به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، نشست نقد كتاب «مورتاليته و جيغ سياه»، نوشته زويا طاوسيان، عصر ديروز، 18 مهر، با حضور زهرا پورقربان، مهناز رونقي و احسان عباسلو در سراي اهل قلم برگزار شد.
در ابتدای اين نشست، پورقربان گفت: بخشهايي از كتاب «مورتاليته و جيغ سياه»، در صورتي كه موجزتر نوشته ميشد، فضاي بهتري پيدا ميكرد؛ ضمن آنكه تصويريتر شدن آن نيز، داستان و خاطره را از شكل روايت خشک خارج ميكرد و سبب ميشد مخاطب هم با آن بيشتر همراه شود.
در ادامه احسان عباسلو با اشاره به توضيحات پورقربان درباره نام كتاب، نيز توضيح داد: نام كتاب به لحاظ فرم و ساختار، المانهاي پستمدرن را داراست و با مرور فضاي كلي كتاب ميتوان فهميد كه نويسنده با مطالعات در حوزه داستان و فيلم نيز ناآشنا نيست.
وي افزود: با توجه به اينكه نويسنده از اين كتاب به عنوان روزنوشت نام برده است، موضع ما نيز بايد نسبت به كتاب مشخص شود؛ ضمن آنكه در اين متن از اصطلاحاتي استفاده شده است كه احساس ميشود مختص خواننده تخصصي حوزه پزشكي است و از اين حيث دايره مخاطبان كتاب محدود ميشود.
در ادامه اين نشست، مهناز رونقي، نيز گفت: دغدغه نوشتن خاطرهنويسي مساوي با اين است كه آدمها خواستهاند تا لحظاتي از دنياي واقعي جدا شوند و نويسنده اين كتاب از اينكه به اين وسيله خوانده يا ديده شود، نترسيده و از اين حيث بايد به او تبريک گفت.
رونقي كه ويژگي ديگر اين اثر را خوشخوان بودن آن دانسـت، گفت: يكي از ويژگيهاي يك اثر خوب خوشخوان بودن آن است و من اين كتاب را يک نفس خواندم! واقعيت اين است كه مخاطب اين كتاب، تا پايان كار را دنبال ميكند.
اين داستاننويس با بيان اينكه نويسنده موضع خود را درباره ژانر اثرش از ابتدا روشن كرده است، گفت: اگر به اين اثر مانند يک اثر داستاني نگاه ميكرديم، بايد از وجوه ساختاري و تكنيكي داستاني نقد ميشد، ضمن آنكه در خاطرهنويسي نيز بايد حركت در فضاي خودش صورت بگيرد تا بتوان درباره آن صحبت كرد.
وي اضافه كرد: خاطرهنويسي ژانر ادبي است كه در دو، سه دهه اخير و بعد از انقلاب اسلامي و در دوران دفاع مقدس در ايران رشد كرده است. البته روسيه كشوري است كه در اين زمينه پيشرو است و بهترين خاطرهنويسان آن داستايفسكي و ناباكوف هستند.
نويسنده «علايم حياتي يك زن» با اشاره به اينكه اين كتاب «مورتاليته و جيغ سياه» قابليت نقد فمينيستي و روانشناسانه را نيز دارست، گفت: البته من سعي داشتم از ديدگاه خاطرهنويسي به اين اثر نگاه كنم، ولي لايههای اين كتاب را نيز ميتوان از منظر نقد فمينيستي و روانشناسانه نگاه كرد كه پرداختن به آن، مجال و عرصه ديگري را ميطلبد؛ ضمن آنكه از حيث مباحث پسامدرنيسم نيز اين كتاب قابل ارايه و بررسي است.
رونقي با اشاره به شخصيتپرازي كنشمند اين كتاب توضيح داد: بازيگر و قهرمان «مورتاليته و جيغ سياه» فردي كنشمند است و منفعل نيست و با وجود همه زخمهايي كه احساس ميكند، ميتواند به نقطه خوبي برسد. البته اين كتاب در صورتي كه تصويرسازي ميشد، تاثيرگذاري بهتري داشت.
احسان عباسلو نيز در بخش ديگري از اين جلسه نقد، با اشاره به برخي نقاط ضعف اين كتاب گفت: ضرباهنگ اين متن گاهي خيلي سريع و گاهي کند ميشود و خواننده نميتواند با آن هماهنگ شود. از سوي ديگر اگر اين اثر را خاطرهنويسي بدانيم، بايد به اين مساله توجه داشته باشيم كه چه بنويسيم تا براي مخاطب جذاب باشد يا لااقل با زباني جذاب براي خواننده بيان شود.
اين داستاننويس افزود: احساس ميكنم نويسنده در اين كتاب بيشتر به دنبال بيان دغدغههاي خودش است و كتاب از جنبههاي تعليمي و جذاب براي مخاطب خالي است. البته فضاي كلي كتاب از منظر شخصيتپردازي و توصيفي به خوبي ترسيم شده است.
وي يادآور شد: امروزه برخي نويسندگان آمريكايي شيوههاي جديدي را در ژانر خاطرهنويسي ابداع كردهاند و نويسندگان در صورت علاقهمندي به خاطرهنويسي، ميتوانند در قالبهاي خلاقانه جديد به آن پردازند.
«مورتاليته و جيغ سياه»،امسال (90) از سوي انتشارات لوح زرين منتشر شده است.
سهشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۰ - ۱۱:۴۰
نظر شما