ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
در نهایت پس از آنکه ما در مرحله دوم به نظریهپردازی و مفهومسازی پرداختیم و در مرحله سوم با تأیید تجربی آن نظریات اقدام کردیم و از این طریق نظریات را کاملتر و پختهتر نمودیم، نوبت به ارایه یک مکتب یا نظام روانشناسی اسلامی میرسد. بدین ترتیب ما با یک حرکت تدریجی و حسابشده به یک نظام جدید در روانشناسی دست یافتهایم. یک مکتب روانشناسی زمانی شکل میگیرد که گروهی خاص از روانشناسان درباره دیدگاههای خاصی اشتراک نظر داشته باشند. تفاوت «نظریات» با «مکتب» روانشناسی به میزان کلیت آن بستگی دارد. یک مکتب روانشناسی میکوشد تمام جنبههای روانشناسی را درون یک چارچوب نظری قرار دهد «لاندین، 1991، ص 4). مثلاً روانشناسی شخصیت، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی رشد، روانشناسی آسیبشناسی و درمان را در یک چارچوب نظری و مفهومی قرار دهد. اما یک تئوری یا نظریه روانشناسی دایره محدودتر دارد؛ مانند تئوری یادگیری، تفکر، هیجانات، درماندگی آموخته شده. اینها هرکدام یک نظریه روانشناسی است که دایره محدودتر دارند. تذکر این نکته لازم است که دستیابی به مکتب روانشناسی پس از گذراندن مراحل پیشین امکانپذیر خواهد بود.
صفحه 137/ نگاهی به روانشناسی اسلامی/ مرتضی فرقانی، نجیبالله نوری و علیرضا شیخشعاعی/ انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه/ چاپ اول/ سال 1391/ 294 صفحه/ 5700 تومان
نظر شما