چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۶ - ۱۲:۱۹
مقدمه‌اي بر فرهنگ دانشنامه‌نويسي

دانشنامه يا فرهنگ‌نامه، كه به عربي به آن «دايره ‌المعارف» مي‌گويند، نام عمومي كتاب‌هاي مرجعي است كه دانستني‌ها و مفاهيم يك يا چند رشته از دانش‌ بشري را در خود دارند./

  
خبرگزاري كتاب ايران(ابينا)- چيني‌ها در سده‌هاي پيش از ميلاد مجموعه‌هاي بزرگ و حجيمي نوشته بودند كه بخش‌هايي از آنها در دست است و برخي از نويسندگان از آنها با عنوان كهن‌ترين دانشنامه‌هاي جهان ياد كرده‌اند؛ اما بيشتر تاريخ‌پژوهان و دانشنامه‌نويسان، تاريخ طبيعي (Naturalis Historia) نوشته "پليني"   (79-23 ميلادي)، نويسنده و سياستمدار نامدار روم شرقي را نخستين دانشنامه جهان مي‌دانند.
 
دانشنامه‌نويسي در فرهنگ ايراني نيز تاريخي طولاني دارد. برخي نويسندگان از "دينكرت" به عنوان يك دانشنامه ديني كهن ياد كرده‌اند و زنده‌ياد مهرداد بهار در مقدمه‌ كتاب "بندهش" آن را "دايره المعارفك" ناميده است. با اين همه، نگارش دانشنامه در دوره اسلامي به اوج خود رسيد و آثاري چون "مفاتيح‌العلوم" خوارزمي، "دانشنامه علايي" ابن‌سينا، "جامع‌ العلوم" فخر رازي و "نفايس الفنون" آملي از شناخته‌شده‌ترين دانشنامه‌هايي اند كه به دست دانشمندان مسلمان ايران‌زمين پديد آمدند.
 
در مجموعه نوشته‌هايي كه ازاين به بعد با عنوان "نگاهي به فرهنگ دانشنامه‌نويسي در جهان" در "ايبنا" منتشر مي‌شود، كوشش خواهيم كرد در كنار آشنا كردن كاربران با دانشنامه‌هاي روز جهان نگاهي نيز به پيشينه دانشنامه‌نويسي در ايران داشته باشيم.

دايره المعارف يا دانشنامه؟
دايره‌المعارف، كه در زبان عربي و فارسي رايج شده، ترجمه واژه "انسايكلوپديا" (encyclopaedia) است كه ريشه‌ يوناني دارد و در زبان‌هاي غربي به كار مي‌رود. خود اين واژه از دو واژه كهن‌تر، enkyklios به معناي دايره و paideia به معناي بچه گرفته شده است. واژه‌ paideia از سده‌هاي نخست ميلادي به مفهوم آموزش به كار رفته است؛ زيرا رومي‌ها اسيران فرهيخته يا پداگوگوس‌ها(paidagogos)‌ را، كه بيشتر از يوناني‌ها بودند، به آموزش فرزندان خود مي‌گماردند. بنابراين، اين واژه را مي‌توان به معناي آموزش عمومي دانست و انسايكلوپديا به معناي كتابي است كه دانش عمومي يا دانستني‌هاي پايه را در خود دارد.

 اين واژه نخستين بار در سال 1541 ميلادي در عنوان كتاب"Lucubrationes vel potius absolutissima kyklopaideia" به كار رفت و نخستين‌بار در سال 1559 ميلادي "پل اسكاليش"، نويسنده آلماني، آن را براي عنوان كتابي دانشنامه‌‌گونه برگزيد.

در سال 1293 ق (1876 ميلادي)، بطرس بستاني ماروني لبناني(1883-1819 ميلادي) واژه‌ دايره‌المعارف را به صورت ترجمه‌اي گرته‌برداري شده از واژه‌ Encyclopedia ساخت و آن را براي عنوان كتابي كه بر پايه‌ ترجمه‌ دانشنامه امريكانا فراهم كرده بود، به كار برد. اين واژه با انتشار كتابي از محمد فريد وجدي مصري (1954-1875 ميلادي) با عنوان "دايره‌المعارف القرن‌ العشرين" به سال 1357 قمري (1938) و ترجمه مجموعه‌  Encyclopedia of Islam به صورت دايره ‌المعارف ‌الاسلاميه از متن انگليسي به عربي، در كشورهاي اسلامي و ايران بر سر زبان‌ها افتاد.

اما از آنجا كه پيشينه‌ نگارش چنين كتاب‌هايي در مشرق‌زمين بسيار ديرين‌تر از غرب است و مسلمانان، به‌ويژه ايرانيان، در نگارش دانشنامه پيشتاز بوده‌اند، بهتر بود به جاي ترجمه‌ يك واژه‌ بيگانه، نام كتاب‌هاي مشابه، مانند جامع‌ العلوم (نوشته فخر رازي) را به عنوان برابر عربي واژه‌ لاتين به كار مي‌بردند. به ياد داشته باشيم كه پيشينه‌ ساختن واژه‌ "انسايكلوپديا" از دو واژه‌ يوناني، كمتر از 5 سده است؛ اما در فرهنگ اسلامي واژه‌هايي مانند جامع ‌العلوم با ديرينگي بيش از 8 سده، مفهوم را نيز درست‌تر بيان مي‌كنند.(حتي "پليني" كه در مقدمه‌ كتاب خود از "دايره‌ فرهنگ" ياد كرده، واژه‌ انسايكلوپديا را به كار نبرده است.)

واژه‌ دانشنامه نخستين‌بار در كتاب دانشنامه‌ علايي، نوشته‌ ابوعلي‌سينا، در سده‌ پنجم هجري به كار رفته است. سپس، در سده‌ نهم هجري براي دانشنامه‌ جهان، اثر غياث‌الدين علي حسيني، در سده‌ يازدهم هجري براي دانشنامه‌ شاهي محمدامين استرآبادي و سرانجام در سال 1356 خورشيدي براي اثري به نام دانشنامه‌ ايران و اسلام برگزيده شد كه ترجمه و بازپرداخت Encyclopedia of Islam به فارسي است. (اكنون با نام دانشنامه‌ جهان اسلام منتشر مي‌شود). بنابراين، به نظر مي‌رسد در زبان فارسي به كارگيري واژه‌هاي دانشنامه و فرهنگ‌نامه به جاي دايره‌المعارف مناسب‌تر باشد، چنانكه برخي ناشران چنين كرده‌اند. (البته، واژه‌ فرهنگ‌نامه نيز در سال‌هاي اخير ساخته شده و پيشينه‌ چنداني ندارد.)

نخستين دانشنامه‌ها
گويا چيني‌ها نخستين مردماني اند كه به نگارش دانشنامه روي آوردند و مجموعه‌هاي بزرگ و حجيمي، كه بيشتر جنبه‌ گلچيني داشته، در سده‌هاي پيش از ميلاد نوشته‌اند كه بخش‌هايي از آنها در دست است. دانشنامه‌ چيني آينه‌ امپراتور يكي از فرهنگ‌نامه‌هاي كهن است كه در 220 ميلادي تهيه شد و بخشي از آن موجود است؛ اما پربارترين و مهم‌ترين دانشنامه‌ چيني، دانشنامه‌ اي است كه به فرمان امپراتور "يونگل" آماده‌سازي شد و در سال 1408 ميلادي به پايان رسيد. آن دانشنامه با كوشش گروهي از دانشمندان چيني در 11 هزار كتاب دست‌نويس تنظيم شده بود و موضوع‌هاي گوناگوني مانند كشاورزي، اخترشناسي، زمين‌شناسي، تاريخ، ادبيات، پزشكي، دين، فناوري و علوم طبيعي را در بر مي‌گرفت. از اين دانشنامه، كه اكنون به عنوان دانشنامه‌ بزرگ شناخته مي‌شود، تنها 400 جلد برجاي مانده است كه در سال 1963 به چاپ رسيد. 

در ميان يوناني‌ها نخستين دانشمندي كه به گردآوري و دسته‌بندي و نوشتن دانش بشري پرداخت، ارسطو بود، اما بيشتر تاريخ‌شناسان، كتاب تاريخ طبيعي (Naturalis Historia) نوشته‌ پليني(79-23 ميلادي)، نويسنده و دانشمند نامد‌ار روم شرقي را نخستين دانشنامه‌ يوناني مي‌دانند. 

دانشنامه‌ پليني شامل 20 هزار داده از 2 هزار كتاب است كه در 37 جلد تنظيم شده و موضوع‌هاي گوناگوني مانند جغرافيا، گياه‌شناسي و كشاورزي، جانورشناسي، داروشناسي، كاني‌شناسي و مردم‌شناسي در آن گنجانده شده است. در اين اثر توصيف‌هاي از جغرافياي آسيا وجود دارد و دانستني‌هايي درباره ايران، مانند گياهاني كه در ايران كشت مي‌شدند، ميوه‌ها و فراورده‌هايي كه از ايران به روم برده مي‌شدند و كاني‌هاي شناخته شده‌ ايران، در آن آمده است.

از ايران باستان بخش‌هايي از چند كتاب در دست است كه دينكرت     (Denkart)، بندهش (Bondahesh) و بخش‌هايي از اوستا از جمله‌ آنهاست. هر چند در اين كتاب‌هادرباره تاريخ و طبيعت نيز مطالبي نوشته شده، اما بيشتر به مفاهيم دين زردشت و آداب، آيين‌ها، ادبيات و تاريخ آن دين پرداخته شده است. از اين رو، شايد بتوان كتابي مانند دينكرت را به معناي كارهاي ديني، دانشنامه‌ اي ديني دانست. اين اثر 169000 واژه دارد و "آذر فرنبغ" كار نوشتن آن را در سال‌هاي پاياني سده‌ نهم ميلادي به پايان رساند. اين كتاب در 9 جلد تنظيم شده بود؛ اما دو جلد نخست آن و بخشي از جلد سوم آن از بين رفته است. البته در كتاب بندهش در كنار مفاهيم ديني، دانستني‌هاي جغرافيايي، زمين‌شناسي، جانورشناسي، گياه‌شناسي، مردم‌شناسي، گاهشماري، اخترشناسي و پيشگويي‌هايي درباره آينده‌ جهان نيز گنجانده شده است.

دانشنامه‌هاي مسلمانان
پس از بناي شهر بغداد و بازگشايي بيت الحكمه (خانه‌ دانش)، ترجمه‌ آثار علمي و فلسفي از زبان‌هاي يوناني، سرياني، پهلوي و هندي به زبان عربي آغاز شد كه جنبش علمي و فرهنگي پرتواني را به وجود آورد. شمار زياد كتاب‌هاي تاليفي و ترجمه‌اي باعث شد برخي به نگارش كتاب‌هاي دانشنامه‌اي روي آورند.

 نخستين دانشنامه‌ شناخته شده به زبان عربي، "عيون الخبار" تاليف ابن‌قتيبه‌ دينوري (276-213 هجري قمري) دانشمند ايراني، است. پس از اين، كتاب‌هاى بسياري با نام‌هايي مانند گنجينه، مخزن، جامع، جوامع و بحر(دريا) از سوي دانشمندان و پژوهشگران مسلمان به عربي و فارسي نگارش يافت. كتاب "احصاء العلوم" ابونصر فارابي، "مفاتيح العلوم" خوارزمي، "رسائل اخوان‌الصفا"، "جامع‌ العلوم" فخر رازي، "دره ‌التاج" (انموذج العلوم) قطب‌الدين شيرازي، "نفايس الفنون" شمس‌الدين آملي از جمله‌ مشهورترين كتاب‌هايي اند كه به طبقه‌بندي و معرفي دانش‌هاي گوناگون پرداخته‌اند.
 
در آن دوران نيز برخي به نگارش دانشنامه‌هاي تخصصي روي آوردند. "كندي" را نخستين كسي مي‌دانند كه فلسفه‌ يونان را در محيط اسلامي شناساند و فارابي را نخستين كسي مي‌دانند كه آن فلسفه را به صورت دانشنامه گونه‌اي عرضه و علوم اسلامي را در آن وارد كرد. با اين همه، شناخته شده‌ترين دانشنامه‌ فلسفي، به نام دانشنامه‌ علايي را ابن‌سينا براي ما بر جاي گذاشته است. اين اثر نخستين دانشنامه به زبان فارسي نيز هست. دانشنامه‌هاي علوم ديني بسياري نيز از سده‌ پنجم هجري نگارش يافته‌اند كه "يواقيت العلوم" (گوهرهاي دانش)، اثر نويسنده‌اي ناشناس از قزوين، از شناخته‌شده‌ترين آنهاست. شايد "الفهرست" ابن‌نديم را نيز بتوان نخستين دانشنامه‌ تخصصي كتاب‌شناسي دانست.

با در نظر گرفتن حجم كاري كه در تمدن اسلامي در زمينه‌ دانشنامه‌نويسي انجام شده ، مي‌توان مسلمانان، به‌ويژه ايرانيان مسلمان را پيشگام فرهنگ دانشنامه‌نويسي در جهان دانست. از همين روست كه جرج سارتن، كه با نام پدر تاريخ علم شناخته مي شود، در كتاب مقدمه‌اي بر تاريخ علم، پس از معرفي چكيده‌وار مفاتيح العلوم كاتب خوارزمي، رسائل اخوان‌ الصفا و الفهرست ابن‌ نديم، مي‌نويسد: "همه‌ اين آثار دايره المعارفي در سه دهه‌ پاياني سده‌ دهم ميلادي (چهارم هجري) پديد آمد. چنين فعاليت وسيعي پيش‌تر ديده نشده بود، حتي در بهترين ايام اسكندريه. هر كسي كه از هر زاويه‌اي به مطالعه‌ تاريخ علم و تمدن، در نيمه‌ دوم سده‌ دهم ميلادي مي‌پردازد، بايد كارش را با مراجعه به مفاتيح العلوم، رسايل اخوان الصفا و الفهرست آغاز كند." 

تهيه و تنظيم: حسن سالاري

منابع:
1. وسل، ژيوا. دايره‌المعارف‌هاي فارسي. محمد‌علي اميرمعزي. انتشارات توس، 1368
2. مشيري، مهشيد/قورچيان، نادرقلي. دايره‌المعارف، بازتابي از عالم كبير. بنياد دانشنامه‌ بزرگ فارسي، 1379
3. مقدسي، مهناز. دانشنامه‌هاي ايراني. دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي، 1384
4. دهقان، مرتضي. نگاهي كوتاه به سير دانشنامه‌نويسي در جهان اسلام. كيهان فرهنگي (ويژه‌نامه‌ دايره‌ المعارف‌ها و دانشنامه‌ها)، شماره‌ 127، خرداد و تيرماه 1375.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها