دکتر منوچهر صدوقیسها در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، در پاسخ به این سوال که «تفسیر و تاویل عرفانی به چه معناست و چه خاستگاهی دارد؟» گفت: به بیان صریح خود قرآن کریم، این کتاب الهی هم تفسیر و هم تاویل دارد. خدواند در آیه شریفه «هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ» بیان فرموده که این کتاب الهی قابل تاویل است. این تاویل به اصطلاح فضلای قدیم از «معارک آراء» است و باب تضاد و تضارب آراء است.
وی با بیان اینکه تاویل عرفانی قرآن در طول تاریخ همواره مورد توجه بوده است، گفت: علمای علوم قرآنی، عرفا، متکلمان، حکما و محدثان درباره تاویل نظراتی دارند و آنچه مهم است، اینکه هیچکس نمیتواند ضرورت تاویل را انکار کند، چرا که بنابر آیه صریح قرآن، آیات الهی تاویل دارند.
صدوقیسها عنوان کرد: من در دو جلد از کتاب «سلسله المختارات من نصوص التفسیر المستنبط» نیز حدود 83 متن از متون مختلف در چگونگی تاویل آوردهام که بیانگر اختلاف آراء در نظریههای مربوط به تاویل قرآن است.
وی با بیاناین که نظریهای درباره تاویل دارد، اظهار کرد: بعد از مدتها تحقیق، پژوهش و بررسی به این نتیجه رسیدهام که «تاویل» در تقسیم نخستین، دو بخش میشود. به عنوان مثال، وقتی قصد فهم معنای یک آیه شریفه را داریم، ممکن است آیه را تفسیر یا تاویل کنیم، به این معنا که یا به دلالت ظاهری آیه بپردازیم یا اینکه از دلالت ظاهری فراتر برویم و معنای دیگری را در نظر بگیریم. به عنوان مثال، در آیه « وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا وَالْقَمَرِ إِذَا تَلاهَا» در ظاهر آیه منظور همان ماه و خورشید است و به این معنا که ماه دنبالهرو خورشید است و نور خود را از خورشید میگیرد و تابع آن است اما اگر کسی گفت که با حفظ همین معنا میتوان تفسیر دیگری از این آیه انجام داد، به گونهای که منظور از خورشید حضرت رسول(ص) و ماه حضرت امیرالمومنین علی(ع) است، معنای غلطی نیست، بلکه درست هم است، چرا که این تفسیر معنای ظاهری آیه نیست اما میتوان از این آیه چنین معنایی را استنتاج کرد.
این پژوهشگر فلسفه و عرفان اظهار کرد: در تعریف من از «تاویل» که به معنای کنار گذاشتن ظاهر آیه و بهکارگیری معنای دیگری است، تاویل را میتوان به دو بخش تقسیم کرد. یکی «تاویل صعودی یا اطلاقی» و «دیگری تاویل نزولی یا تقییدی». تاویل اطلاقی یا صعودی، درست و واجب است و تاویل نزولی یا تقییدی باطل و حرام است، به این معنا که تاویل صعودی یعنی قیود کلمه را برداشتن و کلمه را به ساحت اطلاق نزدیک کردن. به عنوان مثال، کلمه «شمس» که خورشید معنای ظاهری آن است، چون خورشید مطلق نیست یک معنای مقید است. اگر قیود خورشید مانند نورانی، کروی و جسمانی بودن آن را حذف کنیم و بگوییم خورشید چیزی است که به طور مطلق نور و گرما میدهد این تاویل صعودی و اطلاقی است. اگر حقیقت خورشید را اینگونه بدانیم، میتوانیم به خیلی از چیزها معنای خورشید را اطلاق کنیم. بنابراین تعریف «تاویل صعودی یا اطلاقی» به معنای برداشتن قیود دلالت کلمه و منتقل کردن به ساحت اطلاق است.
نویسنده کتاب «موسوعه النصوص تاویلیه» یادآور شد: زمانی که مطلق به مقید تبدیل میشود از آن با عنوان تاویل نزولی یا تقییدی نام برده میشود. به عنوان مثال، در قرآن کریم آمده است «اجتنبوا السوء» عدهای «سوء» را در این آیه به معنی خاصی گرفتهاند، در حالی که معنای این کلمه ممکن است مصادیق فروانی از بدیها را به همراه داشته باشد و به معنای مطلق کلام نیست. بنابراین در مقام تاویل دو کار میتوان انجام داد، یکی اینکه قیدها و حدود کلمه را برداریم، کلمه را به سمت اطلاق ببریم، اصل موضوع را درنظر بگیریم و مصادیق متعددی از آن استخراج کنیم. در مقابل، تاویل نزولی درست برعکس است و مطلق مقید میشود. به عنوان مثال، در قرآن کریم کلمه ظلم بارها به کار برده شده است و عدهای از مفسران و متکلمان بر این باورند که هر جا کلمه «ظلم» به کار برده شده، منظور شخص خاصی در تاریخ اسلام است. این نظر به یقین باطل است و معتقدم اگر کلمه را مقید کنیم تاویل باطل از آن صادر میشود اما اگر کلمه به ساحت اطلاق برده شود، به خوبی تاویل خواهد شد.
نویسنده کتاب «فوائد در عرفان و فلسفه و تصوف و تاریخ آن» افزود: در معنای دوم، تاویل و تفسیر عرفانی به این معناست که عارف معنایی را از آیه استخراج میکند و معنایی خارج از معنای ظاهری آیه به ذهن عارف میرسد اما عارف ادعا نمیکند که مطلبی که میگوید دلالت بر معنای ظاهری آیه دارد و بنابراین بدون اینکه ادعا کند معنای آیه منحصر به این برداشت است، میگوید که این معنا را از آیه استنباط کرده است. در واقع، او به طور مطلق به معنای آیه ادعایی ندارد و دریافت شخصی خود از آیه را بیان میکند. مانند معنایی که از آیه « وَالشَّمْسِ وَضُحَاها» بیان شد. عارف میگوید به نظر او در ساحت سلوک، رهبر به منزله خورشید و راهرو به منزله ماه است، همانطور که ماه به دنبال خورشید است. خورشید از ماه بینیاز و ماه محتاج خورشید است. این مثالی از تاویل اطلاقی است.
نویسنده کتاب «تحریر ثانی تاریخ حکماء و عرفای متاخر» در پاسخ به این سوال که تفسیر عرفانی چه پیشینه تاریخی داشته است گفت: تفسیر و تاویل عرفانی به یقین پیشینه تاریخی داشته است. نخستین تاویل عرفانی منسوب به امام صادق(ع) است که نسخه آن از ترکیه منتقل شد و من بر اساس آن، نسخه کتاب خودم را نگاشتهام.
این پژوهشگر عرفان اظهار کرد: روش تاویل و تفسیر قرآن ضمن داشتن محاسن فراوان، معایبی هم دارد، چون هر تاویلی که تاویل نیست. تاویل قرآن باید بر اساس ضابطه انجام شود. در تاویلات عرفانی امور باطل فراوان است و باید بر اساس ضابطه این تاویلها انجام شود. به یقین کسی که تاویل عرفانی قرآن را انجام میدهد باید به فقه مسلط باشد. همچنین وارستگی و به ولایت اتصال داشته باشد تا بتواند قرآن را تاویل کند.
صدوقیسها درباره تحقیق و پژوهش خودش با موضوع تاویل و تفسیر عرفانی قرآن اظهار کرد: این پژوهش در قالب دو مجموعه منتشر شده و تعدادی از جلدهای آن هنوز منتشر نشده است. مجموعه اول کتاب با عنوان «سلسله المختارات من نصوص التفسیر المستنبط» در چهار جلد از سوی انتشارات حکمت منتشر شده است. دو جلد از این مجموعه شامل متونی درباره تاویل عرفانی موجود است و جلد سوم حدود 30 تفسیر فلسفی قرآن را شامل میشود. جلد چهارم نیز تفسیر منسوب به امام صادق(ع) است. مجموعه دوم «موسوعه النصوص تاویلیه» نام دارد که دو جلد نخست آن منتشر شدهاند و جلد سوم به زودی از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر خواهد شد.
یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۲ - ۱۴:۴۶
نظر شما