جمعه ۲۸ مهر ۱۳۹۱ - ۰۹:۵۳
كاوش در نگاه رزمندگان یک عمليات به زندگی

«جمجمه‌‌ات را قرض بده برادر» رمانی از مرتضي كربلایي‌لو با محوریت دفاع‌مقدس است. كربلايي‌لو در اين رمان با كاوش در احوال رزمندگانی در عمليات والفجر هشت، تفكرات آنان را در موقعيتي مشابه جست‌وجو می‌کند و از این مسیر مخاطب را به سوي فلسفه وجودي انسان سوق مي‌دهد./

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، كربلايي‌لو، ماجراي رمان «جمجمه‌‌ات را قرض بده برادر» را از پايان شب عمليات والفجر هشت در كنار اروندرود آغاز مي‌كند و خواننده را از زمان حال با مرور خاطرات در ذهن هلال به گذشته مي‌برد. جایي كه هلال، راوي اصلي ماجرا به دليل شوكي كه از عمليات بر او وارد آمده چيزي را به ياد نمي‌آورد. 

او چند روز قبل از عمليات به پرسشي با عنوان چيستي «فرياد سخت» رو به‌رو مي‌شود كه توسط مهدي، يكي از دوستان شهيدِ سليم در نامه‌اي نوشته شده است. 

نويسنده از همان ابتداي ماجرا، همه چيز را در نگاه گنگ هلال دنبال مي‌كند. چرايي حضور هلال در كنار اروندرود و مشاهده جنازه‌هاي سياه‌پوش به نگاه فلسفي مولف گره مي‌خورد و براي رهايي شخصيت اصلي داستان از وضعيت گنگ و نامفهوم، ماجرا را با پرسشي فلسفي پيش‌ مي‌برد.

ماجراي رمان، نگاه هفت رزمنده به زندگي را دنبال مي‌كند كه در موقعيتي مشابه تفكري كاملا متفاوت دارند. در اين كتاب هلال و شش نفر ديگر به نام‌هاي كاظم، مصطفي، حسين، نورالله، هادي و سليم غواصان شناسايي قبل از عمليات والفجر هشت‌اند كه به مدت يك سال به رودخانه اروند مي‌روند و موقعيت نيرو‌هاي عراق را از جهت‌های مختلف مورد بررسي قرار مي‌دهند.

مصطفي وظيفه رسيدگي به غواصان را بر عهده دارد و پس از گذشت چند روز از پايان عمليات براي آن‌كه هلال را از پريشاني درآورد و او بتواند خاطرات گذشته را به ياد بياورد، از او مي‌خواهد كه براي يادآوري گذشته همه چيز را از «فرياد سخت» آغاز كند.

نويسنده در اين رمان سعي دارد كه تفاوت افكار انسان‌ها را بر مبناي فلسفه وجودي آنان به تصوير بكشد. يك سال انجام كاري تكراري براي شناسايي در اروند رود، افراد را به تفكرات گوناگوني سوق مي‌دهد مانند اين كه هلال دوست دارد تا مدت‌ها بعد به همان شكل زندگي كند، ولي عملياتي انجام نشود. 

اما سليم كار شناسايي بدون انجام عمليات را بيهوده مي‌داند و همه چيز را رها مي‌كند و به سينماي ويران شده‌اي در شهر آبادان پناه مي‌برد و تصميم مي‌گيرد درس بخواند. او در شهر به دختري به نام ليالي بر‌مي‌خورد و تصميم مي‌گيرد با او ازدواج كند.

حسين، سوداي شهادت دارد و هادي و نورالله كه پسر عمو هستند گويي تمام زندگي و لحظه‌هاي آن را شوخي مي‌گيرند و به هر بهانه‌اي مي‌خندند و گاه حرف‌هاي يكديگر را رد مي‌كنند و با مرور خاطرات به سال‌هاي كودكي مي‌روند. 

كاظم، فردي خيال‌پرداز است كه كاوش كمتري دارد و مولف از شخصيت وي براي بيان يا ديدن نيروهاي غيبي استفاده مي‌كند. وي با ديدن چند نور سبز و آبي، مدام از چرايی ديدن آن‌ها با هلال حرف مي‌زند اما بيشتر تخيلات كاظم صورت واقعي به خود مي‌گيرند. او به فرمانده پيشنهاد حفر كانالي را در زير رودخانه اروند مي‌دهد و همه افراد گروه به او مي‌خندند، اما هلال به او حفره‌اي را نشان مي‌دهد كه در دوره حكومت ايلامي در زير اروندرود زده شده بود. 

مصطفي دوست دارد پايان ماجرا را ببيند و مي‌بيند، اما ماجراهاي هلال مدام و در پي ماجراهاي مصطفي پررنگ و كم‌رنگ مي‌شوند. نويسنده قبل از آخرين شناسايي از جدا شدن مصطفي از گروه می‌نویسد كه براي ديدار زني مي‌رود. در اين جا تغيير آدم‌ها بر اساس تجربه‌هايي كه در زندگي به دست مي‌آورند بازگو مي‌شود. 

عايشه، شخصيتي است كه كربلايي‌لو با خلق آن در رمان در پي به تصوير كشيدن جايگاه آدم‌هايي در موقعيت‌‌هاي گوناگون زندگي اجتماعي است. خواننده داستان در ماجراي ديدار مصطفي و عايشه كه بعد از سال‌ها دوباره سراغ او مي‌رود، به رويداد عمليات والفجر هشت پي‌مي‌برد. 

مصطفي در اين رمان دو بار با عايشه ديدار مي‌كند؛ نخستين ديدار قبل از عمليات والفجر هشت و ديگري پس از پايان جنگ است. مولف در نيمه‌هاي داستان، عمليات را از زبان عايشه شرح مي‌دهد. آن چنان كه در صفحه 177 كتاب آمده است: «عايشه مي‌خندد. بال چادر را روي لب‌هاش مي‌آورد. مي‌گويد «چه شبي شد امشب! چه شطي است اين! باور كنيد هر وقت به شط نگاه مي‌كنم ياد عمليات شما مي‌افتم. انگار غواصان ايراني بر نام اين شط امضايي زدند كه زدودني نيست. برخي اوقات كه در عمارت تنها هستم از نگاه كردن به امواج شط اضطراب مي‌گيرم. هم مي‌ترساندم و هم بايد دقيق چشم به آب بدوزم مبادا غواصان لاي امواج قايم باشند. مبادا همين الان دارند پيش مي‌آيند. شما نمي‌توانيد تصور بكنيد چه رعبي در دل عراقي‌ها انداختيد. نه فقط عراقي‌ها. همه منطقه. خود كويتي‌ها. از طرف شما هيچ وقت همچو رعبي بر عراق حاكم نشده بود... گريه مي‌كردند از ترس. باور مي‌كنيد؟ مثل بچه‌ها...»

نويسنده از این صفحه به بعد سراغ شخصيت‌هاي داستان مي‌رود و ماجراهای آن‌ها را تا شب عمليات و سرنوشتي كه در انتظار آن‌هاست شرح مي‌دهد. سرنوشتي كه زاده تفكرات هفت رزمنده است.

رمان «جمجمه‌‌ات را قرض بده برادر» در قطع رقعي و 288 صفحه با شمارگان 3 هزار نسخه و بهاي 85 هزار ريال توسط انتشارات عصر داستان منتشر و روانه بازار کتاب شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط