چهارشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۵
«در باغ بزرگ باران می‌باريد»

يك اثر از «احمدرضا احمدي» براي نوجوانان به چاپ دوم رسيد. اين كتاب كه «در باغ بزرگ باران مي‌باريد» نام دارد توسط انتشارات افق منتشر شده است.

ايبنا نوجوان: «احمدرضا احمدي»، شاعر و نويسنده‌ي پيش‌كسوتي است كه داستان‌هايش را هم شاعرانه مي‌نويسد. او در كتاب «در باغ بزرگ باران مي‌باريد» داستاني پسري را با زباني شاعرانه روايت مي‌كند كه در باغي بزرگ، اتفاقاتي برايش مي‌افتد.

اين كتاب كه نخستين بار در سال 1387 منتشر شده بود، به‌تازگي توسط انتشارات افق و براي دومين بار راهي كتاب‌فروشي‌ها شده است.

در قسمتي از «در باغ بزرگ باران مي‌باريد» مي‌خوانيم: «پسرك شنيد كه پيرمرد گفت: «فردا صبح به باغ بزرگ برو، در انتهاي باغ كنار يك درخت سپيدار كهن، جعبه‌اي در خاك دفن است. جعبه را از خاك بيرون بياور، به خانه ببر و درش را باز كن.»
پسرك صبح كه از خواب بيدار شد، آرام به انتهاي باغ رفت. كنار درخت سپيدار كهن رسيد. زمين كنار درخت را كند و كند تا نزديك‌هاي ظهر، در عمق گودال، جعبه‌ي چوبي را يافت. در جعبه‌ي چوبي هفت كليد فلزي قديمي و عتيقه يافت.....
» 

در داستان‌هاي كودك و نوجوان احمدرضا احمدي، نسل گذشته همواره ارزش‌هايي را به نسل جديد ارزاني مي‌دارد و با خواندن اين كتاب هم متوجه خواهيد شد كه نسل كذشته (پيرمرد) براي نسل كنوني چه ارزش و ارمغاني را هديه مي‌دهد. 

«در باغ بزرگ باران مي‌باريد» كه برنده‌ي رتبه‌ي سوم در بخش كودك و نوجوان هفتمين دوره‌ي جايزه‌ي ادبي اصفهان نيز شده، با تصويرگري «نرگس برومند» همراه است. 

از آن‌جا كه در اين كتاب آداب و رسوم نقش دارند و با حال و هواي عيد نوروز و عناصري مانند چهارشنبه ‌سوري روبه‌رو هستيم، نرگس برومند نيز در تصويرگري كتاب، از تكنيك آزاد استفاده كرده و با رعايت بافت سنتي تصاوير زيبايي را خلق كرده است. 

«در باغ بزرگ باران مي‌باريد» را انتشارات افق با قيمت 3500 تومان و براي دومين بار منتشر كرد.

«احمدرضا احمدي»، متولد 30 ارديبهشت 1319 در كرمان است. او از سال 1349 تا زمان بازنشستگي يعني سال 1373 در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان مشغول به كار بود.
احمدي از بیست سالگی به طور جدی به سرودن شعر پرداخت و نخستین مجموعه شعرش را با عنوان طرح در سال ۱۳۴۰ منتشر کرد. 

از جمله‌ي آثار او براي كودكان و نوجوانان مي‌توان به اين كتاب‌ها اشاره كرد: «حوض کوچک، قایق کوچک»، «شب روز اول و صبح روز هفتم»، «روزی که مه بی‌پایان بود»، «خواب یک سیب، سیب یک خواب»، «کبوتر سفید کنار آینه» و «در یک شب مهتابی که شب چهاردهم ماه بود».

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها