محمود فتوحي، عضو هيات علمي دانشگاه تربيت معلم و استاد فعلي دانشگاه فردوسي مشهد، در نشست «قيصر امينپور در عرصه زبان و تحقيق» كه عصر ديروز در شهر كتاب برگزار شد، كتاب «سنت و نوآوري در شعر معاصر» را مانيفست قيصر و همه كساني دانست كه چون او، نوآوريهايشان بر اساس، و روي سطح و صفحه سنت شكل ميگيرد.
عضو هيات علمي دانشگاه تربيت معلم تصريح كرد: او در اين دو كتاب درپي پاسخ دادن به سوالاتي است كه در تجربه شعري خودش با آنها درگير بود.
وي با اشاره به اظهار نظرهاي بسيار از سوي روانشناسان، زبانشناسان، ادبا و منتقدان درباره رابطه شعر و كودكي، گفت: قيصر معتقد بود كه حرفهاي زيادي در اين زمينه گفته شده، ولي هيچ كس تا كنون اين رابطه را نشان نداده است. او در كتاب «شعر و كودكي»، حجم عظيمي از منابع را از آثار «ازرقي هروي» تا احمدرضا احمدي، براي نشان دادن مدعاي خود درباره اين رابطه، به كار ميگيرد.
فتوحي اضافه كرد: وقتي قيصر «شعر و كودكي» را نوشت، آرام گرفت و به همه نشان داد كه اين رابطه وجود داد و شاعر، دنياي كودكانهاي را تجربه ميكند.
وي با بيان اهميت و جذابيت مصاديق ذكر شده توسط امينپور در اين كتاب براي نشان دادن مدعايش، يادآور شد: او گاه از نامهها و نوشتههاي كودكان تحت آزمايش روانشناسان، جملههاي بسيار شاعرانهاي درباره عشق و مرگ انتخاب ميكند؛ به طوري كه مخاطب تصور ميكند اينها، جملههاي شاعران بزرگ است.
استاد دانشگاه فردوسي مشهد، با ذكر نام چند تن از روانشناسان چون «پياژه» كه ديدگاههاي آنها در اين كتاب به كار گرفته شدهاند، افزود: قيصر هرجا به طرح ايدهاي ميپردازد، براي ثابت كردن آن نمونههاي بسيار جالبي را مطرح ميكند؛ به طوري كه گاه زيبايي نمونه، مخاطب را بيچون و چراي چنداني به پذيرش ايده اصلي وادار ميكند.
وي با بين يكي از اين نمونهها خاطرنشان كرد: قيصر حتي به مثنوي ميپردازد و نشان ميدهد كه مولوي، در مواردي «خود ميانبيني» را (به تعبير كتاب) تجربه كرده است. به اين معنا كه گاه به جاي شيء مينشيند و سخن ميگويد.
فتوحي در پايان اين بخش از سخنانش تاكيد كرد: در شعري كه خود قيصر، براي دخترش «آيه» گفته است نيز، جاپاي اين جابجايي شخصيت شاعر و كودك به خوبي قابل مشاهده است.
وي در ادامه، به دومين اثر تئوريك امينپور، كتاب «سنت و نوآوري در شعر معاصر» پرداخت و گفت: اين كتاب حكايت دغدغههاي بسيار بزرگتر و اجتماعيتري به نسبت «شعر و كودكي» است. شاعري در وضعيت اجتماعي و سياسي خاصي قرار گرفته كه در آن وضعيت، رويارويي سنت و تجدد به طور پيوسته مطرح است و اين دغدغه لحظهاي او را آرام نميگذارد تا آنكه در نهايت، منجر به تحقيق فربهي در كتاب «سنت و نوآوري در شعر معاصر» ميشود.
فتوحي تصريح كرد: ادعا ميكنم كه اين كتاب، محصول ايدئولوژي قيصر است؛ به اين معنا كه او به نتايج اين كتاب، در حد يك ايدئولوژي باور دارد.
وي با بيان اين كه نخستين كار او در اين كتاب، قد علم كردن مقتدرانه در برابر ديدگاههاي جريانهاي مختلف شعري پيرامون مسالهاي به نام «توهم مدرنيسم» است، اضافه كرد: مدرنيسم در جامعه ما با چند مشخصه شناسايي ميشود. آدونيس هم به اين مساله توجه داشته و در گفتوگويي كه بين او و قيصر گذشته و منتشر شده، ميبينيم كه نخستين پرسش قيصر از آدونيس، درباره سنت و نوآوري در جهان اسلام است.
فتوحي ادامه داد: قيصر معتقد است كه مدرن و نو بودن، لزوما به معناي امروزي و معاصر بودن نيست. او ميگويد: برخي آثار ادبي گذشته معاصرند، چون هنوز موثرند. بدين ترتيب او اولين شاخص مرتبط با توهم مدرنيسم را رد ميكند.
وي در ادامه به دومين شاخص مورد توجه امينپور پرداخت و خاطرنشان كرد: دومين شاخص، اين است كه هرچه قديم و مربوط به گذشته است، لزوما سنت نيست. سپس او تناقضي را به روش كلامي- فلسفي از دل اين جمله بيرون ميكشد و ميگويد "گذشته اگر چه گذشته است، اما در نگذشته است و نميتوان از آن گذشت". بدين ترتيب او در برابر كساني ميايستد كه معتقدند آنچه متعلق به ديروز است، معاصر نيست.
سومين شاخص، به گفته فتوحي، در بحث همسويي با غرب است. فتوحي گفت: قيصر معتقد بود كه همسويي با غرب، به معناي مدرن بودن نيست. چهارمين شاخص نيز در مساله «الحاد و بيديني» نهفته است. قيصر معتقد است كه الحاد، به معني مدرن بودن نيست.
وي در ادامه نتيجه گرفت: قيصر با عطف توجه به اين چهار شاخص، ميخواهد بگويد كه فرد براي تحقق نوآوري، ضرورتا نيازمند سنت است و هيچ چاره و گريزي از سنت ندارد. از اين جا او به اين حكم ميرسد: «گريز از سنت به سنت.»
فتوحي در بخش ديگري از سخنانش تاكيد كرد: هيچ نقطه و منطقه گذار و عطفي در طول تاريخ ادبيات فارسي، در تاليف اين كتاب از ديد قيصر دور نمانده است. او حتي به "ازرقي هروي" ميپردازد كه شاعري است يادآور منطقه گذار از شعر حسي به ذهني در تاريخ شعر فارسي، و در زمان خودش هم با مخالفت بسيار افرادي چون «رشيد وطواط» مواجه بوده است. ازرقي بيتهايي دارد كه در صورت ندانستن نام شاعر، تصور ميكنيم اثر شاعري معاصر خود ماست.
وي با بيان تفاوتهاي كار امينپور با تاريخ ادبياتنويسي به شيوه سنتي، خاطرنشان كرد: در تاريخ ادبيات سنتي، به سراغ فرماندهان و دانه درشتهاي ادبيات ميروند. ولي قيصر حتي از "تندر كيا" هم ياد ميكند و راز مقبول نيفتادن كارهاي او و محمد مقدم را در ارتباط با ريشه نداشتن آثارشان در سنت ادبي فارسي ميداند.
فتوحي تصريح كرد: قيصر معتقد است كه بخشهايي از سنت، شديدا "نو" هستند. شايد همه اين دغدغهها، محصول مطالعات او در دانشگاه باشد. از سوي ديگر، شايد برخي از دوستان قيصر در تخيل شاعرانه از او برتر بودند، ولي در سطح ماندند. در حالي كه پيوند نامحسوسي كه قيصر با زبان و سنت از دريچه مطالعات دانشگاهي برقرار كرد، منجر به پديد آمدن آثاري شد كه يادآور آثار سعدي است.
فتوحي در بخش ديگري از سخنانش با بيان اين كه قيصر "آزادي سياسي" را در برابر "آزادي زيباييشناختي" قرار داد، گفت: او معتقد بود كه "انقلاب ادبي" با نيما آمد و ادب مشروطه، "ادب انقلابي" بود. او معتقد بود كه شعر مشروطه با وجود اتصالش به زمان و پرداختن به مسايل روز، "نو" نبوده است. قيصر شعر نو را، «ري را»ي نيما ميدانست.
وي با اشاره به اين كه اين كتاب او، تاريخ ادبيات براساس ديالكتيك كهنه و نو است، يادآور شد: شما در اين كتاب ردپايي از پروين اعتصامي نميبينيد، با وجود آن كه در هر تاريخ ادبيات معاصر ديگري حتما به اين شاعر پرداخته ميشود؛ اما نگاه قيصر، نگاه ديگري است.
فتوحي اضافه كرد: قيصر سه نوع نوآوري را تمايز ميكند:
1- نوآوري بيريشه كه بر اثر آشنايي با فرهنگ غرب، سنت را نفي ميكند.
2- نوآوري مشروطه كه نمايندگانش بهار و رشيد ياسمي و پروين اعتصامياند.
3- نوآوري متعادل كه نيما سر سلسله جنبان آن و موثرترين فرد آن است.
اين عضو هيات علمي دانشگاه تربيت معلم در پايان تاكيد كرد: به دوستان جوان شاعر ميتوان گفت كه اين كتاب ميتواند مانيفست و بيانيه كساني باشد كه چون قيصر ميانديشند و نوآوريهايشان بر اساس، و روي سطح و صفحه سنت شكل گرفته است؛ افرادي مثل سهراب، اخوان و شاملو. سنت در اين كتاب، امري جاري و ساري و پويا است كه نياكان ما با آن و در آن ميزيستند، چنان كه ما نيز امروز با آن و در آن ميزييم. سنت و نوآوري، دو امر در دل هم، و تار و پودي هستند كه با هم و در هم بافته شدهاند.
نظر شما