كتاب «تاريخنگاري در اسلام» نوشته سيد صادق سجادي به كوشش انتشارات سمت به چاپ يازدهم رسيد. نويسنده معتقد است كه تاريخنگاري اسلامي به مفهوم خاص آن كه از قرن دوم هجري آغاز شد، ادامه سنت نقل اخبار و قابل مقايسه با مفهوم امروزي «تك نگاري تاريخي» است._
نويسندگان از «يكسال تحقيق و تتبع»، «استفاده از مهمترين و معتبرترين منابع اصيل تاريخ اسلام و تحقيقات جديد محققان مسلمان و خاور شناسان»، «تطابق كتاب با سر فصلهاي مصوب» و «زبان درخور مقصود» به عنوان مهمترين ويژگيهاي كتاب تاريخنگاري در اسلام به عنوان كتابي درسي ياد كردهاند.
در انتهاي مقدمه موجز كتاب به گستره موضوعي آن اشاره شده است و «تحقيق در تعاريف، انگيزهها، فوايد، اهداف، منشا تاريخنگاري، روشها، مكاتب، شيوههاي تدوين و تنظيم تاريخ و انواع تاريخ نگاري اسلامي» به عنوان موضوعات اصلي مورد بحث مطرح شده است.
فصل اول به بيان كلياتي در باب تاريخ و تاريخنگاري اسلامي اختصاص دارد. در بخش اول اين فصل با اختصار و دقت، منابع اوليه تاريخي، معاجم لغوي و سپس كتابهاي متاخرين اعم از شرقشناسان غير مسلمان و محققان مسلمان مورد بررسي قرار گرفته و منشا، معاني لغوي و اصطلاحي واژه و مفهوم «تاريخ» تشريح شده است. بخش دوم اين فصل به تاريخنگاري اسلامي پرداخته است.
نويسندگان معتقدند تاريخنگاري اسلامي به مفهوم خاص آن كه از قرن دوم هجري آغاز شد، ادامه سنت نقل اخبار و قابل مقايسه با مفهوم امروزي «تك نگاري تاريخي» است. آنان قرآن، حديث، سنتهاي تاريخنگاري مناطق فتح شده، تشكيل دولت اسلامي، كشمكشهاي سياسي، دستهبنديهاي نژداي و مسائل مربوط به امامت و خلافت را از زمينههاي پيدايش و رشد تاريخنگاري اسلامي ميدانند. در بخش بعد هدف و فايده تاريخنگاري با استناد به ديدگاههاي مورخان برجستهاي چون طبري، ابن قتيبه، دينوري، مسكويه، خطيب بغدادي، ابن اثير، مسعودي، ابن جوزي و سخاوي و اهداف هر يك را از نگارش تاريخ بر شمرده شده است.
در بخش آخر فصل اول جايگاه تاريخ در طبقهبندي علوم نزد مسلمانان مورد بحث قرار گرفته است، در اين بخش به ديدگاههاي ابو عبدالله محمد خوارزمي، ابن حزم، فخر رازي، اخوان الصفا، قطب الدين شيرازي، ابن خلدون، آملي و طاش كوپري زاده استناد شده است.
فصل دوم به منشا تاريخ نگاري اسلامي اختصاص دارد. در اين فصل شش منشأ براي تاريخ نگاري اسلامي بر شمرده شده است. هر يك از ميراثهاي عربي، ايراني، يوناني، يهودي، مسيحي و اسلامي (قرآن و سنت) تاريخنگاري به ايجاز مورد بررسي قرار گرفته و منابع تاريخي اين آثار به اجمال معرفي شده است.
«روشها و مكاتب تاريخنگاري» عنوان فصل سوم است. در اين فصل تحت عنوان روشهاي تاريخنگاري سه روش روايي، تركيبي و تحليلي و تحت عنوان مكاتب تاريخنگاري، مكاتب مدينه (شامل شش راوي اخباري)، عراق (شامل هشت راوي اخباري)، ايران، شام و اندلس مورد بحث نسبتا تفصيلي قرار گرفته و كتابها و مورخان هر مكتب معرفي شدهاند.
فصل چهارم به شيوههاي تدوين و تنظيم در تاريخنگاري اسلامي اختصاص يافته است. شيوه تنظيم مواد تاريخ به لحاظ موضوع، زمان و مكان و اشكالي مانند حديثي ـ تاريخي، دودماني، تنظيم بر حسب طبقات، رعايت تسلسل زماني با شيوه سالشماري، تبارشناختي و فرهنگنامهاي در اين فصل طرح و در هر شيوه نويسندگان و كتابهاي آنان معرفي شده است.
فصل پنجم گستره تاريخنگاري در سرزمينهاي اسلامي را به بحث گذارده است و پنج حوزه مغرب و اندلس، مصر و شام، ايران، شبه قاره هند و عصر امپراطوري عثماني، به تفكيك مورد اشاره قرار گرفته است.
فصل ششم به بيان انواع تاريخنگاري اسلامي اختصاص دارد و از شيوهها و گونههاي مختلف از جمله سير و مغاري، مقاتل و فتن و حروب، خراج و فتوح، تواريخ عمومي، تواريخ دودماني، تواريخ محلي، انساب، طبقات، وزارت و ديوانسالاري فرهنگنامههاي تاريخ و فرق و مذاهب ياد كرده است و در هر گونه نمونههايي از مهمترين كتب تاريخي معرفي شده است.
در پايان منابع و كتابشناسي شامل كتابهاي عربي ـ فارسي و لاتين به ترتيب الفبايي نام نويسندگان درج شده است.كتاب اگر چه نسبتاً كم حجم است اما بسيار اطلاعرسان تنطيم شده و در فصول متعدد، ابعاد مختلف تاريخنگاري اسلامي را تشريح كرده است. اين اثر براي دانشجويان دوره كارشناسي يك كتاب آموزشي و براي ديگران يك مرجع دستي به شمار ميآيد.
نظر شما