پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۶
«چشم‌هاي بابام» می‌خواهد تهاجم را محكوم كند

«چشم‌هاي بابام» به قلم فريبا چوپان‌نژاد، نمايشنامه‌اي در حوزه دفاع مقدس است كه به تازگي از سوي انتشارات بنياد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس منتشر شده است. نويسنده در اين اثر كوشيده است تهاجم بعثي‌ها به سرزمين‌مان را محكوم كند اما گويا خود در اين ميان اسير همين مساله ناخوشايند شده است._

خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) ـ «چشم‌هاي بابام» بر مبناي 9 شخصيت با نام‌هاي «شكوفه(دختر بچه 10- 12 ساله)، پدر(جانبازی كه چشم ندارد)، ماهك(ماه آسمان)، تي‌تي(مورچه پسر)، بابا موري، مامان موري، مي‌تي(خواهر كوچك‌تر تي‌تي)، خورخور(موچه‌خوار) و «مورچه همسايه و گروهي از مورچه‌ها» به نگارش درآمده است.‌ 

اين نمايشنامه داستان دختري به نام «شكوفه» است كه پدرش در دوران جنگ تحميلي عراق علیه ایران چشمانش را از دست داده است. او مي‌كوشد تا آهنگ مورد علاقه مادرش راكه پدرش با ويولون براي او مي‌نواخت فرا بگيرد اما موفق نمي‌شود. 

در ابتداي اين نمايشنامه ذهن شخصيت اصلي(شكوفه) را اين پرسش فرا مي‌گيرد كه «چرا پدرم به جنگ رفته است؟» سپس او با مورچه‌اي كه خانه‌اش در شب عروسي يكي از مورچه‌ها ويران شده و بدون اجازه شكوفه وارد اتاقش شده است، آشنا مي‌شود.
 
تخيل نويسنده در «چشم‌هاي بابام» به شكلي فرا واقعي به‌كار گرفته مي‌شود. وي مي‌كوشد از راه به تصوير كشيدن شرايط مشابه مورچه و شكوفه، شخصيت اصلي داستان را با دليل رفتن پدرش به جنگ آشنا كند. 

اشعاري ويژه گروه سني شخصيت اصلي داستان (10 تا 12 سال) برخي از ديالوگ‌هاي اين نمايشنامه را پوشش داده‌اند. به نظر مي‌رسد كه نويسنده در برخي صحنه‌ها با آوردن نحوه تنظيم نمايشنامه زياده روي كرده و نحوه چينش صحنه (ميزانسن) را هم بيان كرده‌ است. 
وي در ابتداي صحنه سوم اين نمايشنامه در داخل كروشه مي‌نويسد: «موزيك شاد نواخته مي‌شود. مورچه‌هايي عروس و داماد را دوره كرده‌اند. زن پير دعا مي‌خواند...» يا در آخرين بخش صحنه اول در داخل پرانتز مي‌نويسد: «بهتر است لالايي تنها با آواي لالايي باشد».

چوپان‌نژاد نماد‌هاي ارزشي در دفاع مقدس مانند «بصيرت و آگاهي» را در قالب شخصيت ماهك، «همگامي تمامي مردم با يكديگر را در دوران جنگ» در قالب ريتم موزون ساز ويولون و نيز تهاجم رژيم بعث به كشورمان را در قالب حمله مورچه‌خوار به خانه مورچه‌ها بيان كرده است. 

وي در طول متن نمايشنامه به خوبي استيصال خانواده مورچه را در آواره شدن‌شان نشان مي‌دهد اما به نظر مي‌رسد كه قدري در توانايي شخصيت‌ها در ارايه حجم مفاهيم ارزشي داستان اغراق كرده است. همچنين در طول مطالعه نمايشنامه همواره سوال‌هايي از اين دست ذهن مخاطب را آزار مي‌دهد كه چرا نويسنده با آن‌كه قصد دارد در طول نمايشنامه تهاجم به يك كشور را محكوم كند، خود از عنصري مشابه با تهاجم (ورود بي‌اجازه مورچه به اتاق شكوفه) براي برقراري ارتباط ميان اين دو شخصيت مايه مي‌گيرد؟ 

به بيان ديگر، نويسنده نه‌تنها تلاشي براي محكوم كردن ورود بي‌اجازه مورچه به اتاق شكوفه نمي‌كند، بلكه مي‌كوشد كه احساسات رقيق دختر را در اين زمينه برانگيزد و اكنون اين مورچه متجاوز مي‌خواهد چرايي نبرد پدر شكوفه با دشمن بعثي را براي او توجيه كند!

علاوه بر اين، «چشم‌هاي بابام» ويرايش فني مناسبي ندارد و اشتباهات تايپي بسياري با توجه به 28 صفحه كتاب در آن به چشم مي‌خورد.

نمايشنامه «چشم‌هاي بابام» را انتشارات «بنياد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس» در قطع پالتويي، با شمارگان 2000 نسخه، در 28 صفحه به تازگي روانه بازار نشر كرده است. 

اين نمايشنامه در نشست رونمايي از پنج اثر حوزه نمايش دفاع مقدس، عصر یکشنبه دوم مهر 91 در سالن کنفرانس مجموعه تئاتر شهر تهران رونمايي شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها