به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «رویای سلت» را میتوان ترکیبی از رمانی تاریخی و گزارشی ژورنالیستی دانست؛ اثری که محور اصلی آن درد و رنج مردمان در چنگال استعمار قدرتهای جهان و ظلمهای ناروا نسبت به آنهاست.
یوسا در سال 2010 میلادی به دلیل آنچه «ترسیم ساختارهای قدرت و ارایه تصاویری قاطع از شکست، مقاومت، شورش فردی» عنوان شد توانست جایزه نوبل ادبیات را به دست بیاورد و رمان «رویای سلت» نمونه خوبی برای توصیفاتی خواهد بود که از آثار یوسا شده است.
داستان «رویای سلت» بر پایه وقایع تاریخی شکل گرفته؛ قهرمان اصلی این رمان، مردی ایرلندی است که در وزارت امور خارجه انگلستان به پژوهش درباره حقوق بشر در کشورهای مختلف مشغول است. وی در سفری کاری به کنگو میرود و در آنجا صحنههایی را میبیند که نمیتواند در برابر آنها سکوت کند. وی گزارشهایی جنجالی را با موضوع استعمار مینویسد و همین موضوع سبب میشود نام وی بر سر زبانها بیفتد.
«رویای سلت» روایت زندگی این دیپلمات ایرلندی است که «راجر کیسمنت» نام دارد و در ابتدای رمان با نام «راجر» با وی آشنا میشویم. وی در سالهای ابتدایی قرن بیستم جنایتهای به وقوع پیوسته در کنگو را در زمان حکومت استعماری «لئوپولد دوم» پادشاه بلژیک محکوم کرد و سبب شد زندگی وی تا به امروز مورد توجه هنرمندان و رسانههای مختلف باشد.
یوسا در این کتاب واقعیت و تخیل را در کنار هم به کار میگیرد و داستان زندگی قهرمانی را سوژه رمان خود قرار میدهد که فردی کامل نیست؛ گویی همین زمینی بودن کیسمنت است که برای یوسا جذابیت دارد و این نویسنده پرویی هم در رمانش سعی نمیکند عیب و نقصهای قهرمان داستانش را از دید مخاطب پنهان کند.
این رمان از همان فصل کوتاه ابتداییاش مخاطب را به دلیل تلخی فضای روایتشده جذب میکند. یوسا داستانش را با توصیف وضع یک زندانی، که همان قهرمان اصلی رمان است، آغاز میکند... مردی که روزهای سختی را میگذراند و خبر اعدام شدنش را با بیرحمی به او میدهند.
مخاطب رمان «رویای سلت» که داستان را با روزهای پایانی زندگی راجر آغاز کرده است، در فصل دوم اطلاعاتی را درباره روزهای آغاز زندگی راجر به مخاطب میدهد و به همین ترتیب در فصلهای متناوب کتاب، اطلاعات زندگی این شخصیت و سختیهایی را که متحمل شده است، در میان حوادث تاریخی مردمان سرزمینهای مختلف روایت میکند و از روزهای پایانی زندگی راجر مینویسد.
یوسا در رمانهایش هیچگاه از هیجانزده کردن مخاطب دست برنمیدارد. او کشور پرو را در دهه 50 میلادی به نقد میکشد، از شورش کندوس برزیل مینویسد، روزهای حکومت دیکتاتوری رافائل تروخییو را در جمهوری دومینیکن یادآوری میکند و شخصیتهای داستانیاش را به تاهیتی میبرد. قلم یوسا همه این وقایع تاریخی را در بستری داستانی به رشته تحریر درمیآورد و به طور خاص در رمان «رویای سلت» ترس و دلهره انسانی را به خوبی به وجود مخاطب میکشاند.
یکی از نقدهای وارد شده بر رمان این است که یوسا بیش از اینکه بر داستانی کردن وقایع حقیقی تمرکز کند نثری استدلالی را در رمان به کار میگیرد تا عقاید خود را در میان حوادث داستانی بگنجاند.
میرعباسی ترجمه این رمان را از روی نسخه اسپانیایی آن، زمانی که هنوز به انگلیسی ترجمه نشده بود، آغاز کرد، اما به دلیل مشکلاتی که در انتشار کتاب در ایران به وجود آمد فرایند چاپ نسخه فارسی آن طولانی شد. به همین دلیل است که روی جلد این کتاب عنوان «جدیدترین رمان یوسا» دیده میشود؛ در حالی که یوسا آخرین رمان خود را با عنوان «قهرمان محافظهکار» حدود دو ماه پیش منتشر کرده است.
یوسا برای افشاگری و روایت ظلم و استعمار، حوادث داستانیاش را در کشورهای مختلفی پی میگیرد و مخاطب را با خود به ایرلند، انگلستان، آفریقا، آمریکای جنوبی، آلمان، نروژ و اسپانیا میکشاند تا دیدی گسترده از انواع استعمار به دست دهد.
کاوه میرعباسی متولد 1334 مترجم و نویسنده است. او دانشآموخته رشته کارگردانی سینما و زبان اسپانیایی است و تاکنون بیش از 40 کتاب و مجموعه داستان از نویسندگانی مانند کارلوس فوئنتس، لوییس بورخس، گابریل گارسیا مارکز، ماریو بارگاس یوسا و آندره برتون را به زبان فارسی ترجمه کرده است.
«رویای سلت» اثر ماریو بارگاس یوسا با ترجمه کاوه میرعباسی در 464 صفحه، با شمارگان یکهزار و 500 نسخه و به قیمت 31 هزار تومان از سوی انتشارات صبح صادق منتشر شده است.
چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۲ - ۱۵:۰۵
نظر شما