به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، این کتاب ماجرای نوجوانی‌است که از مدرسه رفتن متنفر است و حضور در مدرسه را به مثابه شکنجه می‌داند. روزهای خوب زندگی برای او فقط اوقاتی‌است که به کارگاه نجاری پدربزرگش می‌رود. پدر بزرگ تنها کسی است که او را درک می‌کند و سعی دارد شخصیت اصلی داستان را از مدرسه‌هراسی نجات دهد و بالاخره در این کار موفق می‌شود.
 
درقسمتی از این رمان آمده‌ است:« من خیلی‌ها را می‌شناسم که از مدرسه خوششان نمی‌آید. مثلاً خود تو، اگر از تو بپرسم: «از مدرسه خوشت می‌آید؟» می‌خندی و می‌گویی:«چه سؤال احمقانه‌ای!» فقط پاچه‌خوارهای حرفه‌ای ممکن است بگویند بله! یا بچه‌های نابغه‌ای که خوششان می‌آید هر روز هوششان را امتحان کنند. چه کسی واقعاً از مدرسه خوشش می‌آید؟ هیچ‌کس. و چه کسانی واقعا از مدرسه نفرت دارند؟ آن‌ها هم تعدادشان زیاد نیست: آدم‌هایی مثل من، کسانی که به‌شان کودن می‌گویند...»
 
چاپ پنجم رمان« 35 کیلو امیدواری» نوشته آنا گاوالدا و ترجمه آتوسا صالحی با شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت سه هزار تومان از سوی انتشارات افق با بازارآمده است.