي سير آثار او را دنبال ميكنيم روايتهايي غزلوار مشاهده ميكنيم.
عباسلو با بيان اينكه موراكامي پيش از آنكه مرد محتوا باشد مرد فرم است افزود: او به جزئيات بسيار خوب ميپردازد و من معتقدم اين جزئيات است كه يك نويسنده را نويسنده ميكند.
دوشنبه ۲۳ آذر ۱۳۸۸ - ۱۱:۲۱
نظر شما