پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۱۷:۵۳
سفرنامه "جهان نما" رهاورد تركيه در نمايشگاه كتاب

چند سالي است كه تركیه با دست پر و به طور چشمگير در نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران شركت مي‌كند. در بیست و پنجمین نمايشگاه بين المللي كتاب تهران، کشور ترکیه در مقایسه با پارسال با یک غرفه بیشتر در اين رويداد فرهنگي بين‌المللي شركت كرده‌است كه" انتشارات مركز تحقيقات و چاپ شهرداري استانبول" نام دارد./

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، آقاي جهانبخش مسوول نمايندگي مركز تحقيقات و چاپ شهرداري استانبول در ايران را فردي يافتيم ايستاده در ميانه دو فرهنگ و دو زبان، و لحظه‌اي مردد مانديم مصاحبه را به چه زباني انجام دهيم. مصاحبه ای که انجام شد به هر دو زبان صورت گرفت و نتيجه آن چیزی شد كه مي‌خوانيد. 

به عنوان نخستین سوال با چه رهاوردي براي ما ايرانيان راهي اين نمايشگاه‌ شديد؟
امسال نخستين سالي است كه مركز تحقيقات و چاپ شهرداري استانبول در نمايشگاه بين‌المللي تهران شركت مي‌كند. ما با نزديك به 360 عنوان كتاب و CD كه حدود 100 مورد آنها جديدند در اين رخداد فرهنگي شركت كرده‌ايم. موضوع های كتاب‌ها و CDهاي ما در زمينه فرهنگ و باستانشناسي استانبولي و مستقيم و غيرمستقيم در مورد امپراتوري عثماني اند. مي‌دانيد كه استانبول نزديك به 400 سال پايتخت امپراتوري عظیم عثماني بوده و بديهي است كه بخش قابل توجهي از فعاليت‌هاي انتشارات شهرداري استانبول معطوف به اين موضوع باشد. ولي اگر بخواهيم به يك مورد ويژه اشاره كنيم مهمترين رهاورد ما براي اين نمايشگاه عرضه سفرنامه مشهور كاتب چلبي (حاجي خليفه) يعني سفرنامه «جهان‌نما» است.

«جهان‌نما»ي چلبي چه مختصات دارد كه آن را با سفرنامه‌هاي ديگر متمايز مي‌كند؟
موضوع اين كتاب، جغرافياي جهان در قرن 16 ميلادي است و در آن از نقشه‌هاي غربي و شرقي در كنار هم استفاده شده است. در اين كتاب 50 نقشه منحصر به فرد وجود دارند كه 5 مورد از آنها مختص ايرانند. علاوه بر اين، از حدود 800 صفحه كتاب حدود 250 صفحه آن به جغرافياي ايران اختصاص دارند. در اين سفرنامه يك نقشه جالب هم در مورد خليج‌فارس وجود دارد كه در آن با صراحت از «بحر فارس» نام برده شده است. همچنين از اصطلاح تخصصي جغرافيايي تاريخي «بحر محيط عجم» (در اصطلاح اهل فن محيط به پهنه‌هاي آبي بسيار بزرگ يعني اقيانوس اطلاق مي‌شود) استفاده شده و آن را در كنار «بحرهند» آورده است. 

چلبي در جهان نمايش، جهان قرن 16 را چگونه ديده است
؟ يعني ردپاي نگرش شرقي در اين كتاب مشهود است يا او توانسته با توجه به برخوردي كه با غربي‌ها داشته در نگاه خود جرج و تعديل به وجود بياورد؟

نويسنده سفرنامه يعني كاتب چلبي (1067 ـ 1017 هجري قمري) در دربار عثماني یا «ديوان همايون»، به حاجي خليفه معروف بوده و در فنون مختلف زمان خود از فن دبيري گرفته تا رياضيات و تاريخ و جغرافيا و ... سرآمده بود و به عنوان يكي از نخستين مترجمان امپراتوري عثماني كتاب‌هايي را از زبان فرانسه به تركي ترجمه كرد که كتاب تاريخ فرنگ و تاريخ قسطنطنيه از جمله آن هاست. پس با توجه به آنچه گفته شد مي‌توانيم انتظار داشته باشيم كه نحوه نگرش و تفكر چلبي با بيشتر سفرنامه‌نويسان شرقي متفاوت باشد ضمن اين كه وي مستقيماً از پاره‌اي منابع و مآخذ غربي نيز در سفرنامه خويش بهره برده است. البته چلبي براي ما ايرانيان نام زياد نا‌آشنايي نيست. چند جلد از كتاب‌هاي او از جمله تقويم التواريخ توسط انتشارات ميراث مكتوب در ايران به چاپ رسيده است.
 
چرا ترجمه‌ فارسي اين كتاب را در نمايشگاه عرضه نكرديد؟
اين نسخه از سفرنامه كه در اين نمايشگاه عرضه كرده‌ايم نسخه منحصر به فردي است كه به تازگی با دو الفباي عربي و لاتين چاپ شده و نخستين باری است كه در ايران به نمايش و فروش گذاشته شده است. البته تا آنجا كه اطلاع دارم آقاي محبوب مهدويان اين اثر را در دست ترجمه دارند و اميدواريم به زودي شاهد چاپ اين سفرنامه مهم به فارسي هم باشيم.

كتاب را خيلي نفيس ديديم و البته خيلي گران!خريداران اين كتاب بيشتر چه كساني بوده‌اند؟
درست است؛ زيرا هر دو چاپ اين كتاب، چه با خط عربي و چه خط لاتين در كاغذ‌هاي تمام رنگي گلاسه و با صحافي سنتي «هنر سوخت» (قالب روي چرم) و در ابعاد 23 در 33 سانتي‌متر و در 880 صفحه فراهم آمده است. ضمناً از ويژگي‌هاي منحصر به فرد اين كتاب آرم فلزي برجسته آن است. قميت آن نيز حدود 350 هزار تومان است. با اين اوصاف بديهي است كه هر خواننده‌اي توانايي تهيه چنين كتابي را نداشته باشند و اين جاي تأسف دارد. خريداران اين كتاب نهادها و سازمان‌ بزرگ فرهنگ مانند دانشنامه جهان اسلام و ... بودند.

در سال 2010 استانبول عنوان «پايتخت فرهنگي اروپا» را يدك مي‌كشيد. مركز تحقيقات و چاپ شهرداري استانبول در اين سال چه فعاليت‌هايي انجام داد؟
در اين مورد خاص علاوه بر CDهاي متنوعي كه توسط اين مركز پخش شدند، كتاب‌هاي متنوعي با موضوع استانبول چاپ شدند، از باستان‌شناسي استانبول گرفته تا آراي جهانگردان خارجي در مورد استانبول، از معماري دوران عثماني گرفته تا توصيف دوران شكوهمند دوران سلطان محمد فاتح و...
در اين سال 100 عنوان كتاب با عنوان «صد عنوان در مورد صد مساله مهم استانبول» جزو كارهاي پژوهشي اين مركز بودند که همزمان با انتخاب اين كلانشهر به عنوان پايتخت فرهنگي اروپا در سال 2010 چاپ و منتشر شدند و موضوع های بسيار متنوعي چون «صد سكه مهم استانبول»‌، «صد فيلم مهم استانبول»، «صد گرافيك مهم با موضوع استانبول» و ... را در بر می گرفتند كه متأسفانه خبررساني خوبي در ايران در باره اين آثار انجام نشد.

در مجموع، استقبال از نمايشگاه كتاب به طور اعم و غرفه شما به طوراخص چگونه بود؟
نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران بدون ترديد بزرگ‌ترين رويداد فرهنگي ايران است كه ربع قرن از برگزاري آن مي‌گذرد. به ضرس قاطع مي‌توان گفت كه اين نمايشگاه در منطقه خاورميانه بي‌نظير و در آسيا و جهان كم نظير است و تنها نقطه ضعفش اطلاع‌رساني ناقص آن است. استقبال از نمايشگاه امسال كتاب در سطح بالايي بود. در مورد غرفه خودمان هم بايد بگويم كه ما در اينجا احساس تنهايي نكرديم و بيش از حد انتظار از غرفه ما استقبال شد. به ويژه آثار مرتبط با خطاطان تركيه و مجموعه كتاب‌هاي صد جلدي ما درباره استانبول با اقبال خاصي روبه رو شدند. در كل، داشتن چنين نمايشگاهي را بايد به مردم فرهنگ دوست ايران تبريك گفت. البته چون بار اول بود كه در اين نمايشگاه شركت مي‌كرديم، براي انتشارات ما بيشتر حالت آزمون و خطا را داشت و مي‌توانم بگويم ما با كمترين خطا اين آزمون را از سرگذرانديم و اميدواريم اين خطاهاي اندك هم در سال‌هاي بعد موجود نباشند.

چندي پيش پروژه‌اي فرهنگي در تركيه پياده شد با عنوان «كتابت را جا بگذار» آيا شما چنين قصدي نداريد كه كتاب‌هايتان را براي ما جا بگذاريد؟
(با خنده) نه ما چنين قصدي نداريم و مطمئن هم باشيد هيچ وقت هم چنين كاري نخواهيم كرد! ببينيد اولاً بايد اين موضوع روشن شود كه مراد از رها كردن و جا گذاشتن چيست. رها كردن و جا گذاشتن در فرهنگ ما معمولاً داراي بار منفي است و جا گذاشتن‌هاي اين چنيني هنوز در فرهنگ ما جا نيفتاده اند! من خيلي موافق چنين پروژه‌هايي نيستم تازه قرار نيست هرچيزي كه در كشورهاي اروپايي اجرا مي‌شود حتماً در كشورهاي شرقي هم تجربه شود. شرقي‌ها و خاصه ايرانيان، به ويژه در مورد كتاب از جلدآرايي، تذهيب و ... داراي يد طولايي اند كه مي‌توانند نكته هاي بسياري به غربي‌ها ياد بدهند. البته اين بدان معني نيست كه از تجربيات نيك ديگران بي‌بهره بمانيم و اين دو يكي نيستند.

به عنوان آخرين سوال مي‌خواستم نظرتان را در مورد «خبرگزاري كتاب ايران» بدانم؟
شما كشورهاي كمي را مي‌توانيد نام ببريد كه يك خبرگزاري ويژه كتاب داشته باشند. من از همين جا از كساني كه ايده تاسيس چنين خبرگزاري‌هايي را مطرح مي كنند تشكر مي‌كنم. من هميشه به سايت‌ اين خبرگزاري سر مي‌زنم و هفته نامه «كتاب هفته» را هم مي‌خوانم. در اينجا من يك انتقاد را هم مطرح مي‌كنم و آن شيوه پخش «كتاب هفته» است كه در كتابخانه‌ها، كتابفروشي‌ها و اماكن عمومي ارایه مي‌شود و نشان مي‌دهد جاگذاشتن و رها كردن همه جا جواب دلخواه را نمي‌دهد. در حالي كه مي‌توان با ارسال اين هفته نامه به خانه‌ها زمينه‌ استفاده مناسب‌تر از هفته نامه ‌«كتاب هفته» را فراهم كرد. كتاب و مطبوعات حرمت خاصي دارند كه اين حرمت بايد هميشه حفظ شود. «جمال جمعه» مي‌سرايد: دست‌ها جلد كتابي است كه خوانده مي‌شود.

به هر دو زبان از شما متشكرم.
(جواب به دو زبان) من هم تشكر مي‌كنم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها