در بخشي از اين رمان آمده است: «همينطور كه بو ميكشيدم، پلهها را پايين آمدم و نميدانم چه شد كه ديدم در بغل پدرم هستم. باز آن دختر كوچولو از سوراخش بيرون آمده بود و نمايش ديگري آغاز كرده بود.»
در قسمت ديگري از اين كتاب ميخوانيم: «ساعت حدود چهار بود و باران كمكم داشت بند ميآمد. خورشيد از پشت سر، رنگين كمان زيبايي را در مسير مقابل پديد آورده بود. تا جايي كه امكان داشت مسير را ادامه داديم تا رنگين كمان آهسته آهسته از ديدمان محو شد.»
رمان «نانت نونا نانت» نوشته آرمان حكيمي، در 224 صفحه، با شمارگان يكهزار و 100 نسخه، به قيمت 10 هزار و 800 تومان از سوي نشر افراز منتشر شد./
نظر شما