مطبوعات کودک و نوجوان-۳
خواندن مجله باعث میشود کودک لابهلای کاغذها استعداد و علاقهمندی خودش را کشف کند
معصومه یزدانی، سردبیر ماهنامه «قلک» گفت: خانوادهای که ماهیانه برای فرزندش ۱۰ عنوان کتاب میخرد اما مجله نمیخرد، درواقع قسمتی از نیاز خواندنی و مطالعه کودک را تهیه نکرده است؛ چون کارکرد مجله با کتاب فرق دارد و مجله شامل بازی، گزارش، آموزش کاردستی، شعر، داستان و... است. این تنوع باعث میشود کودک لابهلای این کاغذها استعداد و علاقهمندی خود را کشف کند.
محتوای این نشریه را مطالبی مانند شعر، داستانهایی در قالبهای گوناگون، بازی، کاردستی و سرگرمی تشکیل میدهد. «قلک» را میتوان هر ماه از کیوسکهای مطبوعاتی، شهرکتابها و برخی کتابفروشیها تهیه کرد. در حال حاضر بهنام تقیپور، مدیرمسئول قلک است و معصومه یزدانی به عنوان سردبیر در این ماهنامه فعالیت دارد. در ادامه گفتوگوی ما با معصومه یزدانی درباره اهمیت خواندن و یادگیری از مجله آمده است:
- قلک با چه هدف و رویکردی و چگونه ایجاد شد؟
دغدغهای که پشت ایجاد ماهنامهای به نام «قلک» بود، این بود که بنیانگذاران قلک یعنی مؤسسه مطبوعاتی دایره رنگی ایدهآل، به دنبال آموزش سواد مالی به کودکان بودند. در مردادماه ۱۳۹۳ اولین شماره این ماهنامه منتشر شد که قطعا قبل از این تاریخ، یک یا دو سال تحقیق و پژوهش صورت گرفته است. این اتفاقات در زمانی رخ داد که در آن زمان، لزوم آموزش سواد مالی خیلی حس نمیشد. من از سال ۱۳۹۵ به عنوان کارشناس در ماهنامه «قلک» شروع به همکاری کردم و در حال حاضر سه سال است که به عنوان سردبیر همکاری دارم. ماهنامه «قلک» همانطور که از نامش هم مشخص است ماهی یکبار منتشر میشود.
زمانی که «قلک» تأسیس شد، خیلیها این عقیده را داشتند که چرا باید درباره سواد مالی با کودک صحبت کنیم؟ اما افراد مؤسس «قلک» در این اندیشه پیشرو بودند و این ماهنامه را منتشر میکنند؛ آنها میتوانستند به سراغ موضوعات دیگری بروند اما مسئله سوادآموزی مالی برایشان دغدغه بود. با وجود تمام افتوخیزهایی که طی این چند سال داشتیم و سبب شد که خیلی از مجلهها از گردونه نشر خارج شوند؛ ولی کسانی که مؤسس «قلک» بودند، همچنان پایمردی کردند و انتشار این ماهنامه را ادامه دادند. با تمام شرایط گرانی کاغذ و کرونا، همچنان مواج حرکت میکنیم و مسیرمان را ادامه میدهیم. با همه این تفاسیر، خوشبختانه امروزه آموزش سواد مالی، دغدغه خانوادهها هم شده است.
از آنجایی که ما این نگاه و دغدغه را داریم و باید بخشی از آن هم به دانش تبدیل شود، افراد در «قلک» ثابت هستند. بسیاری از مطالب ما، مطالبی هستند که سالها در حال چاپ هستند. برای بعضی از شخصیتهای داستانی، برنامهریزی داریم که شاید از مجله خارج شوند و در قالب کتاب به بچهها معرفی شوند. گاهی اوقات نویسنده یا شاعر مهمان داریم و از آنها میخواهیم با موضوع برای ما مطلب بنویسند و ما هم دوست داریم از افراد حرفهای حوزه ادبیات کودک و نوجوان هم بنویسیم.
- آیا تا به امروز به اهدافی که در قلک داشتید، رسیدید؟
مخاطب ما سیال است؛ چرا که تنها در رده سنی ۳ تا ۷ سال است و بچهها بعد از هفتسالگی دیگر مخاطب ما نیستند. خداراشکر بازخوردهای خیلی خوبی از مخاطبان گرفتهایم؛ مخاطبانی که دسترسی به ماهنامه «قلک» داشتند. با توجه به اینکه جمعیت ۷۰ یا ۸۰ میلیون نفری داریم و بخش اعظمی از این جمعیت کودک هستند؛ اما قطعا جا دارد که شمارگان خیلی بالاتری از «قلک» منتشر شود و به دستشان برسد. متأسفانه دلایل متعددی باعث میشود که نهتنها ماهنامه «قلک» بلکه تمام مجلههای کاغذی که برای کودک تولید میشوند، شمارگان خیلی محدودی داشته باشند.
با همه این شرایط وقتی که «قلک» همچنان منتشر میشود، نشاندهنده این است که میتواند همان تعداد مخاطبی را که دارد، آموزش دهد. به نظر من هرکس همان تکه جایی را که در اختیارش باشد بتواند سرسبز کند، بزرگترین کار را انجام داده است و نیازی نیست کل دنیا را سرسبز کند.
نکته بعدی این است که آن هدفی که باعث ایجاد ماهنامه «قلک» شده است، یک نگاه مستحکم علمی و با کارشناسی خیلی دقیقی بوده است. من وقتی برمیگردم و به عقب نگاه میکنم، متوجه میشوم که چقدر این سنگ بنا درست بوده است و اصلا لزومی ندارد که تغییر کند.
- آیا در هر شماره موضوع خاصی را دنبال میکنید؟
بحث سواد مالی با بحث ریاضی و جمع و تفریق و دخل و خرج متفاوت است. سواد مالی خیلی گستردهتر است. درواقع نوعی سبک زندگی است. به عنوان مثال وقتی از اتاق خارج میشوید، باید چراغ را خاموش کنید؛ بخشی از این کار به اقتصاد مربوط میشود و بخشی به حلقهای از کنشها مربوط میشود که باعث حفظ محیطزیست و تولید ملی میشود. ما قرار نیست که به بچهها اقتصاد یاد دهیم؛ ما میخواهیم آداب و رسوم ملی و فرهنگی و بومی جغرافیای ایران را آموزش دهیم. بنابراین مطالبی مانند محیطزیست، شب یلدا، عید نوروز و... در این سواد مالی میگنجند.
در بعضی از مطالب رو بازی میکنیم و مشاغل را آموزش میدهیم و در بعضی از مطالب هم نه. در شماره جدید صرفهجویی در مصرف آب را با یک شعر یادآوری کردیم؛ چون نزدیک به فصل گرما هستیم و در مصرف آب مشکلاتی هست. صرفهجویی در مصرف آب نهتنها یک مسئله اقتصادی است؛ بلکه در آداب و رسوم کشورمان هم به این موضوع تأکید شده. علاوهبر آن در احادیث دینی خیلی به مسئله صرفهجویی در مصرف آب تأکید شده است. به حدی این گرهها درهم تنیده است که تنها بحث اقتصاد نیست. ما در این ماهنامه حتی شیوه صحیح ارتباط با خانواده، عیادت مریض و احترام به بزرگتر را آموزش میدهیم. ما به بچهها آموزش میدهیم که حتی حلقه ارتباطات انسانی یک سرمایه است؛ چرا که در آینده به کمک ما میآید و باعث سلامت روانی میشود.
شاید خیلیها این تصور را داشته باشند که ما به بچهها میگوییم قلک بخرند و پولهایشان را داخل آن بریزند، پسانداز کنند، ولخرجی نکنند و... ؛ اما واقعا اینها نیست و مطالب عمیقتر است و لایههای گستردهتر و متعددتری دارد.
- تفاوت مجله با کتاب داستانی چیست؟
میخواهم به کسانی که شاعر یا نویسنده هستند، والدینی که دغدغه تربیت صحیح کودک را دارند یا کسانی که در این حوزه مسئولاند، بگویم کاربرد مجله با کتاب متفاوت است. خانوادهای که ماهیانه برای فرزندش ۱۰ عنوان کتاب میخرد اما مجله نمیخرد، درواقع قسمتی از نیاز خواندنی و مطالعه کودک را تهیه نکرده است. اگر مدارس کتابخانههای خیلی خوب و غنی داشته باشند ولی در آن مجله نباشد، خلایی دارد؛ چون کارکرد مجله با کتاب فرق دارد.
مجله به صورت ماه به ماه منتشر میشود و در یک زمانبندی خاصی به دست مخاطب میرسد که همین موضوع باعث میشود در ذهن او انتظاری شکل بگیرد که لذت خواندنش را افزایش میدهد. مجله شامل بازی، گزارش، آموزش کاردستی، شعر، داستان و... است؛ این تنوع باعث میشود که کودک لابهلای این کاغذها استعداد و علاقهمندی خودش را کشف کند.
من نویسنده هستم ولی وقتی یک کتاب برای کودک میخرید، آن را میخواند و در کتابخانه میگذارد؛ اما مجله را میتواند بارها ورق بزند و مطلب از نویسندهها و شاعران مختلف بخواند. حتی میتواند با کاغذهای مجله بازی کند. کودک میتواند با خواندن مجله مطالب علمی را یاد بگیرد؛ در صورتی که کتاب این کارکرد را ندارد. در مجله و ماهنامه مخطب میتواند با نویسنده ارتباط بگیرد و نظرات خود را ارائه دهد؛ اما در کتاب چنین ارتباطی وجود ندارد. در مجله راه برای بهروز شدن، اصلاحشدن و همگام با مخاطبشدن باز است.
شاید خانوادهها به خاطر صرفهجویی در هزینهها مجله نخرند؛ اما مسئولان باید بدانند که کودکان و نوجوانان اساس زیربنایی یک جامعه هستند. ما در این سالها خیلی از جاها مخاطب کودک و نوجوان حذف کردیم یا کمرنگ کردیم. در حال حاضر اگر قرار است برنامهریزی باشد، آن، بهادادن به مجلههاست. دستکم راهکار این است که سنگ راه نشوند و حمایت کنند.
نظر شما