به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، ناصر تکمیلهمایون، تاریخنگار، جامعهشناس و استاد پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در نشست «تحلیل رابطه جامعهشناسی و تاریخ» که امروز (31 فروردینماه) در سالن اندیشه این پژوهشگاه با حضور جمعی از استادان، متخصصان و دانشجویان رشتههای جامعهشناسی تاریخی، جامعهشناسی و تاریخ برگزار شد به سخنرانی پرداخت.
تکمیلهمایون در آغاز این نشست با خواندن اشعاری از سعدی گفت:
«این که در شهنامهها آوردهاند/ رستم و رویینهتن اسفندیار
تا بدانند این خداوندان مُلک/ کز بسی خلقست دنیا یادگار
نام نیکو گر بماند ز آدمی/ به کز او ماند سرای زرنگار»
همانطور که از این شعر برمیآید، آغاز جامعهشناسی از دل تاریخ برمیآید. در اسناد و مدارک ترجمه شده درباره تعریف جامعهشناسی تاریخی چیزی نوشته نشده است. جامعهشناسی تاریخی بهمعنای اصول نبوده و نوعی مطالعه اجتماعی تاریخ بهشمار میرود. در دیگر کشورها نیز تعریف دقیقی برای آن نیست. چندی پیش کتابی از دکتر منوچهر آشتیانی در حال انتشار دیدم که نامش «جامعهشناسی تاریخی» بود و به معنا و مسایل این موضوع میپردازد.
وی ادامه داد: در روزگاران پیش دانشجویان بسیاری برای تحصیل به خارج رفتهاند و هنگامی که بازگشتند همگی از یونان حرف به میان آوردند، در کتاب «چهار رساله» آمده است که مثل اینکه چین جنگل وحشتناک و سیاهی بوده که چیزی در آن نبوده است اما ایرانیان و دیگر اقوام نیز چنین مسایلی را در دورانهای مختلف داشتهاند.
این جامعهشناس تاریخ افزود: افرادی چون طبری، یعقوبی، ابنخلدون و ابنمسکویه از بزرگان تاریخ ایران بهشمار میروند که میتوان آثارشان را با هم دورهایهای اروپایی آنها مقایسه کرد. دیدگاههای دانشمندان اجتماعی در کتابهایی مانند «احسنالتقاسیم» به مطالعات مردمشناسی به همان شیوههای «تایلر» و «مورگان» پرداخته است. سفرنامهها، «مسالکالممالک»ها که 12 کتاب از این دست داریم، کتابهایی که نام آنها با «البلدان» پایان مییابد و «شهرنامه»ها همگی از دسته کتابهاییاند که مطالبشان هم تاریخی و هم جامعهشناسی است. برای مطالعات جامعهشناسی در ایران این کتابها تنها منابع موجود بهشمار میروند.
تکمیلهمایون با اشاره به کتاب «روضهالصفا»ی رضاقلی هدایت بیان کرد: هدایت در این کتاب نگاه خاصی به جامعه دارد. وی همانگونهای که «اشپیگلر» و «اسپنسر» گفتهاند به حرکت جامعه اشاره میکند و جامعه صفوی را دارای مرحلههای کودکی، جوانی و پیری تقسیمبندی کرده است. ابنخلدون نیز در کتابهایش به این مساله میپردازد.
مورخان ایرانی شنیدهها و دیدهها را روایت میکردند
این تاریخنگار به مقالهای در «یادنامه دکتر زریاب خویی» درباره وقایعنگاری نیز اشاره کرد و گفت: مورخان ایرانی بیشتر بخشی از اعضای دربارها، دیوانها و منشیهای درباری بودند. البته تمامی آنها این کار را انجام نمیدادند و برخی آنها مانند بیهقی با گردآوری اسناد دیوانی که بهدستشان میرسید، شنیدهها و دیدههایشان در لشکرکشیها را در قالب تاریخ روایت میکردند. رشیدالدین فضلالله همدانی نیز فرد دیگری است که با دعوت از تاریخنگاران دیگر ملتها آنها را به سلطانیه میآورد تا تاریخ سرزمینشان را بنویسند. «تاریخ فرنگ» و «تاریخ چین»، باب اسراییلیات و باب مربوط به اسماعیلیه برخی از کارهای وی بهشمار میروند.
وی افزود: تاریخنویسی بهمثابه وقایعنگاری، پس از دوره مغول و تیموری رو به افول گذاشت. در دوره صفوی نیز به حوادث و شرایط اجتماعی و موقعیتها پرداخته نمیشد. تاریخهای این دوره به تعریف از حکومتها و پادشاهان بوده و زیر نظر آنها نوشته میشدند. کتاب «تاریخ محمدی» در دوره قاجار کتابی است که از سوی مولانا محمد ساروی نوشته شده و نویسنده بر صحت و بیطرفی آن تاکید دارد، در حالیکه بهدلیل همراهی وی با آغامحمدخان نمیتوانسته مثلا درباره کشتار مردم کرمان بنویسد.
این جامعهشناس با بیان این مساله که در دیگر دورانها تاریخ بهمثابه علم نبوده است، گفت: کتابهای تاریخی مانند «تاریخ ذوالقرنین» و «اکسیرالتواریخ»، «ناسخالتواریخ»، «روضهالصفا» و «حقایق ناصری» از مهمترین منابع تاریخی ایران بهشمار میروند. در حالیکه بسیاری از تاریخهای نوشته شده، تاریخ «بِفرموده» و به دستور پادشاهان است.
استاد پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به زندانها و هویت تاریخی آنها اشاره کرد و بیان کرد: در دیگر کشورها مانند فرانسه و زندان باستیل، عکس افراد معروفی که در آنجا زندانی بودهاند همراه با اطلاعاتشان آمده است اما در زندانهای ایران مانند «موزه عبرت» یا «زندان قصر» این اطلاعات کامل نیست. اینها همگی بخشی از جامعهاند که نوشتن تاریخ آنها برای مردم اهمیت دارد.
تاثیر دیگر حوزهها بر تاریخ بسیار با اهمیت است
تکمیلهمایون در ادامه توضیح داد: میرزا آقاخان کرمانی، احمد کسروی، اقبال، مشیرالدوله و رشید یاسمی از افرادی بهشمار میروند که در دوره قاجار به تاریخنگاری مشغول بودند اما تاریخنویسی در ایران پس از جنگ جهانی دوم تغییر میکند.
وی ادامه داد: در دوره رنسانس در اروپا، قدرت الهیات، متافیزیک و کلیسا بر تاریخنگاری تاثیر میگذارد. تاریخ پس از آن دچار دگرگونی شده و تاریخ تحلیلی شکل میگیرد. پس از این دوران نیز تاریخ ترکیبی بهوجود میآید. مطالعه تاریخ کار بسیار دشواری است چرا که موضوع تاریخی در یک مکان ویژه یا مکانهای مختلف مطالعه میشود.
این تاریخنگار افزود: بسیاری معتقدند که نوشتن تاریخ کاری فردی نیست و باید بهصورت دسته جمعی نوشته شود. از سوی دیگر تاثیر دیگر حوزهها بر تاریخ بسیار با اهمیت است. عامل جغرافیا، اقتصاد، دین و مسایل نژادی تاثیر بسیاری بر تاریخنگاریها دارند.
تکمیلهمایون با اشاره به «سنسیمون» و مطالعات وی در حوزه «سوسیولوژی» بیان کرد: جامعه به دو دسته ایستا و پویا تقسیمبندی میشود و جامعهشناسی ایستا، جامعهشناسی صرف بهشمار میرود در حالیکه جامعهشناسی پویا خواندن از پایه و ریشه جامعهشناسی است که مطالعات تاریخ به آن وابستگی کامل دارد.
استاد پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پایان سخنانش با بررسی واژه تاریخ گفت: به نظر میرسد تاریخ نه واژهای فارسی و نه عربی باشد بلکه واژهای آرامی است اما در دیگر زبانها و کتاب مقدس نیز به آن «گفتمان روزگار» میگویند. در ایران غلامحسین صدیقی، مبدع علم جامعهشناسی در دانشگاه تهران بهشمار میرود و تاریخ بهصورت علم، نخستینبار در دارالفنون آغاز شد. پیوند این دو در جامعهشناسی تاریخی از مسایلی است که نسل جوان با شور و علاقه دنبال میکند و آینده خوبی خواهد داشت.
نشست «تحلیل رابطه جامعهشناسی و تاریخ» با پرسش و پاسخ و همچنین ارایه دیدگاههای حاضران برای بهبود برنامههای آینده این سلسله نشستها پایان یافت.
شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۲ - ۱۵:۴۴
نظر شما