نشست نقد كتاب آرزو خمسه کجوری برگزار شد
فرجی: نویسنده «عطر خسته بنفشه» در روايت مردانه ضعیف مانده است
محسن فرجي، نويسنده، روزنامهنگار و منتقد در نشست نقد مجموعه داستان «عطر خسته بنفشه» نوشته آرزو خمسه کجوری با اشاره به اينكه اين كتاب نمونه موفقي در بحث حديث نفس است، گفت: متاسفانه اين مجموعه در بحث روايت مردانه ناموفق و ضعيف است و نويسنده نتوانسته ویژگی این نوع روایت را به خوبي شکل دهد.-
در ابتداي نشست فرجي گفت: نكته اول، بحث حديث نفس است كه در اين كتاب ديده ميشود كه به معني تجريبات شخصي نيست. در اينجا ميخواهم اين بحث را به قسمتي از كتاب ارجاع دهم. در بخشي از داستانهاي اين كتاب به مسايل زنان پرداخته شده، به ویژه در داستان «مادركشي» كه نمونه موفقي از اين بحث است. در اين داستان نويسنده اين بحث زنانه را از ديد خود بررسي كرده و به شكل داستاني نوشته است.
نويسنده كتاب «يازده دعاي بياستجابت» ادامه داد: البته اين موضوع را با اين تاكيد بيان ميكنم كه وقتي ميگوييم حديث نفس، منظور تجربيات شخصي نويسنده نيست بلكه از تجربيات ذهني صحبت ميشود كه نويسنده به آنها نزديك بوده و با آنها در ارتباط است و سعي دارد آن را در قالب داستان ارايه دهد. به اعتقاد من، اين مجموعه در اين مبحث نمره مثبتي دريافت ميكند.
اين روزنامهنگار با بيان اينكه روايت مردانه در اين كتاب به خوبي درنيامده، گفت: درباره راويان مرد داستان بايد بگويم كه در واقع اين قسمت از نقاط ضعف كتاب است كه در نتيجه آن، نويسنده نتوانسته داستان را از ديد يك مرد بنويسد. البته اساسا شايد نمونههاي خوب در اين مورد كم باشند، اما داستانهايي هم وجود دارند كه يك نويسنده زن توانسته داستاني را با زاويه ديد مرد بنويسد و موفق هم باشد. البته عكس اين موضوع هم وجود دارد.
وي افزود: به گمان من، در اين موضوع نويسنده از عهده كار برنيامده است. براي مثال در داستاني به اسم «من ديگر پري را نميخواهم» علاوه بر این که داستان باورپذير نيست و ما در عالم واقع نميبينيم كه كسي بتواند با اين نوع ديالوگ، چهار ساعت روبهروي قاضي بایستد و صحبت كند، اما ادبيات و لحن زنانه براي شخصيت مرد داستان استفاده شده است. براي مثال در جملهاي در اين داستان آمده كه «يك پري ميگفتند، صد تا پري از دهانشان ميريخت»، اساسا يك نويسنده مرد از اين نوع ادبيات استفاده نميكند.
در ادامه اين نشست ميثم نبي گفت: مرگ يكي از مولفههاي اصلي اين كتاب است، به ویژه مرگي كه ربط به تقدير دارد. در اين مجموعه استيصال آدمي بسيار ديده ميشود و اين استيصال نه درباره انساني است كه در جامعه مدرن زندگي ميكند، بلكه از انساني كه در جامعهاي كه بين سنت و مدرن دست و پا ميزند و زندگي ميكند، صحبت شده. به نظر ميرسد كه شخصيتهاي اين كتاب به نوعي اسير تقدير و جبر هستند.
اين منتقد افزود: براي مثال در داستان كوتاه «گل مصنوعي»، شخصي با وجود آنكه به همسرش علاقمند است اما او را در سانحهاي از دست ميدهد. در نتيجه تنها دسته گلي مصنوعي برايش باقي مانده. البته اين موضوع در داستان «لاك صورتي» نيز وجود دارد. در اين داستان كه به بحث زلزله و آوار اشاره دارد، مردي همسرش را از زير آوار بيرون ميآورد.
وي ادامه داد: در كليت داستان، خواننده به اين موضوع ميرسد كه جبري حاكم، بر انسان و جهان داستاني شخصيتها احاطه دارد. اين فضا به تدريج فضاي هراس را براي مخاطب بهوجود ميآورد! البته از ديگر مولفههاي اين كتاب كه ميشود به آن اشاره كرد بحث هراس است. داستانهايي در اين مجموعه وجود دارد كه رفتارهاي شخصيتهاي آن گنگ و مبهم بوده و خواننده از اتفاقهايي كه نويسنده به آن اشاره ميكند، منظور نويسنده را درنمييابد.
نبي افزود: براي نمونه در داستان «سامان»، داستان زني را روايت ميشود كه به همسرش ميگويد كه من منتظرم دخترم سر و سامان بگيرد تا از اينجا بروم. در نهايت ميبينيم كه وقتي زن برميگردد، او مرده و ما نميفهميم كه اين مرگ چرا و به چه دليلي رخ داده است. در داستان «ترس» كه در آن زني در زلزله بم فرزندانش را از دست داده نيز اين موضوع ديده ميشود. نهايت چيزي كه پس از خواندن اين داستان در ذهن مخاطب شكل ميگيرد، فضاي مبهم و و آميخته با هراسي است كه در داستانهاي ديگر هم به نوعي به آن اشاره شده است.
فرحناز عليزاده، نويسنده و دبیر این نشست نیز در ادامه با بيان اينكه مرگ در داستانهاي خمسهكجوري هميشه وجود دارد، گفت: در داستان «طلسم شدگان»، منِ راوي، گذشتهنگر است. دختري اتفاقهايي را پشت سر ميگذارد و پس از آن داستان را روايت ميكند. او كه از مرگ پدر با اطلاع است، با كتمان اطلاعات به مخاطب، نوعي تعليق كاذب متني را به وجود ميآورد. اين موضوع نشان ميدهد نويسنده سعي دارد از طريق ناآگاهيها، به اين مطلب دست پيدا كند.
نويسنده كتاب «آقاي قاضي چه حكمي ميدهي؟» ادامه داد: از طرف ديگر اگر قرار باشد، راوي پريشاني را كه به دلیل مرگ پدر دچار يكسري اختلالات شده داستان روايت كند، ميبايست روايتي داستان بسيار آشفتهتر از اين باشد، در صورتي كه روايت به صورت منسجم و منظم ارايه شده. در اين داستان اطلاعات تا پايان داستان به مخاطب داده نميشود اما اگر چند كد از اطلاعات در طول داستان به مخاطب ارايه ميشد، مخاطب در پايان به اين باور ميرسيد كه نويسنده نشانهها را قرار داده و اگر خواننده بار ديگر داستان را بخواند، نشانهها را دريافت ميكند و شوك انتهايي داستان به دليل آن است كه مخاطب در متن دقت نكرده است.
اين کتاب شامل 24 داستان کوتاه است.
«داستان لاک صورتی»، «دندان مصنوعي»، «حالا دیگر نمیترسم»، «من دیگر پری را نمیخواهم»، «مادر کشی»، «یک آگهی عاشقانه»، «گلنار گم شده است»، «جلد طلایی دفتر علوم» و «سعادت آباد» نام برخی ازداستانهای این مجموعهاند.
در داستان «خواب» از این مجموعه میخوانیم: «مرد صدایش را صاف کرد، جلوی نیمکت پارک ایستاد و گفت: تو خواب منی! دختر سرش را از توی کتاب برداشت و خیره به مرد فکر کرد، لابد این متلک جدید است. اما نمیدانست این متلک چقدر بد است و باید چه جوابی به مرد بدهد. پس دوباره سرش را فرو برد توی کتاب فیزیکش و مشغول خواندن شد. مرد هم نشست روبروی دختر و محو تماشای او شد. دختر بلند بلند عددها را میخواند و مرد با لبخندی ملیح او را تماشا میکرد و در همان حال که سرش را به میله سرسره تکیه داده بود، خوابش برد. بعد از سالها اولین بار بود که دختر توی خوابش نبود؛ ترسید، خوابش خالی بود. هرچه تقلا کرد بیدار شود نشد. غروب شد اما مرد از خواب بیدار نشد. دختر ترسید، رفت کنار مرد ایستاد و گفت: آقا! بعد رنگش پرید و مرد را تکان داد. فایده نداشت؛ مرد دیگر بیدار نشد اما همان شب رفت توی خواب دختر. بعد از این حادثه، دختر همه کتابها و جزوههایش را ریخت دور؛ یک جفت کفش کتانی خرید و راه افتاد تا همه پارکهای شهر را بگردد.»
آرزو خمسه كجوری دارای مدرك كارشناسي در رشتههاي مدیریت بازرگانی و زبان و ادبيات فارسي است. پيشتر رمان «پلک فراموشی» از اين نويسنده منتشر شده است.
مجموعه داستان «عطر خسته بنفشه» نوشته آرزو خمسه کجوری در 98 صفحه، با شمارگان هزار و 200 نسخه و به بهای پنج هزار تومان از سوی انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است.
نظر شما