چاپ نخست كتاب «غرب و آخرالزمان» نوشته اسماعيل شفيعي سروستاني از سوي نشر هلال منتشر و روانه بازار كتاب شد.-
عنوان غرب و آخرالزمان، بيدرنگ دو موضوع پيوسته، اما مجزا را در ذهن متبادر و اين سوال را براي شنونده ايجاد ميكند كه كدام يك از اين دو موضوع در اين اثر مورد بررسي و مطالعه قرار گرفته است؛ موضوع و مصداق آخرالزمان در فرهنگ و ادب غربي(غرب مسيحي) يا رويكرد غرب به موضوع آخرالزمان و موقعيت غرب در عصر حاضر.
موضوع نخست، نگاه و نگرش حاكم و منتشر در ادب و ادبيات مذهبي غرب درباره آخرالزمان، منجيگرايي و موعودگرايي را مطالعه و ويژگيهاي كلامي، تاريخي اين بحث را در ميان منابع و سابقه مذهبي جستوجو ميكند؛ در حالي كه موضوع دوم، نشانهها و صورتهاي رويكرد غرب به موضوع آخرالزمان را در عصر و شرايط حاضر بررسي و با بيان مصاديقي درباره اين رويكرد، مجموعه عوامل موثر در گسترش آن را مورد بررسي و مطالعه قرار ميدهد.
در بحث دوم، وجه اجتماعي و سياسي پررنگتر از وجه كلامي و تاريخي موضوع، خود را مينمايد.
به عقيده نويسنده كتاب، اگرچه باور به موضوع آخرالزمان و انتظار ظهور منجي موعود همواره جزو لاينفك حيات فرهنگي و مذهبي عموم ملل جهان و از جمله غرب مسيحي بوده است و مشربهاي مختلف مذهبي، به رغم گوناگوني ادبيات و برداشتها به نحوي بر اين نكته تاكيد و آن را در ميان خود زنده نگه داشتهاند و جملگي بر اين باورند كه در موقعيت و زماني خاص در آخرالزمان، مردي براي رهاييبخشي انسان از عسرت، بحران و آلودگي ظهور خواهد كرد.
مجموعهاي از حوادث و عوامل آشكار و نهان از نيمه دوم قرن بيستم ميلادي، باب گفتوگوي گسترده در اينباره را گشود و سبب شد تا منابع، آرا بيابند و موجب بروز رويكردي جديد و بالنده به موضوع و مفهوم مذهبي آخرالزمان و منجيگرايي شوند.
اين توجه و رويكرد، محدود و ويژه غرب مسيحي (ساكنان آمريكا و اروپاي غربي) نبود؛ بلكه به صورتهاي مختلف، تجلي و نشانههاي اين توجه و رويكرد را در اقصي نقاط عالم و از جمله شرق اسلامي نيز ميتوان ملاحظه كرد.
تحولات مختلف و چند وجهي در عرصههاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و حتي در گستره طبيعت، نه تنها سبب طرح مباحثي مانند آخرالزمان، پايان تاريخ، آينده جهان، حكومت جهاني، جهان آينده و ضرورت آمادگي براي استقبال از منجي موعود شد، بلكه موجد جريانات ديگري نيز قرار گرفت.
همه پژوهشگراني كه موضوع بروز بنيادگرايي در غرب و به ويژه «آمريكا» را از دهههاي 60 و 70 ميلادي به بعد مطالعه ميكنند، به خوبي آشنا به نحوه بروز و گسترش بنيادگرايي در سينما، رسانههاي عمومي، فعاليتهاي اجتماعي و حتي سياسي در غرباند، جرياني كه در همين كتاب، نشانهها و آمار فراوان آن مطرح و بررسي شده است.
صرفنظر از رويكرد جديد و مردمي غرب به صورت عام و مستكبران پشت پرده سازمانهاي مخفي به صورت خاص به اين موضوع، امروزه شاهد گفتوگوي گسترده از پايان تاريخ، آخرالزمان و نزديك بودن زمان ظهور منجي آخرالزمان در ميان همه اقوام و از جمله شرق اسلامي نيز هستيم، چنان كه در «ايران» اسلامي طي 10 سال اخير، بيش از تمامي دورههاي گذشته، باب گفتوگو از اين موضوع باز و در اين زمينه آثار فراواني نيز منتشر شده است.
به عقيده نويسنده، عوامل گوناگوني را ميتوان در گسترش اين گفتوگو و كنكاش همهجانبه درباره فروپاشي غرب، آخرالزمان، ظهور منجي، كيفيت ظهور، رويارويي تمدنها، جايگاه شرق اسلامي و تاريخ آينده در اين رخداد و پيامدهاي آن برشمرد.
چند وجهي بودن اين امر، آن را در نسبت با ساير موضوعات و مباحث، متفاوت ميسازد. در ميان جمله علتها، از مشيت خداوندي و وقت گشوده شده براي تاريخ آينده نبايد غفلت كرد. شايد ساير وقايع و عوامل پيرو اين امر رخ دادهاند.
چاپ نخست كتاب «غرب و آخرالزمان» با شمارگان 5000 نسخه، 216 صفحه و بهاي 25000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما