فيلم "تاوان" بر اساس داستاني به همين نام اثر "يان مك يوان"، اقتباسي يكنواخت و كسلكننده از داستان اصلي و سو تفاهمي دراماتيك از يك اقتباس است.
فيلم "تاوان" همانند كتاب از سه بخش اصلي تشكيل شده است. دوران كودكي "برابوني" و روايت حسادت او كه در نهايت زندگي خواهر و همسر او را بر باد ميدهد، دوران جنگ و نمايش خيال "برابوني" از زندگي حسرت بار "رابي" قرباني اصلي نفرت موجود در داستان، و در نهايت، قسمت پاياني و نمايش زجر دايمي "برابوني" و تاواني كه او براي گناهش ميپردازد.
درواقع "جورايت" كه پيش از اين با فيلم "غرور و تعصب" اثر "جين آستين" علاقه خود را به ساخت آثار اقتباسي نشان داده بود، در اين فيلم هم گويي قصد دارد تمام صفحات كتاب "مك يوان" را براي مخاطبش سينمايي و تصويري كند.
"پيتر تريورز" يكي از منتقدان نشريه "رولينگ استون" در اين باره ميگويد: "تمام آن چيزهايي که در صدها صفحه از رمان "يان مک يوان" نوشته شده، به شکلي کاملا حرفهاي در فيلم "جو رايت" جمع شدهاند."
با وجود اينكه اين فيلمساز از لحاظ قاببنديهاي سينمايي و فضاسازي براي افزايش باورپذيري داستان براي مخاطبش تلاش موفقي را از خود نشان داده، اما مخاطب هرگز با اتفاق فوقالعادهاي كه بتواند از نظر روايي او را غافلگير كند، مواجه نميشود.
ريتم كند و خسته كننده در صحنه هاي جنگي فيلم و انتظار تماشاگر براي گرههاي تازه بعد از ورود "برابوني جوان" به اين فضا، از ديگر ضعفهاي قصه اصلي است كه در فيلم هم همانگونه روايت ميشود.
شايد همين تكرار باعث شده است كه "مك يوان" از ساخت فيلم خوشحال باشد و از كارگردان و انتخابهايش تشكر كند.
"يان مك يوان" نويسنده ايرلندي اين داستان براي نگارش اين اثر بارها جوايز گوناگون ادبي را دريافت كرده كه از مهمترين آنها مي توان به جايزه ادبي سالانه آمستردام اشاره كرد. وي در سال 1948 در ايرلند متولد شد و با انتشار اولين داستانش به نام "اولين عشق" جايزه ادبي "سامرست موآم را دريافت كرد.
البته بايد به قدرتمند بودن قصه و جذابيت آن هم اشاره كرد كه همين روايت وفادار و بدون خلاقيت هم مخاطب را از ديدن فيلم "جورايت"، راضي مي كند.
کلوديا پويگ منتقد روزنامه "يواس اي تودي" ميگويد: "اين فيلم به عنوان يک اقتباس باشکوه و پر زرق و برق از رمان، احساس جالبي به بيننده القا ميکند، ولي کپيبرداري هاي او از فيلم «بيمار انگليسي» موجب شکستش شده است."
نظر شما