کتاباولیهای ادبیات ایران
-
کتاباولیهای ادبیات ایران/ شماره 12، پگاه شرفی:
«لوبنا و پیبل» داستانی خاکستری و در عین حال امیدوارانه دارد
پگاه شرفی، مترجم کتاب کودک «لوبنا و پیبل» در مصاحبه با ایبنا ضمن بیان تجربه اولین ترجمه کتاب کودک خود، گفت: آنچه در این داستان بیش از هر چیز آموزنده است این است که انسانها در شرایط بسیار سختی که حتی باورش برای خیلیها میتواند غیرممکن باشد، میتوانند مهربان باشند و با درک متقابل شرایط دیگران، آنها را خوشحال و امیدوار کنند.
-
کتاباولیهای ادبیات ایران/ شماره 11، پریا توکلی طهرانی؛
دوست دارم «صدای» نویسنده را بشنوم، نه «دوبلهی» مترجم را
پریا توکلی طهرانی، مترجم کتاب کودک «خرس گفت: من یک مشکل کوچک دارم» میگوید: ترجمه کتاب کودک باید در کلمات و جملات ساده و بدون توضیح اضافه انجام شود. به عنوان خواننده، من دوست دارم «صدای» نویسنده را بشنوم، نه «دوبلهی» مترجم را و در ترجمه خودم هم سعی کردهام صدای نویسنده را حفظ کنم.
-
در نشست خبری جشنواره «خودنویس زرین» ویژه نوقلمان ایرانی مطرح شد:
ما به نشر مردمی در ایران و قوانین هموارکننده برای حضور جهانی نیاز داریم
قاسم صفایینژاد، سرپرست نشر صاد معتقد است: یکی از مشکلاتی که در حوزه نشر ایران داریم این است که مسئله انتشار کتاب، مردمی نیست؛ پس ناگزیریم درها را به روی مردم باز کنیم که خودشان کتاب و محتوای عمیق تولید و ترویج کنند.
-
کتاباولیهای ادبیات ایران/ شماره 10، فاطمه بهبهانی؛
هدف اصلی نویسنده نوقلم نباید صرفا چاپ یک کتاب باشد
فاطمه بهبهانی، نویسنده کتاب «نشانی گنج» که اولین اثر چاپشدهاش به حساب میآید معتقد است یک نویسنده نباید هدف اصلیاش صرفا چاپ یک کتاب باشد؛ همین که او فکر کند یک نویسنده است و از عهده نوشتن یک داستان برمیآید یعنی تمام تلاشش را کرده است.
-
ایبنا بررسی میکند:
پرونده «کتاباولیهای ادبیات ایران»
نوشتن از یک جایی شروع میشود و این شروع همیشه مهم است. پرونده «کتاباولیهای ادبیات ایران» ما را بیشتر با چگونگی این آغازها و حسوحال نویسندههای نوقلم آن آشنا میکند.
-
کتاباولیهای ادبیات ایران/ شماره 9؛ فرزانه نکو:
این اثر حکایت رستمبانوهای زمانه من است/ کتاباولی بودن حس عجیب و ممتدی از اضطراب دارد
فرزانه نکو، نویسنده داستان «جسارت هیوا» معتقد است به تعریف زن در جامعه نیازی نیست و کارآمد آن است که زنان بزرگ را وصف کنیم؛ زیرا توصیف از تعریف کارآمدتر است.
-
کتاباولیهای ادبیات ایران/ شماره هفت؛ قدسی خانبابایی:
سوگوار بودم اما رمان طنز نوشتم
قدسی خانبابایی، نویسنده کتاب «من فقط یک داستان کوتاه نوشته بودم» درباره چالشهای زمان نگارش اولین داستانش گفت: مادرم به سرطان معده مبتلا شده بود و با شروع کارگاه داستاننویسیام، بیماری وی اوج گرفت و متاسفانه در زمانی که باید یکی دو ماه دیگر داستانم را تحویل میدادم مادرم را از دست دادم. این بزرگترین چالشی بود که با آن مواجه شدم؛ چراکه سوگوار بودم اما رمان طنز نوشتم.
-
کتاباولیهای ادبیات ایران/ شماره چهار؛ عاطفه شاطریکاشی؛
رسالت معلمی باعث شده از نوشتن دست نکشم/ جداسازی ادبیات به زنانه و مردانه درست نیست
عاطفه شاطریکاشی، نویسنده رمان «عروسی شغالها» درباره ارتباط شغل معلمی و حرفه نویسندگیاش گفت: معلمبودن بر نوشتن تأثیر میگذارد؛ چون با جامعه و بچهها درگیرت میکند؛ بچههای متوسط اول در سنین 13، 14 سالگی که دغدغههای مختلفی دارند و آنقدر در جامعه حل میشوند و برایشان مسئله بهوجود میآید که شما میتوانید دنیا دنیا از آنها سوژه بگیرید. شاید این رسالت معلمی باعث شده است که من نخواهم دست بکشم از نویسندگی.
-
کتاباولیهای ادبیات ایران/ شماره سه، ثریا شیری؛
مخاطب داستانم تمام مردمانیاند که رویایی برای رسیدن دارند
ثریا شیری، نویسنده کتاب «لیاندخت» که در اولین اثر خود به سراغ قصهای بومی رفته است درباره مخاطب اصلی داستانش گفت: مخاطب داستانم تمام مردمانی هستند که رویایی برای رسیدن دارند؛ نه فقط زنان که حتی مردان هم هر چند کمتر و متفاوتتر اما گاهی با چالشهایی مواجه میشوند که نه تنها منع قانونی ندارد، بلکه هیچ استدلال منطقی قویای برای نرسیدن به هدفشان نمیتوان یافت و تنها یکچیز مقابل آنها قد علم میکند: «عرف غلط».
-
کتاباولیهای ادبیات ایران/ شماره دو، صبا خالدیفر؛
توقع زیادی از کسی که برای اولینبار دست به قلم برده، نداشته باشید/ نوشتن با طعم قورمهسبزی سرد شده!
صبا خالدیفر نویسنده رمان نوجوانانه «مارش بانوی تاریکی» درباره علاقهاش به نویسندگی گفت: نویسندگی برای من مزهی قورمهسبزی سردشده را دارد، که خوشایند است. مزهای به یادماندنی که در ذهنت میماند. از آنها که وقتی چشمهایت را میبندی میتوانی مزهاش را حس کنی. من وقتی به قورمهسبزی سردشده میرسم دلم نمیخواهد تمام شود، درست مثل وقتی که مینویسم؛ میتوانم تا صبح به نوشتن ادامه بدهم و خسته نشوم.
-
کتاباولیهای ادبیات ایران/ شماره یک، محمد عربی؛
نویسنده جوان برای نوشتن داستان از هفت دولت آزاد است/ «دینامیت»، «طلا و مس» یا «پارادیس» تصویر درستی از زندگی یک طلبه نیست
محمد عربی نویسنده کتاب «مکاشفه بهاری یک همسایه واله» در گفتوگو با ایبنا از رنجی میگوید که نویسندگان در مسیر چاپ کتاب تحمل میکنند و او بعد انتشار اولین اثرش با این واقعیت روبهرو شده است. در این مطلب میتوانید صحبتهای این کتاباولیِ جوان را بخوانید.