به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، «كتابهاي بسياري در زمينه تاريخ ايران باستان نوشته ميشود و در اين هنگام رمانهاي تاريخي ابزاري بوده كه مردم جامعه بتوانند پيشينه تاريخي خود را از اين راه مرور كنند. رمانهاي تاريخي بايد به واقعيت نزديك باشد ولي در بيشتر موارد شخصيتهاي تاريخي دور از واقعيت بازگو شدهاند.»
آن چه بازگو شد، بخشي از سخنان احمد نوري، پژوهشگر تاريخ ايران باستان بود كه به خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) گفت: وضعيت جامعه روزگار ما به شكلي است كه به دليل مشغلههاي كاري و فرصت اندك، حوصله خواندن متنهاي سخت پژوهشي و تحقيقي را از مخاطب ميگيرد، از اين رو گرايش به خواندن متنهاي سادهتر بيشتر ميشود.
وي افزود: نگارش رمانهاي تاريخي آشنا كردن مردم جامعه با پيشينه تاريخي آنهاست، چون ميتوانند راحتتر و آسانتر با مطالب كتاب ارتباط بيابند. به عنوان نمونه داستانهاي هزار و يك شب كه اکثر ماجراهاي آن در جغرافياي ايران بزرگ ميگذرد و داستانهاي آن ريشه ايراني دارند، با استقبال بسياري ميان مردم مواجه ميشود.
نوري اظهار كرد: با اين كه اين کتاب پيش از دوره هخامنشي در هند به وجود آمده و قبل از حمله اسکندر به فارسي (پهلوي) ترجمه شده و در قرن سوم هجري زماني که بغداد مرکز علم و ادب بود، از پهلوي به عربي برگردانده شده است، ولي مردم روزگار كنوني به اين داستانها و افسانهها گرايش دارند و با شخصيتهاي آن خو ميگيرند.
وي افزود: اگر رمانهاي تاريخي بتوانند فن بازگو كردن تاريخ و فرهنگ ايران را به خوبي عهدهدار شوند، ميتوانند گرايشي را ميان مردم ايجاد كنند تا به سمت كاوش در تاريخ خود بروند و رويدادهاي جديتر را از كتابهاي پژوهشي و تحقيقي بيابند.
اين نويسنده و پژوهشگر اظهار كرد: خالق رمانهاي تاريخي بايد بدانند كه با نوشتن اين گونه داستانها ميتوانند تاريخ و فرهنگ و تمدن ايران را به درون جامعه بياورند و سطح اطلاعات تاريخي مردم را گسترش دهند و خوانندهاي كه ميخواهد نكتهاي دقيقتر مثلا از زندگي خشايارشا يا انوشيروان و ديگر پادشاهان ايران باستان بدانند كتابهاي ديگر را نيز مطالعه خواهد كرد.
وي افزود: برخي از رماننويسان و كساني كه رمانهاي تاريخي را به فارسي ترجمه ميكنند اطلاعات اشتباهي را به مطالب كتاب ميافزايند و شخصيتهاي تاريخي را دچار تزلزل ميكنند و به جنبه تحقيقي و پژوهشي آن توجه نميكنند. همچنين شخصيتي را كه در تاريخ جنايتهاي بسياري را مرتكب شده بزرگ ميكنند و يا برعكس آن شخصيتي كه در تاريخ تأثيرگذار بوده به پايين ميكشند.
نوري به نمونهاي در اين زمينه اشاره كرد و گفت: رمانهايي كه در ايران درباره اسكندر نوشته شده با مطالب تاريخي آن متفاوت است؛ در تاريخ ميخوانيم كه اسكندرِ گجستك (ملعون) با تصرف پارسه، يکي از پايتختهاي هخامنشيان اين دودمان ايراني را براي هميشه نابود ميكند زيرا وي فرمان به آتش کشيدن پارسه را صادر ميكند و کتابهاي علمي، تاريخي و مذهبي ايران كه در تخت جمشيد بايگاني شده بود در آتش ميسوزاند و از بين ميروند. از اين سوي در رمانهاي تاريخي از او شخصيت جاودانهاي ساختهاند كه پي بيمرگي و جاودانگي است و همه شب را به گذشتن از تاريكي و رسيدن به آب حيات انديشيده و يزدان را به ياري خود خوانده است!
وي در ادامه سخنانش افزود: رماننويس تاريخي بايد به اصل موضوع بپردازد و خواننده را با نوشتههاي ابهامبرانگيز گمراه نكند، زيرا با اين كار مخاطب خود را فريب ميدهد و اين مسأله خيانت بزرگي به تاريخ ايران است. حتي در نشستهاي تاريخي نيز با اين مشكلات همراه هستيم كه منتقدان با هم به اتفاق نظر نميرسند كه يك موضوع تاريخي را به درستي تشريح كنند.
نوري به شاهنامه فردوسي اشاره كرد و افزود: برخي شاهنامهپژوهان در نگارش داستانهاي شاهنامه كه دربرگيرنده بعد تاريخي آن است نيز دچار مشكلاتي ميشوند و دست به نگارشهاي اشتباه ميزنند و شخصيت كيكاووس را كه به تندخويي، خودكامگي و حق ناشناسي مشهور بود به شوكت و قدرت ميرسانند.
وي در ادامه سخنانش افزود: برخي از شاهنامهپژوهان معتقدند كه كيكاووس 160 سال پادشاهي كرد و چون در پايان عمر فر كياني از او جدا شده بود باعث شد كه افراسياب توراني كه دشمن ايران زمين بود به ايران بتازد و بيدادها كند و ايران را به تاراج بكشد.
اين پژوهشگر تاريخ و شاهنامه اضافه كرد: از اين روي رماننويس بايد اطلاعات جامع و كاملي داشته باشد زيرا ميخواهد اطلاعات تاريخي را در قالب رمان به رشته تحرير دربياورد و اگر غير از اين باشد خواننده را به سردرگمي و اشتباه ميكشاند.
احمد نوري، نويسنده و پژوهشگر تاريخ ايران باستان و شاهنامه فردوسي افزون بر نگارش مقالات، كتابهايي را در اين زمينه نوشته است كه از جمله ميتوان به كتاب «پيشداديان و كيانيان»، «فرهنگ نامهاي ايران باستان (اوستايي ـ پارسي ـ پهلوي)»، «فرمان كوروش بزرگ» و «نوروز، جشن كهن و جاودان آريايي» اشاره كرد.
سهشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۰ - ۱۳:۳۰
نظر شما