«سفر پروانه» ماجراي بخشي ديگر از زندگي دختر نوجوان افغان است كه با دفن كردن پدرش در گورستاني ناشناخته به راه ميافتد و براي پيدا كردن ساير افراد خانوادهش تلاش ميكند. سفري كه پر از درد و تنهايي است.
مردي كه «پروانه» او را نميشناخت، براي آخرينبار كف دستش را روي تل خاك گور پدر زد. ملاي دهكده، دعاي بالاي سر جنازه را خوانده بود. مراسم تدفين و خاكسپاري به پايان رسيد. پروانه لب گور زانو زد تا چند سنگ درشت دور آن بچيند. سنگريزهها توي زانويش فروميرفتند، ولي سنگها را يكييكي و آهسته ميچيد. دليلي نداشت كه عجله كند. جايي نداشت كه برود.
«پروانه» با پيدا شدن پدرش به اين فكر ميكرد كه دوران نانآورياش براي خانواده به پايان رسيده است. همراه با پدر به مزار شريف ميروند و بعد از پيدا كردن و مادر و خواهر و برادرهايش، خانوادهي از هم پاشيده دوباره دور هم جمع ميشوند اما مرگ پدر زندگي را براي اين دختر نوجوان سختتر كرد.
او مدتي را در دهكدهاي گذراند كه گور پدرش در آن قرار داشت اما وقتي باخبر شد كه اهالي ده قصد دارند او را در عوض گرفتن مقداري پول به افراد طالبان بدهند، تصميم گرفت فرار كند و در مسيري قدم گذاشت كه تا پيش از آن به همراه پدرش آنرا ميپيمود.
دومين جلد مجموعهي «دختران كابلي» نيز همچون جلد نخست آن سختيهاي زندگي در كشوري جنگزده همچون افغانستان را به تصوير ميكشد و از رنجهايي سخن ميگويد كه كودكان و زنان افغاني براي زنده ماندن و ادامهي حيات با آن روبرو هستند.
«پروانه» در ادامهي سفرش، با كودكان ديگري همراه و همسفر ميشود. نوزادي را پيدا ميكند كه مادرش را از دست داده و از گرسنگي و تشنگي در حال مرگ است، با پسر نوجواني آشنا ميشود كه پايش در ميدان مين از دست داده و نااميد در غاري به انتظار مرگ نشسته است و در نهايت به دختر بچهاي برميخورد كه زندگياش را در كنار ميدان مين ميگذراند و با ريختن مشتي غذا بر زمين فكر ميكند از شرِ مينها در امان است.
«سفر پروانه» با نامهي او به دوستش «شوزيه» به پايان ميرسد. اما به نظر ميرسد نگرانيهاي «پروانه» پاياني ندارد. اين نگرانيها را در همين نامه بخوانيد:
سفري طولاني بود، ولي هنوز تمام نشده است. ميدانم كه تا آخر عمرم توي اين اردوگاه زندگي نميكنم، ولي نميدانم كجا ميروم. حالا چه اتفاقي برايمان ميافتد؟ يعني روي ما بمب ميافتد؟ طالبان به اينجا ميآيد و ما را ميكشد، به اين دليل كه از كابل رفتهايم و از دست ما عصباني شده؟
«سفر پروانه» نوشتهي «دبورا اليس» با ترجمهي «شهلا انتظاريان» منتشر شده است. واحد كودكان و نوجوانان انتشارات قدياني(كتابهاي بنفشه) اين كتاب را با شمارگان 1100 نسخه و قيمت 5 هزار تومان در نيمهي نخست سال 90 روانهي بازار كتاب كرده است.
نظر شما