محمود حکیمی اولین نویسنده ایرانی بود که به همت موسسه نمایشگاهای فرهنگی در سال 1387 به مسکو سفر کرد. وي در گفتوگو با ايبنا گوشههايي از خاطرات خود را در طول اين سفر بازگو كرد.-
حکیمی اولین نویسنده ایرانی بود که در سال 1387 به همت موسسه نمایشگاهها به نمایشگاه مسکو رفت و آثار وی در غرفه نمایشگاه برای مخاطبان عرضه شد. به بهانه هشتمین حضور موسسه نمایشگاههای ایران در نمایشگاه کتاب مسکو، با محمود حکیمی به گفتوگو نشستیم و او با خامه گرم خود پرسشهای ما را مکتوب پاسخ داد. در ادامه مصاحبه محمود حکیمی را میخوانید.
آقای حکیمی چگونه و در چه سالی به نمایشگاه مسکو رفتید؟
شهریور ماه 1387 اینجانب به همراه ده تن از مقامات مسوول نمایشگاهها در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با ریاست آقای محمد مهدی وحیدی به شهر مسکو پایتخت کشور روسیه رفتیم تا در بیست و یکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب در آن شهر شرکت کنیم.
چه شد که شما برای رفتن به این نمایشگاه انتخاب شدید؟
علت اصلی انتخاب من از میان دهها نویسنده که به سفر به روسیه اظهار علاقه کرده بودند اين بود که دو سال قبل پس از بررسی 120اثر داستانی، علمی، دینی، تاریخی و هنری اینجانب، شورای ارزشیابی آثار نویسندگان در وزارت ارشاد گواهینامه درجه یک را برای من صادر کرده بود.
چه کتابهایی از شما در نمایشگاه مسکو عرضه شد؟
در مسکو بخشی از غرفه موسسه نمایشگاههای فرهنگی در نمایشگاه بینالمللی کتاب آن شهر به معرفی آثار من اختصاص یافته بود. من هر روز به مدت سه ساعت در غرفهای که آثار علمی، مذهبی، تاریخی و ادبی من در آن قرار داشت مینشستم و به پرسشهای برخی بازدیدکنندگان به زبان فارسی یا انگلیسی پاسخ میدادم.
آیا از رسانههای روسی هم کسی با شما مصاحبه انجام داد؟
در سومین روز نمایشگاه مصاحبهای با رادیو مسکو داشتم و خبرنگار روسی با مترجمی توانمند به غرفه آمده بود. من پس از شرحی از زندگانی خود به معرفی آثارم پرداختم و سپس به پرسشها نماینده رادیو پاسخ گفتم و مترجم گفته من را به زبان روسی برای خبرنگار رادیو ترجمه میکرد. من در پایان مصاحبه با صراحت گفتم مذهب من شیعه اثنیعشری است، مولایم علی بن ابیطالب(ع) است و آموزههای قرآن کریم و امامان شیعه علیهمالسلام راه تنها را سعادت و نیکبختی بشر میدانم.
آیا آن گفتوگو موجب شد که خبرنگاران دیگری به سراغ شما بیایند؟
اتفاقا، روز بعد مصاحبهکننده دیگری از یک ایستگاه رادیویی دیگر آمد. وی بیشتر پرسشهایی درباره مسیحیت و مخصوصا مذهب ارتودوکس را مطرح کرد و من به پرسشهای او پاسخ دادم. در پایان بانوی مصاحبهکننده با صراحت گفت: به من گفته بودند که شما بیشتر کتابهای دینی اسلامی مینویسید اما نمیدانستم که اطلاعات شما درباره مسیحیت و مذهب ارتودکس و فرقههای دیگر مذهبی روسیه این چنین وسیع است. ممکن است برایم بگویید که چه عاملی سبب شده است که اینقدر درباره مذاهب مسیحی نظیر کاتولیک، پروتستان و ارتودکس تحقیق کنید؟
در پاسخ گفتم: من قریب به چهل سال است که با نشریات دینی نظیر مجله «درسهایی از مکتب اسلام» همکاری دارم و در مقالات مختلف در این مدت درباره ادیان وحیانی و غیر وحیانی بحث کردهام و برخی از آنها به صورت کتاب منتشر شده است.
آشنایی شما با نویسندگان و ادیبان روس تا چه اندازه بود؟ آیا با جریانهای ادبی روسیه و نویسندگان آن کشور آشنایی داشتید؟
در یکی از روزها با همت آقای ابوذر ابراهیمی، رایزن فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در روسیه جلسهای برای آشنایی ما با نویسندگان روسی تشکیل شد. در ابتدای مراسم ابتدا خانم ناتالیا و بینینا ضمن خوشامدگویی، ایران را یکی از قطبهای تمدن بشری نامید و مترجم گفته او را به فارسی ترجمه کرد پس از آن آقای ابوذر ابراهیمی سخنرانی بسیار جالبی درباره تبادلات فرهنگی میان روسیه و ایران ایراد کرد. بعد از آن من به سخنرانی پرداختم و درباره برخی آثار چخوف، داستایوسکی، تولستوی و سولژنیتسین به اختصار سخن گفتم. در پایان یک بانوی نویسنده روسی همراه با مترجم به نزد من آمد و گفت: قبل از آنکه سخنرانی را شروع کنید به ما گفته بودند که شما بیشتر کتابهایی درباره اسلام مینویسید اما پس از شنیدن سخنرانی شما متوجه شدیم که شما با ادبیات روسی هم آشنا هستید. بانوی نویسنده آنگاه پرسید: بهترین کتابی که از نویسندگان معاصر روسی خواندهاید کدام کتاب است؟
در پاسخ گفتم: من یک دوره تاریخ تمدن جهان برای نوجوانان در 22 جلد تألیف کردهام و کتابی هم درباره تاریخ معاصر جهان نوشتهام و برای تألیف این آثار کتابهایی هم درباره تاریخ معاصر شوروی خوانده بودم و حکومت استالین را بهراستی حکومتی ظالمانه میدانستم و برای نوجوانان میهن خود قسمتهایی از آن مظالم را شرح داده بودم اما پس از خواندن ترجمه کتاب «مجمع الجزایر گولاک» اثر سولژنیتسین بر این حقیقت واقف شدم که آگاهیهای من از استالین و حکومت ظالمانهاش تا قبل از مطالعه آن کتاب اندک بوده است. هرکس که خواستار آن باشد که از آنچه در دوران سلطه کمونیسم بر مردم روسیه گذشته است، آگاه شود حتماً باید کتاب «مجمعالجزایر گولاک» را بخواند.
آیا در طول دوران اقامت خود با مردم عادی روسیه هم گفتوگو داشتید؟
از اقامت چند روزه خود در مسکو در سال 1387 خاطرات بسیار دارم. در اینجا باید تشکر کنم از آقای ابوذر ابراهیمی، رایزن فرهنگی ایران که در ساعات فراغت ما را با اتومبیل در تمام شهر مسکو برد و ما توانستیم از چند موزه و دانشگاه بزرگ و ساختمانهای قدیمی آن شهر بازدید کنیم. من با برخی دانشجویان روسی که به نمایشگاه کتاب میآمدند و به زبان انگلیسی آشنا بودند به گفتوگو پرداختم. بیشتر آنها با ترس و لرز از زندانهای هولناک «کا.گ.ب» در دوران سلطه کمونیستها بر روسیه سخن میگفتند. جالبترین واقعهای که در اقامت چند روزه در روسیه برایم پیش آمد گفتوگوی من با یک نویسنده عرب در غرفه عربستان سعودی در نمایشگاه کتاب مسکو بود.
آیا از کشورهای منطقه هم در این نمایشگاه شرکت کرده بودند؟ حضور آنها در نمایشگاه مسکو چگونه بود؟
من چون هر روز در تمام نمایشگاه قدم میزدم متوجه آن شدم که غرفه یکی از کتابفروشیهای عربستان، بزرگترین غرفه میان غرفههای کشورهای عربی است. گردانندگان غرفه بسیاری از کتابها را رایگان در اختیار بازدیدکنندگان قرار میدادند. یک روز با یک نویسنده که تصور میکنم از کشور تونس یا مراکش بود و در آن غرفه مشغول دیدن و تورق کتاب ها بود، به بحث و گفتوگو به زبان انگلیسی پرداختم. او مردی با ایمان ولي بسیار سادهاندیش بود. چون آگاه شد که من از پیروان مکتب تشیع و از عاشقان اهل بیت علیهمالسلام هستم گفتوگوی صمیمانهای را با من شروع کرد. من از حدیث ثقلین برایش سخن گفتم و بحث و گفتوگوی ما مدتی ادامه یافت. هنگام خداحافظی به گرمی با من دست داد و گفت: اکنون دانستم که بسیاری از مطالبی که سلفیان درباره تشیع میگویند با حقیقت فاصله بسیار دارد.
به نظر شما رابطه مردم روسیه با کتاب چگونه بود؟
یکی از ویژگیهای مثبت و قابل توجه مردم روسیه علاقه بسیار آنان به مطالعه و کتابخوانی است. من همراه دو تن از ایرانیان دوبار به بازار فروش کتاب در مسکو رفتیم. آنچه که موجب حیرت ما شد هجوم مردم برای خرید کتاب از کتابفروشیها بود. همین عشق و علاقه به خرید کتاب را ما در نمایشگاه کتاب هم شاهد بودیم.
شما تحقیقات زیادی درباره روسیه انجام دادهاید. به نظر شما بهترین آثاری که با مطالعه آنها میتوان اطلاعات خوبی درباره دوران کمونیستی بهدست آورد، کدامند؟
عقیده دارم که سه کتاب «در دادگاه تاریخ» تألیف روی مدودوف، و «گفتوگو با استالین» تألیف میلوان جیلاس و «مجمعالجزایر گولاک» تألیف الکساندر سولژنیتسین از جمله آثاری است که بهخوبی نشان میدهند که وقتی دین و خداپرستی و اعتقاد به قیامت از زندگانی انسانها حذف شود جامعه دچار چه مصیبتهای عظیم خواهد شد.
خبرنگار: مهدی سرایی
نظر شما