به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از هالیوود ریپورتر، خطهای نخست کتاب جدید جیم کری با عنوان «چطور رولاند میغلتد» با قافیه هستند و در کنار طراحیهای زیبای چاپ شده روی کاغذهای بزرگ، در بدو امر مانند بسیاری از کتابهای کودک دیگر به نظر میرسند. اما همانطور که شخصیت اصلی داستان یعنی «رولاند» که یک موج خوش نیت، با چهرهای بامزه است با مشکلات زندگی برخورد میکند، رابطه خواننده با کتاب متفاوت میشود. او با یک دشمن روبهرو میشود، بعد از یک دوست دور میشود و سرانجام باید با چیزی مواجه شود که میتواند پایان موجودیت او باشد: برخورد با ساحل و نابود شدن... اینجاست که مشخص می شود کتاب جیم کری بیشتر از آنچه نشان میدهد برای کودکان ارزش خواهد داشت.
کری در مصاحبه ای با هالیوود ریپورتر درباره بازسازی ایده «موجود بودن» در نخستین کتاب کودکانش چنین گفت: موضوع آگاهی بسط یافته همیشه موضوعی بوده که من به آن علاقه داشتم و در زندگی به دنبال آن میگشتم و تجربهاش میکردم. مساله دیگری که همیشه می خواستم به آن بپردازم و یا با آن روبهرو شوم این حقیقت بوده که کودکان، احساساتی عمیق و ژرف دارند و سوالهای عمیقی میپرسند که دیگران به آنها اهمیتی نمیدهند. آنها درباره مرگ و زندگی فکر می کنند؛ مثلا اینکه وقتی اتفاقی برای مامان بیفتد چه می شود، یا وقتی اتفاقی برای من بیفتد چه می شود؟
کتاب «چطو رولاند میغلتد» که از سوی «سام کایند آف گاردن مدیا» منتشر شده و دیروز (بیست و چهارم سپتامبر) در دسترس خوانندگان قرار گرفته، به جکسون، نوه سه ساله کری تقدیم شده است. این کتاب کودک شامل نقاشیهایی از شخصیتهای کتاب شامل رولاند و شیمر و موجهای دیگر موجود در دریا می شود و توسط راب نیسون طراحی شده است.
این کتاب، همچنین از ماه نوامبر به بعد به صورت ای بوک با فونت های ویژه و روایت صوتی خود جیم کری در دسترس خوانندگان قرار خواهد گرفت. نسخه الکترونیکی کتاب همچنین شامل چهار ترانه که توسط کری و دخترش جین اجرا شده اند نیز میشود.
کری که در زمان انجام مصاحبه در حال فیلمبرداری نسخه جدید فیلم موفق «خنگ و خنگ تر» بود، درباره بحرانهای موجودیتی زمان کودکی خودش و حسش درباره مرگ صحبت کرد.
چه چیزی باعث شد بخواهید با این موضوع در قالب یک کتاب کودک دست و پنجه نرم کنید؟
من اصولا با هرچیزی که در دنیا برایم اتفاق بیفتد، هماهنگ حرکت میکنم. موضوع آگاهی که بسط مییابد چیزی بوده که همیشه به آن علاقه داشتهام و در زندگیام به دنبالش می گشتم و آن را تجربه میکردم. اما ایده اصلی زمانی به سراغم آمد که به اقیانوس با نگاهی دیگر نگریستم و متوجه شدم که همه موجها نیز مانند ما انسانها در یک جهت حرکت میکنند تا وقتی که به ساحل برخورد میکنند. یک بار دیگر هم که کنار دریاچه لوییز کانادا رفته بودم، در آنجا مجسمههای یخی مخصوص میهمانها را دیدم؛ یک خرس بزرگ، یک عقاب و یک اژدها که همگی از یخ ساخته شده بودند، همگی از شکل دیگر آب خلق شده بودند. به نظرم رسید که کارکرد حس هوشیاری و آگاهی ما نیز همینطور است. برای سرگرم کردن خود با گرفتن همه این فرمهای مخلتف می چرخد، اما همه آنها یک چیز هستند. یک چیز است که همه چیز را به وجود می آورد؛ یک انرژی که همه چیز را به وجود میآورد.
زمانی که بچه بودم سوالهای زیادی داشتم. در اتاق دیگران را سرگرم می کردم و دلقک خانواده بودم و بعد در اتاق خوابم سعی میکردم از دنیا سر در بیاورم.
بنابراین، این کتاب از شر چه ترسهایی خلاص میشود؟
ترس از دست دادن – چه مرگ یا هر چیز دیگری باشد. فقط همین حقیقت که شما یک ذره بسیار ناچیز در این دنیای غول آسا هستید.
چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۲ - ۱۴:۲۴
نظر شما