به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، جعفر سید از مولفان و محققان حوزه ادبیات است که سالها در حوزه ستادی اداره کل فرهنگی ـ هنری وزارت آموزش و پرورش به عنوان کارشناس کتاب فعالیت کرده و به کار کتاب پرداخته است. او اکنون در دوره بازنشستگی خود به نشر کتاب میپردازد.
ایبنا درباره برخی مشکلات دنیای کتاب با او به گفتوگو نشسته است. بخشهایی از این مطالب در این بخش ارایه میشود.
ـ با توجه به فعالیت در حوزه تقریر و نشر، اصلیترین مساله حوزه کتاب و نشر را در چه میدانید؟
در کل جامعه ما نگاه سطحی به فرهنگ وجود دارد به عنوان مثال به انتخاب وزیر امور خارجه، اقتصاد و دارایی همچنین معاونتهای مالی اهمیت زیادی میدهیم در صورتی که به مقولاتی مانند فرهنگ و آموزش و پرورش که باید به اندازه بخشهای دیگر به آنها اهمیت داده شود، غفلت میکنیم. متاسفانه، تصور عامه مردم و جامعه ما آن است که در بخشهایی که پول و قدرت نفوذ بیشتری دارند، باید حساسیت بیشتری وجود داشته باشد، در حالیکه فرهنگ زیربنای همه آنهاست.
خوشبختانه وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی نگاهی تازه به فرهنگ دارد،با این همه باید پذيرفت که در ادوار گذشته با کتاب به شکل سلیقهای برخورد شده است. برخلاف آنچه مسوولان این حوزه به سلیقهای بودن این بررسیها اعتقادی ندارند، من با استناداتی عنوان میکنم که این برخوردها از گذشته تا امروز سلیقهای بوده است. ممکن است افرادی بگویند هرکسی سلیقهای دارد اما حقیقت آن است که ما چارچوبهای عملی داریم که شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب کرده و عمل به آنها برخوردهای سلیقهای را محدود خواهد کرد.
برخی مسوولان شناخت کافی از کتاب و مسایل این حوزه ندارند یا از موقعیتها به درستی استفاده نمیکنند.
ـ چگونه ادعا میکنید که این برخوردها سلیقهای بودهاند؟
من با سند صحبت میکنم. به عنوان مثال در همین دوره کتابهایی را برای بررسی به افرادی سپردهاند که شناختی در حوزه کتاب نداشتند. بهای بررسی از سال گذشته صفحهای 200 تومان بوده که امسال اضافه هم شده است. برخی افراد به دلایل گوناگون اعم از بار مالی یا اعتبار کاری این بررسیها را قبول میکنند و از آنجا که شناخت کافی در این زمینه ندارند و با ترس از اینکه بعدها افرادی از کار آنها ایراد بگیرند، از کوچکترین مسالهای در کتاب ایراد میگیرند.
برخی ديگر از این افراد، چون ساختار و قالب کتاب را به درستی نمیشناسند و تخصص لازم را ندارند، به جستوجوی کلماتی میپردازند که ممکن است از نظر اخلاقی ایراد داشته باشند. در یک تعزیه، دیالوگهای شمر باید شمری باشد و گرنه شمر نمیشود. شخصیتهای منفی، متنهای منفی دارند، این را نباید دلیل بر منفی بودن کتاب دانست. در ممیزی یک اثر باید پیام کلی آن را در نظر داشت.
به عنوان مصداق، در کتاب «روزهای دانشکده» که از سوي نشر آشنایی منتشر شده است، یکی از شخصیتهای داستان میگوید: «لعنت بر حکمرانانی که در شرق و غرب جهان به پیروی از هوسها و امیال جنونآمیز خود باعث جنگها و خونریزیها و ویرانیها شدند، هیتلر، موسیلینی، استالین و...
تف بر گورشان و گور پدرشان و تف بر چهره و نام و نشان سردمداران کشورهای صنعتی که خوشبختی و پیشرفت مردم کشورهای خود و کلفتتر شدن ثروتمندان و صاحبان صنعتهای خود را در بدبختیها و جان کندنها و مرگ و نابودی ملتهای ضعیف آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین جستوجو میکنند، آوازه تکنولوژی و فرهنگ خود را روز و شب در بوق و کرنا میدهند. چه باید کرد؟»
متاسفانه در بررسی این کتاب گفتهاند این بخش را حذف کنید. این خطوط پیام ارزشی کتاب هستند. فردی که ممیز بوده آیا شناختی نسبت به این موضوع داشته است؟
حذف این متنها که سند آنها در کتاب قبلی ما در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود دارد بر چه اساسی صورت گرفته؟ یعنی آن فرد، از هیتلر، چنگیز و موسیلینی حمایت کرده است!
همچنین در ممیزی متون ادبی تصور میشود بوی عشق هم چیز بدی است. ممکن است در یک جامعه بسیار متفاوت و متینی که دختران آن به اعتکاف میروند و بسیار با اخلاق هستند، خواندن یک رمان برای آنها درست نباشد، اما در جامعه با مسایلی نظیر اینکه بعضی دخترها سر از سفرهخانهها درمیآورند و در هر پارک، تپه یا کوهی قلیان میکشند، مواجهیم! یا اینکه به موادمخدر روی آوردهاند و حتی این مساله در حال کشیده شدن به فضای دانشگاههاست، آیا این رمان، نمیتواند دستکم سرگرمکننده باشد، ولو آنکه عاشقانه باشد؟
گذشته از این، نمیتوان برای یک کتاب سیاست شدید و غلیظی اعمال کرد، اما همین مساله را در سینما رها کرد!
در تبلیغات سینماها یا آنچه در متروها وجود دارد، تصاویر بانوان گوناگون دیده میشود، در حالی که کتابها در نهایت در دو، سه هزار نسخه منتشر میشود، آن هم در دست اهل کتاب قرار میگیرد، در حالی که آنچه در تلویزیون پخش میشود، میلیونها نفر بیننده دارد، حتی در روستاها هم آن برنامه را میبینند!
جلد یکی از رمانهای انتشاراتی من به شکل محو تصویر چهره دختری را با حجاب، آن هم پشت شيشه مات یک پنجره نشان میداد. در بررسی کتاب سئوال کردهاند که چه کسی پشت پنجره است؟
برخی افراد به دلیل آنکه اهلیت کتاب ندارند، در بررسی آثار به جهت آنکه بعدا گرفتار نشوند، دچار مشکل شدهاند. همچنین در حمایت از کتابها نیز نگاه یکسانی وجود ندارد.
ـ مقصود شما از حمایت از آثار چیست و چه نقدی به این حوزه دارید؟
خوشبختانه از مطبوعات به طور یکسان حمایت شده، اما در مورد کتاب، متاسفانه این طور نیست. یکی از کتابهایم با نام «الامام المهدی از منظر اهل سنت؛ پاسخ به وهابیت و منکران ظهور» برگزیده کتاب فصل شد. متاسفانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تنها 300 نسخه آن را خریداری کرد، با نامهنگاریهای فراوان و اعتراضات مکرر، تنها 300 نسخه دیگر از من خریداری شد. در حالی که این حمایتها از برخی ناشران خیلی زیاد است و عدهای از ناشران، همواره در شمار خواص هستند.
متاسفانه همه ناشران هم ناشر واقعی نیستند؛ برخی کیلومترها با روح نشر فاصله دارند در حالیکه مقدسترین کار فعالیت در حوزه کتاب است. چون اگر افراد به دنبال اهداف اقتصادی باشند، کارهای زیادی در کشور برای کسب درآمدهای بالا وجود دارد.
من مجموعه مقالاتی از دردهای حوزه کتاب دارم که میخواستم سال گذشته با عنوان «در آغوش کتاب» به چاپ برسانم که به دلیل افزودن برخی مطالب، نیازمند بازنگری است.
من خبرگزاری کتاب را خانه کتاب و از متولیان کتاب میدانم. از این رو دردهایم را به اینجا میگویم. من شکایت خود را از اداره کتاب به متولیان کتاب میگویم و با رسانههای بيگانه و حتی رسانههای جنجال مصاحبه نمیکنم،زیرا خود را در کنار مسوولان این حوزه میدانم که عده زیادی از آنها از این مسایل باخبرنمیشوند.
متاسفانه برخی ممیزیها موجب تبلیغ سوء میشود و برخی آثار که از آنها ایراد گرفته میشود، در بازار سیاه رونق میگیرند.
ـ چه راهکارهایی را در این زمینه موثر و کاربردی میدانید؟
سیاستهای حوزه کتاب باید فراگیر باشند. در ممیزیها باید به کلیات توجه شود، نه به جزئیات. معتقدم عشق نه تنها میتواند افراد را سرگرم و از تفریحات ناسالم دور کند، بلکه میتواند انسانها را تربیت کند. همچنان که اگر فردی خود را به آکواریوم، کلکسیون یا حتی پرندههای قفسی سرگرم کند، خیلی بهتر از آن است که گرفتار اعتیاد شود، اگر موضوع عشق را در کتاب بخواند، خیلی بهتر از آن است که درگیر مسایل دیگری شود.
چرا عشق را در کتابها ممنوع و ناپاک میدانیم؟ باید کلیت جامعه را در نظر بگیریم. نباید ممیزی کتاب را به دست غیر از اهل کتاب سپرد. کسی که اهل کتاب است، معرفتی دارد که از نوع قلم، هدف مولف را درمییابد.
متاسفانه گفتهاند همه دلنوشتهها باید حذف شود، آیا شورای عالي انقلاب فرهنگی در جایی گفته است که هیچ اثری نباید احساس مولف را در قالب دلنوشته بیان کند؟
من خود را به فرهنگ و انقلاب متعهدمیدانم و معتقدم در مواردی ممیزی در مسیر نادرست حرکت میکند که موجب مشکلات دینی مخاطبان به ویژه نسل جدید میشود.
امیدوارم کسانی که در آینده میخواهند متولی این حوزه شوند، دغدغه کتاب داشته باشند. برخلاف مطبوعات، کتاب سر و صدای زیادی ندارد، اما از بُعد انسانسازی موجب تربیت افراد میشود.
کتاب باید جایگاه خود را حفظ کند. من باور ندارم کتاب روزی منسوخ شود. کتاب از بین نمیرود. ممکن است از سوی عدهای با آن برخوردهای ناجوانمردانهای صورت گیرد، اما اصل کتاب هیچگاه ارزش خود را از دست نمیدهد و لوحهای فشرده و کتابخانههای دیجیتالی نمیتوانند جایگاه اصلی کتاب را پر کنند.
انتظار داریم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با تصحیح این روند، با افرادی که فرهنگ را به تمسخر گرفتهاند و با فرهنگ بازی میکنند، برخورد کند.
ـ شما اصالت را به چه چیزی میدهید؟
به اندیشه و تفکر نهفته در آثار اصالت میدهم. همچنان که امام علی(ع) گفتهاند؛ حق را به اشخاص نسنجید. باید به اصل توجه کرد. متاسفانه در خوانندگی به صدای افراد اهمیت فراوانی میدهند تا شعری که شاعر سروده، همچنان که در سینمای ما در بررسی یک اثر، کار کارگردان ارزیابی میشود و کسی نمیگوید نویسنده آن چه کسی بوده است؟
سهشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۲ - ۰۹:۰۰
نظر شما