يكي روي آب راه ميرود، يكي از وسط ديوار رد ميشود، يكي آدمها را با تختهپاككن پاك ميكند، يكي دست و پايش كش ميآيد و يكي هم زمان را نگه ميدارد! همهي اين اتفاقات در «مدرسهي جنيها» اتفاق ميافتد كه نشر قطره چاپ هفتم آن را منتشر كرده است.
نويسنده در اين كتاب، دانشآموزان «مدرسهي جنيها» را به شما معرفي ميكند كه هر كدام تواناييهاي منحصر بهفردي دارند: «ژان» از وسط ديوار رد ميشود، «ژولين» روي آب راه ميرود، «فرانس» مردم را با تختهپاككن پاك ميكند و «ماريِ» هم با تصويرش درگير است! البته «آن» را نبايد فراموش كرد؛ ويژگي عجيب او نگه داشتن زمان است.
«ياك ريوه» دربارهي اين بچهها ميگويد: «فكر كنم اينها همشون «بچه جني» باشند! باباي مدرسه هم كه دم در مدرسه نشسته و هيچوقت لبخند از روي لبش نميرود، هميشه ميگويد: «ترس ممنوع!». او ميگويد كه اين بچه جنيها، حسابي توي اين محله، جنب و جوش به پا كردهاند. يك خبرنگار هم هست كه همهي حرفها و داستانهايي را كه باباي مدرسه تعريف ميكند، يادداشت ميكند تا بعداً در روزنامه چاپ كند؛ ولي خبر ندارد من ميخواهم همهي آن داستانها را براي شما بگويم.»
«ريوه» ابتدا داستان «ژان» را تعريف ميكند. پسري كه ميتواند از وسط ديوارها رد شود. «ژان» از اين توانايي خود اطلاعي ندارد تا اينكه طي اتفاقي از آن آگاه ميشود: «يك روز صبح ژان از خواب بيدار شد. همينطور كه با چشمهاي نيمهباز داشت راه ميرفت، يك دفعه ديد توي دستشويي، جلوي آينه ايستاده، بدون اينكه بفهمد چطوري داخل دستشويي شده. احتمالاً دوباره بد از خواب بلند شده بود. ولي احساس خاصي داشت. خودش را توي آينه نگاه كرد. يادش نميآمد كه در را باز كرده باشد. يعني چه؟ يعني از وسط در عبور كرده بود؟»
شايد هر كسي جاي ژان بود فكر ميكرد حواسپرتي گرفته اما: «توي مدرسه پاك حواسش پرت بود و اصلاً گوش نميداد. وقتي معلم ازش پرسيد سه چهار تا چند تا ميشود، جواب ديد: «اسكندر مقدوني». كلاس هم از خنده منفجر شد.»
اما واقعيت اين بود كه ژان ميتوانست از وسط ديوارها رد شود بدون اينكه مشكلي برايش پيش بيايد. بعد از خودش، بچههاي مدرسه نخستين كساني بودند كه متوجه اين ويژگي ژان شدند: «ساموئل گفت: «به هر حال خيلي كيف ميده آدم بره....»؛ و برادر دوقلويش ادامه داد: «از توي ديوار دفتر به مدير زبون درازي كنه!»
البته ژان، تنها بچهي عجيب و غريب مدرسهي جنيها نيست. «آن»، «ماري»، «فرانس»، «ژولين» و «ژانتين» هم براي خودشان قدرتهايي دارند.
براي آشنايي بيشتر با اين بچههاي خارقالعاده، ميتوانيد «مدرسهي جنيها» را بخوانيد كه «حنيفرضا جابريپور» آن را ترجمه كرده است.
اين كتاب 160 صفحهاي را كه انتشارات قطره براي هفتمين بار منتشر كرده، 3500 تومان قيمت دارد.
نظر شما