خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- قرآن کتابی است که راه و روش زندگی انسان را ابلاغ کرده است. بهکارگیری این دستورالعمل منجر میشود افراد در جامعهای با مبانی قرآنی زندگی الهی داشته باشند. عواملی مانند ناآگاهی از آموزههای این کتاب آسمانی و ترویج مدرنیته در جامعه سبب شده است در برخی جوامع اسلامی رنگو بویی از زندگی قرآنی دیده نشود.
بررسی بهتر این موضوع بهانهای شد برای گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین محمد لطفی نیاسر، مدیر رادیو معارف که نتیجه آن از نظرتان میگذرد.
به عنوان نخستین سوال، دین از نظر شما چه تعریفی دارد؟
در تعریف دین نظریات مختلفی وجود دارد اما از نظر من، دین مجموعهای به هم پیوسته از نظام فکری، نظام ارزشی و نظام رفتاری برای رساندن انسان به سعادت دنیوی و اخروی است. در واقع، دین هم برای فکر انسان برنامهای معین دارد و هم قواعد خاصی تعیین کرده است تا با استفاده از این قواعد سبک خاصی از زندگی را به انسانها ارایه دهد و برای این کار غایت و هدفی را هم در نظر گرفته است. زندگی قرآنی زندگی بر مبنای راه و روش قرآن و تجلی تکتک آیات قرآن در همه شئون حیات انسان است که از ابتدای زندگی تا پایان آن، داشتن اعتقاد قرآنی، فکر قرآنی و روش زندگی قرآنی با تکیه بر اهداف ترسیمشده در قرآن، نشان از زندگی بر پایه مبانی الهی دارد.
به نظر شما مقوله سبک زندگی یک واژه غربی است یا ایرانی؟
سبک زندگی را از دو زاویه می توان بررسی کرد. از یک زاویه میتوان آن را ترجمه سنت در زبان و فرهنگ عربی دانست که از این زاویه نگرش، ما همیشه دنبال سنت و سبک زندگی بزرگان دینی خود بودهایم و کم یا زیاد سعی کردهایم مانند آنان زندگی کنیم. از زاویه دیگر، این عبارت پس از یک چرخش در عالم غرب دوباره به کشور ما بازگشته و مورد دقت قرار گرفته است. از این زاویه، این عبارت ترجمه «Life StyLe» است و یک واژه غربی محسوب میشود که چند سالی است وارد ادبیات ما شده است.
واژه«سبک زندگی» چقدر در معنای واقعی خود بررسی شده است؟
درباره این موضوع تاکنون مقالات و کتابهای بسیاری نگاشته شده اما بسیاری از آنها با همان دیدگاه و تعریف غربی به این موضوع پرداختهاند و تنها به مظاهر و عادات رفتاری، بدون توجه به این نکته که رفتار و مظاهر زندگی در بخش آخر قرار دارد و جزء رویین و آشکار سبک زندگی است و نه تمام حقیقت آن، پرداخته شده است. صحبت از آنچه این سبک زندگی را به وجود میآورد، بسیار مهم تر از عملی است که انجام میشود. به طور مثال، اگر جامعهای به حجاب و عفاف معتقد نباشد یا قوانین و احکام آن را نداند، ممکن است در ظاهر و برای اجبارهای اجتماعی محجب باشد ولی حتما این موضوع را به عنوان سبک زندگی نپذیرفته و عمل او فقط یک سبک زندگی در اجتماع است و نه یک سبک زندگی حقیقی.
چه ضرورتی برای ترویج سبک زندگی اسلامی در جامعه وجود دارد؟
مسلمان بودن تنها به یدک کشیدن نام اسلام نیست، بلکه باید جامعه اسلامی شباهتی به جامعه اسلامی آرمانی از نگرش بنیانگذار آن داشته باشد. اگر در جامعه اسلامی سبک مشخصی از زندگی بر اساس اعتقادات آن جامعه ارایه نشود، در تهاجمات و حتی تبادلات فرهنگی سالم نخواهد ماند و با هر حرکتی وضعیت آن هم تغییرهای بنیادی خواهد کرد. از سوی دیگر، سبک زندگی مثلا نوع غربی آن اگرچه در ابتدا فقط روش ظاهری زندگی را تغییر خواهد داد ولی در نهایت اعتقادات و افکار را هم تغییر خواهد داد چون ظاهر و باطن انسان یک اثر دوسویه بر یکدیگر دارند. در سوره نجم قرآن کریم حتی از ما خواسته شده است که از همنشینی با کسانی که دنیاگرایند، خودداری کنیم چون آنها فقط به اندازه همان دنیا درک میکنند و اندیشه آنها در جهانبینی ما هم تاثیرگذار خواهد بود. البته کار در اینجا هم پایان نمییابد و جامعهای که به این مرحله رسید، در احکام و قوانین خود هم شک میکند و تغییر آن را خواستار میشود. اگر به افرادی که در گذشته دیندار به شمار میرفتند اما امروزه در بدیهیات دین هم شک میکنند بنگریم، به این نتیجه خواهیم رسید که این افراد ابتدا سبک خاصی از زندگی را پذیرفتهاند و اکنون اعتقادات و قوانین زندگی خود را تغییر دادهاند، شاید به این دلیل که مبانی آنها با استدلال و اصول دین فاصله داشته است.
جامعه «آرمانی قرآنی» چگونه جامعهای است؟
جامعهای است که دارای هدف متعالی است و میداند که عبث خلق نشده است و نباید فرصتها را بیهوده از دست بدهد. این جامعه به دنیا به عنوان سرزمین گذر نگاه میکند، نه منزلی برای ماندن. چنین جامعهای هر انسانی را مثل همه انسانها میبیند و خدمت به همنوع را عین سعادت میداند. جامعه قرآنی دارای اندیشه الهی، هدفمند و روشمند است و در مقابل آسیبهای فرهنگی کاملا مقاوم و نفوذناپذیراست.
جامعه امروز ما چقدر با جامعه قرآنی آرمانی مطابقت دارد؟
متاسفانه جامعه امروز ما تحت تاثیر شدید رسانهها و فرهنگهای مهاجم، حال و روز خوبی ندارد. البته با این همه تهاجم باید گفت مقاومت خوبی از خود نشان داده است ولی باید متولیان امور فرهنگی در بخشهای کلان که مهندسی فرهنگ را بر عهده دارند، تلاش بیشتری داشته باشند. در کشور ما زمینههای بسیار خوبی از نظام اعتقادی و نظام ارزشی وجود دارد اما درباره مظاهر سبک زندگی دینی و عوارضی که به آن وارد شده، هنوز اقدامی اساسی نشده است. هنوز نسبت آپارتمانسازی با زندگی دینی، خانههای به اصطلاح open و نعمت مهمان، حیا و عفت روشن نیست. اساسا نسبت معماری و سبک زندگی دینی چیست یا نسبت گردشگری و میراث فرهنگی با زندگی قرآنی چیست؟ نسبت کار و تحصیل زنان با خانواده دینی چیست؟ رسانه آرمانی برای ایجاد سبک زندگی دینی چه ویژگیهایی دارد؟ این سوالات و دهها سوال دیگر وجود دارد و هنوز به اینها پاسخی داده نشده است. به همین دلیل میتوان ادعا کرد که با جامعه قرآنی آرمانی فاصلهای قابل توجه داریم.
آیا سبک زندگی دینی فقط محدود به کشورهای اسلامی است؟
اگر منظور شما سبک زندگی مسلمانان است، باید بگویم خیر. سبک زندگی به طور کلی متاثر از جهانبینی و نوع نگاه به انسان و جهان پیرامونی است. بنابراین، سبک زندگی یک مسلمان نهتنها در یک جامعه دیگر تحت تاثیر قرار نمیگیرد، بلکه بر جامعه پیرامونی خود نیز تاثیرگذار خواهد بود. شاید بتوان گفت یكی از بهترین سفیران فرهنگی هر نظام فکری و عقیدتی، انسانهاییاند که با سبک خاص زندگی خود افراد دیگر را به سمت نگرش و رفتار خویش سوق می دهند.
یک جامعه مدرن را چگونه میتوان با سبک زندگی قرآنی مطابقت داد؟
با فهم کامل از زندگی قرآنی و مؤلفههای آن و درک درست از مدرنیته و فرهنگ آن میتوان در فضای مدرن، زندگی قرآنی داشت. البته به شرط آنکه مهندسی درستی برای فرهنگ دینی داشته باشیم و پاسخ درست نسبتها را یافته باشیم. قابل توجه است که برخی مظاهر مدرنیته و الزامات آن، امکان رفع تعارض با فرهنگ دینی را ندارند که باید در شناخت آنها نیز دقت فراوان کرد.
یکشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۹
نظر شما