یکشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۰ - ۱۳:۰۵
نگاه سوسياليستي، به شناخت امام حسين(ع) آسيب مي‌زند

نخستين نشست «روضه عقل و عشق از نگاه دکتر علی شریعتی» عصر روز گذشته(26 آذر) در خانه موزه مرحوم دکتر «علي شریعتی» با آسيب شناسي و بررسي كتاب «حسين وارث ‌آدم» با حضور حجت‌الاسلام دکتر «عبد‌الحسین خسروپناه» برگزار شد. وي در اين نشست عنوان كرد: نگاه سوسياليستي، به شناخت امام حسين(ع) آسيب مي‌زند-

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، در اين برنامه حجت‌الاسلام دکتر عبد‌الحسین خسروپناه، نويسنده كتاب «آسيب‌شناسي دين‌پژوهي معاصر» با بيان اين‌كه نبايد به شريعتي به عنوان يك شخص نگريست، گفت: شريعتي صاحب يك مكتب است. مكتبي كه نه‌تنها ميان نسل جوان دوره شريعتي تازگي داشت بلكه ميان نسل جوان اين دوره نيز زنده است و هنوز نياز به تحليل شخصيت و مكتب او احساس مي‌شود.

وي ادامه داد: برخلاف عده‌اي كه گمان مي‌كنند دكتر شريعتي نگرش پراكنده‌اي داشت، معتقدم كه شريعتي داراي نوعي منظومه فكري بود و در قالب آن به تعريف مباحث گوناگون مي‌پرداخت.

نويسنده كتاب «آسيب‌شناسي دين‌پژوهي معاصر» با بيان اين‌كه براي شناخت منظومه فكري شريعتي نياز است نسبت به شرايط عصري كه او در آن مي‌‌زيست و چالش‌هايي كه با آن روبه‌رو بود، آگاهي داشته باشيم، از وجود فرهنگ سنتي و غلبه نگرش‌هاي ماركسيسم و سوسياليسم در جامعه آن زمان به عنوان فضايي ياد كرد كه شريعتي متاثر از آن‌ها بود.

وي ادامه داد: شريعتي از جامعه سنتي كه از كاركرد دين بهره‌اي نمي‌برد، شكوه داشت، به همين سبب نسبت به عملكرد روحانيت آن زمان منتقد بود.

خسرو پناه تاكيد كرد: انتقاد شريعتي به روحانيت مبتني بر نهاد روحانيت نبود، بلكه او عملكرد روحانيت آن دوره و نگرش سطحي را نقد مي‌كرد. گواه اين موضوع ارادت خاص دكتر شريعتي نسبت به امام خميني(ره) است.

وي نگاه شريعتي به امام حسين عليه السلام را نگاهي نو و تازه ‌خواند كه هنوز از آن بهره مي‌گيرد و گفت: شريعتي مي‌كوشيد مخاطبان را آگاه كند كه امام‌حسين(ع) هنوز زنده است. نوعي نگاه معرفتي كه مي‌گويد؛ «يا حسيني بميريم يا زينبي زندگي كنيم در غير اين‌صورت يزيدي خواهيم بود.»

اين منتقد دين‌پژوه به نقد نظرات دكتر شريعتي از نگاه شهيد مطهري پرداخت و گفت: شهيد مطهري نگاه دكتر شريعتي به امام حسين(ع) را نگاهي توجيه‌گرايانه مبتني بر تاريخ مي‌داند و آن را برپايه نظريات ماركسيتي مبني بر نگاه دو مقوله‌اي «طبقه برخوردار» و «طبقه استثمارشده» تلقي مي‌كند.

نويسنده كتاب «آسيب شناسي دين‌پژوهي معاصر» ادامه داد« بر اين مبنا شريعتي طبقه حاكم را با سه‌ چهره «زر»، «زور» و «تزوير» معرفي مي‌كند و تفسيري ماركسيستي ـ مادي ارايه مي‌دهد، از اين رو اساس تفكر او سوسياليستي از منظر فرانكفورت است و بسيار از «ماركوزه» ياد مي‌كند.

وي تفكر شريعتي نسبت به اسلام را تفكري «اسلامي، اجتماعي و سوسياليستي» عنوان كرد كه جهاد امام‌حسين(ع) را نيز بر همين اساس بيان مي‌كند.

خسرو پناه يادآور شد: برخلاف نظر شهيد مطهري معتقدم كه شريعتي نگاه ماركسيستي ـ مادي‌گرايانه نداشت و دليل آن هم منتقدان نخست شريعتي‌اند كه ماركسيست بودند. شريعتي نگرش ماركسيستي غالب آن دوره را احساس كرده بود و كوشيد با تعريفي سوسياليستي از اسلام، جوانان را از دام تفكر ماركسيستي ماديگرايانه برهاند.

اين محقق حوزه دين و تاريخ اسلام با بيان اين‌كه گرچه شريعتي كوشيد با تعريفي تازه امام حسين(ع) را معرفي كند اما نگرش سوسياليستي به اين تعريف آسيب مي‌زند، نقد نخست به شريعتي از نگاه شهيد مطهري را پايان داد و به انتقاد دوم مطهري از شريعتي پرداخت و گفت: مطهري معتقد بود كه شريعتي قيام امام حسين(ع) را با نگاهي مأيوسانه تعريف مي‌كند. به اين معنا كه سرنوشت خوشي را براي قيام امام حسين(ع) از ابتدا متصور نيست و قيام امام حسين(ع) را محكوم به شكست و شهادت وي مي‌داند.

خسرو پناه با اشاره به اين جمله از كتاب «حسين وارث ‌آدم» شريعتي كه «امام حسين(ع) به سوي مرگ مي‌شتابد تنها و بي اميد» اظهار كرد: اين نگاه نااميدانه به جهاد امام حسين(ع) با تعاريف دكتر شريعتي و نگاهي كه نسبت به طاغوت داشت، ناسازگار است و بيان اين جمله در اين كتاب شايد نشانه نوعي احساس افسردگي باشد كه بنا به تصديق خود شريعتي، او گاهي از آن احساس رنج مي‌برد.

وي در بررسي آسيب‌شناسانه اين اثر عنوان كرد: شريعتي نسبت به دين نگاهي كاركردگرايانه داشت؛ به اين مفهوم كه اعتقاد به گزاره‌هاي ديني چه كاركردي مي‌توانند براي نوع بشر داشته باشند. دكتر شريعتي منتقد اصلي فلسفه، كلام و اثبات‌گرايي است و مي‌كوشيد با نگاهي جامعه‌شناسانه به موضوع دين بپردازد.

وي ادامه داد: شريعتي در تبيين موضوع «ثار» و «خون خدا» خواندن امام حسين(ع) را به تفكر قبيله‌اي پيش از اسلام ارتباط مي‌دهد و اين گونه تبيين مي‌كند كه «اين مساله‌اي قبيله‌اي را پيامبر اسلام(ص) توانست در مدت كوتاهي به فرهنگي اجتماعي بدل كند» و سپس اين گونه نتيجه مي‌گيرد كه «با ريختن خون امام حسين(ع) گويي خون تمام اسلام ريخته شده است!»

نويسنده كتاب «آسيب‌شناسي دين‌پژوهي معاصر» ادامه داد: اگر اين نوع نگاه را بپذيريم، بايد اين موضوع را نيز قبول كنيم كه تا زماني كه به كاربرد شهادت پي‌مي‌بريم، مي‌توانيم از آن بهره گيريم و زماني كه اين كاركرد ديگر برايمان كاربرد نداشته باشد، بايد آن را رها كنيم.

وي افزود: اين نوع نگاه براي همه گزاره‌هاي اسلام خطرناك است زيرا امكان دارد مسلمانان به دليل يافتن كاركرد‌هاي مفيد از فرقه‌هاي ديگر، اسلام را ديني كاربردي نشناسند و در دام فرقه‌هاي ديگري بيفتند.

خسرو پناه در بيان انتقاد ديگرش نسبت به كتاب «حسين وارث ‌آدم» گفت: شريعتي نوعي نگاهي جزيي‌نگرانه به قيام امام حسين(ع) داشت به اين مفهوم كه به نهضت عزا بدل شدن نهت عاشورا انتقاد داشت در حالي كه بايد اين انتقاد خود را متوجه گونه‌اي از عزاداري امام حسين(ع) مي‌كرد و نه تمام عزاداري‌ها.

وي سپس با اظهار تعجب از بينش دكتر شريعتي نسبت به اين موضوع گفت: او مطالعات جامعه‌شناسانه زيادي داشت و بايد اين موضوع را مي‌دانست كه وجود نماد‌ها بقاي يك جريان را رقم مي‌زنند و نماد‌هاي مذهب‌اند كه آن را ماندگار مي‌كنند. 

وي ادامه داد: نماد عزاداري نيز يكي از نماد‌هايي به شمار مي‌آيد كه سبب بقاي اين جريان شده است.

در حاشيه اين نشست كتاب «نيايش» مرحوم دكتر علي شريعتي به همراه پوستري از او به حاضران اهدا شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط