قبل از هر سوالی، باید پرسید «لهجه» یعنی چه؟ اساسا چه تفاوتی یا نسبتی بین «لهجه» و «عربی رسمی» که در مدارس آموزش داده میشود، وجود دارد؟
لهجهها یا گویشها شکلهایی از یک زبان هستند که از لحاظ آوایی و دستوری تفاوتهایی با زبان اصلی پیدا کردهاند. مانند گویش شیرازی و گویش مشهدی در زبان فارسی. یعنی هر زبان یک شکل معیار دارد و مجموعه زیادی از لهجهها و گویشها را در خود جا داده است. آنچه که در زبان عربی «لهجه» یا «عامی» گفته میشود در عین استقلالهایی که دارد زیر مجموعه زبان عربی فصیح است.
بهطور کلی آنچه را بهعنوان زبان عربی میشناسیم میتوان به سه دسته تقسیم کرد: دسته اول، عربی «کلاسیک» یا قرآنی که زبان فصاحت و بلاغت است و مخصوص کسانی است که میخواهند ادبیات عرب و متون کهن رابه صورت تخصصی بخوانند. دسته دوم عربی «فصیح»، استاندارد یا «کتابی» است که زبان دانشگاهی، کتابت، زبان اخبار و شکلی رسمی تکلم و تحریر است و در تمام کشورهای عربی بهعنوان گویش استاندارد در تدریس در مدارس و تألیف کتابها و جراید به کار برده میشود.
دسته سوم، عربی «گفتار»، «جِلفی» یا «دارجِه» است. هر منطقه از جهان عرب، گویش محلی ویژه خود را دارد که گاه تفاوتهای میان آنها به اندازهای است که عربها مجبور به تکلم به عربی کتابی با هم میشوند. وجود تعدد گویشها و لهجات در زبان عربی دلایل زیادی دارد مثل تأثیر زبانهای پیشین موجود در آن مناطق، چیرگی حکومتهای مختلف در کشورهای عربی، و.... گویشها به اعتبار جغرافیای فرهنگی و زبانی، به چند دسته اصلی تقسیمبندی میشوند؛ لهجه مصری، شامی، مغربی، خلیجی و عراقی که هر دسته خود زیرمجموعههایی دارد مثلا لهجه شامی خودش شامل لهجه لبنانی، سوری، اردنی و فلسطینی است. خود یک لهجه، مثلا لهجه عراقی هم گاهی به اقتضای شهرهای مختلف، تلفظها، اصطلاحات و گاهی اشکال فعل مختص به خود دارد. مثلا زمان مضارع مستمر مانند «دارم کتاب میخوانم» را در بغداد «دا اقراء الکتاب»، در کربلا و نجف «جای اقراء الکتاب» و در بصره «گاعد اقراء الکتاب» میگویند.
با این توصیفات ضرورت یادگیری لهجههای مختلف در چیست و چه نیازی به یادگیری آنها وجود دارد؟
کسی که میخواهد مترجم رسمی شود یا در مجامع علمی و دانشگاهی به عربی فصیح سخنرانی کند نیازمند آموختن عربی فصیح است. البته عربی فصیح پایه و اساس لهجههای عربی است. اما لهجهها زبان گفتار و روزمره است. به قول معروف لهجهها زبان مردم کوچه و بازاراست. اگر بخواهیم با «مردم» یک کشور ارتباط بگیریم و انس پیدا کنیم و فقط با گفتاری رسمی با قشر نخبه ارتباط نداشته باشیم، احتیاج داریم که حتما به زبان مردم صحبت کنیم و به یادگیری لهجه نیاز پیدا میکنیم. وقتی ارتباطمان با یک کشور عربی فراتر از ارتباط رسمی میشود و میخواهیم ارتباط مستقیم با «مردم» داشته باشیم باید لهجه آن منطقه را یاد بگیریم تا ارتباط درست، عمیق و کامل شکل بگیرد.
برای آموزش لهجهاز کجا باید شروع کرد و چه کارهایی در این زمینه انجام شده است؟
در زمینه آموزش عربی فصیح خیلی سال است دارد کار میشود. معجمها، اپلیکیشن، کتابهای آموزشی داخلی و بینالمللی استاندارد و آموزش رسمی در مدارس و موسسات هم وجود دارد. استادان خوبی هم وجود دارند. به عنوان یک رشته دانشگاهی هم مورد توجه بوده و هست. اما در زمینه لهجه کارهایی که آغاز شده عمری کمتر از یک دهه دارد. تعداد کتابهای آموزش لهجه، موفق و غیرموفق، استاندار و غیراستاندار، کمتر از انگشتان دو دست است. تعداد بسیار محدودی اپلیکیشن که البته در ابتدای راه هستند و به نقطه تکامل نرسیدند. همچنین معجم و منبعی برای یافتن واژهها و اصطلاحات وجود ندارد. تعداد کمی از موسسات بزرگ و معتبر آموزش زبان به آموزش لهجه عراقی روی آوردند. در دانشگاه و مجموعههای رسمی و آموزش عالی آموزش لهجهها جایگاهی ندارد و جسته و گریخته در قالب تشکلها اقدامات موردیای در این زمینه انجام میشود. تعداد کلاسهای آموزشی مستمر و منظم در این زمینه، در کل کشور، بسیار بسیار کم است. فضای رسمی حوزههای علمیه هم تحرک خاصی در این زمینه ندارد. اما در ساحات غیر رسمی، به خصوص بعد از وقوع کرونا و مجازی شدن آموزشها در شبکههای اجتماعی فعالانی شروع به آموزش لهجه عراقی کردند که یا خود از عرب زبانان ایرانی و یا از عراقیان مقیم ایران هستند و یا در شهرهایی مثل مشهد و قم به دلیل حضور زیاد زائران عراقی با لهجه عراقی آشنایی تجربی پیدا کردند و در مجموع باید گفت آموزش لهجه عراقی در ابتدای راه است و هنوز مراحل آزمون و خطا را میپیماید.
از تالیف کتاب «لغه الحب» بگویید و اینکه این ایده از کجا شکل گرفت؟
معتقد بودم تا محتوایی در قامت «کتاب» در نیامده و به شکل رسمی در معرض دید اهالی نظر قرار نگیرد، کامل نمیشود و به نقطه غایی تعالی و تکاملش نمیرسد. همچنین دغدغه و سابقه پانزده سال معلمی و مدرسی، در کنار شناختی که از داشتهها و نداشتههای عرصه آموزش و کم و کاستیهای محتوا و منابع موجود در زمینه لهجه عراقی پیدا کرده بودم، دستمایهای شد برای تالیف کتاب «لغه الحب». البته در این مسیر مشورتهای زیادی از استادان برجسته دانشگاهی و غیردانشگاهی گرفتم که باید قدردانشان باشم. بههرحال این کتاب بر شانه کارهای قبل ایستاده و حتماً از آنها آموخته و سعی کرده کاستیهایشان را نداشته باشد. همانطور که کارهای بعدی که دیگران انجام خواهند داد میتواند قدمی جلوتر از تجربه این کتاب باشد و اصل تجربه آموزش لهجه عراقی را یک گام جلوتر ببرند.
چه تفاوتی بین این کتاب و آثار مشابه آن وجود دارد؟ در واقع ویژگی برتر این کتاب نسبت به کتابهای دیگر در این حوزه در چیست؟
همه منشورات وام دار آثار قبل از خودشان هستند. این اثر هم حتما در کنار ابداعات خودش، از محتواهای آموزشی موجود نهایت بهره را برده و مدیون همه زحمات و تولیدات قبلی است ولی سعی کرده در شیوه، در محتوا، در ساختار و... چیزی بر آنها اضافه کند و این حوزه را یک قدم بزرگ جلوتر ببرد. «لغه الحب» شاید تنها کتاب یا یکی از کتابهای آموزش لهجه عراقی «مطابق با استاندارد کتابهای آموزش زبان» است. شامل کاملترین «قواعد» لهجه است. بعضی از این قواعد که اکتشافی است در حال حاضر در جزوات دیگر فعالان آموزش لهجه راه پیدا کرده و بینام وام گرفته شده است. این درحالی است که برخی از آموزشدهندگان و زبان آموزان به غلط تصور میکنند آموزش لهجههای عربی فارغ از هرگونه قواعد و قانونی است. البته بنابر پی گرفتن روش آسان، همه فهم و «محاوره محور» بوده است و بنا نداشتیم تجربه ناموفق صرف و نحوآموزی در مدرسه تکرار شود. یعنی زبان آموز به خودباوری برای محاوره میرسد.
درنظر نگرفتن دانش زبانی و سطح مخاطب و ارائه فلهای مطالب، ضعف شایعی است که در خیلی از جزوات و منشورات دیده میشود. آموزش این کتاب «پله به پله» از مبتدی تا پیشرفته است. کتاب آموزشی باید همراه «تمارین» برای تثبیت باشد. این هم از ضعفهای شایع محصولاتی است که برای آموزش لهجه ارائه میدهند. تجربه سالها تدریس به مخاطبان با سطوح سنی و استعداد زبانی مختلف و مشورت با استادان مجرب، ما را به سمت شیوهای که آن را «آموزش ترجمه محور» اسم گذاشتیم رساند. در این شیوه زبانآموز از سطح مبتدی، بر اساس همان آموختههای اولیه، شروع به جملهسازی میکند و به این طریق ناخوداگاه ساختار ذهنیاش با این مهارت آشنا میشود و این امر باعث میشود در مکالمه به سهولت قادر به ساختن جملههایی با اسلوب درست باشد. «اعراب گذاری» کامل متنهای عربی که خوانش را راحتتر میکند؛ تدوین لغتنامه که از الزامات کتاب آموزشی است و استفاده از مولفان و مشاوران عرب زبان برای محور قراردادن عربی روز ( که در لهجه خیلی مهم است) از ویژگیهای یک کتاب آموزشی استاندارد است که در این کتاب به آن اهتمام جدی شده است.
برای اولینبار پیوستار صوتی و تصویری کتاب به شکل کیوآرکد در اختیار مخاطب قرار گرفت تا از زحمت همراه داشتن سی دی یا نگهداشتن فایلهای متعدد کتاب در لپتاپ و گوشی خلاصی پیدا کند. ضمنا دسترسی به نکات تکمیلی هم ممکن شود. به این شکل این کتاب، یک کتاب بروزشونده است و هرچند وقت یکبار مطالب جدیدی درباره محتواهای آن از طریق دسترسی آنلاین قابل دستیابی است. پیش از انتشار قطعی کتاب برای اطمینان خاطر، نسخه آماده انتشار، محدود به شکل دیجیتال منتشر شد و چند ترم، برای مخاطبان با سطح تحصیلات، شغل و سن و هوش زبانی متفاوت، تدریس شد و رفت و برگشتها و اصلاح و تکمیلهای زیادی به خودش دید و این باعث شد به کم و کیف امروزیاش دربیاید.
نظر شما