ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
پیشتر دیده بودیم که برخی از خانوادههای کارگران دائمی، کشیکها و کاستهای خدماتی هر روز غذا را در خانه زمینداران میخورند. پخت و پز در مقیاس بزرگ در آشپزخانههای موسوم به «بهاندارا» و توسط زنان کاست نایی و به کمک کهارها صورت میگرفت. براساس یک برآورد، بیش از 25 درصد مردم روستا در تمام طول سال غذا را در بهانداراها صرف میکردند. این خانوادهها برای آشپزی یا مشاغل تولیدی دیگر در عمل به انرژی نیاز نداشتند. الگوی مصرف انرژی برای سایر خانوادهها براساس حقوق آنها نسبت به جنگل و باغها مشخص میشد. بندوبستای زیلد، خلاصهای از این حقوق را نشان میدهد. آنجا اشاره میشود که اگر کشتکاری کار در یک باغ قبول میکرد، باید یکچهارم محصول آن را به زمیندار بفروشد. اگر درختی از بین میرفت، تنها نصف چوب یا میوه آن را سهم میبرد. معمولاً او تنها حق استفاده از یک درخت را داشت. در این منبع سندی مبنی بر تملک باغ توسط کشتکاران وجود ندارد. بخش زیادی از چوبها محصول جنگل بود که وسعت زیادی از زمینهای روستا را شامل میشد و روستاییان میتوانستند برای پخت و پز از جنگل هیزم جمعآوری کنند، اما برای مصارف دیگر حق استفاده از چوب جنگل را نداشتند. تهیه چوب برای اجرای جشنوارهها یا هیزم برای مراسم تدفین اجازه زمیندار لازم بود. براساس بندوبستای زیلد «زمینداران عموماً بدون اینکه از آنها درخواست شود، ترتیب فرستادن چوب به این نوع مراسم را میدادند». این موضوع شکلی از حمایت و نشانه وجود ناهنجاری در روابط میان زمینداران و روستاییان است.
صفحه 155/ بومشناسی اجتماعی/ راما چاندرا گوهه/ ترجمه دکتر مهدی طالب و احمد محمدی/ انتشارات دانشگاه تهران/ چاپ اول/ سال 1392/ 334 صفحه/ 11500 تومان
نظر شما