یکشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۲
«راکعی» به کمک «جنتی» رفت و «اعتماد» به بررسی نشریات «کتاب ماه» پرداخت

امروز یکشنبه 15 تیر 1393، فرهیختگان، اعتماد، شرق، آرمان، بانی فیلم و اطلاعات تنها روزنامه هایی بودند که به موضوع کتابخوانی پرداخته بودند. بحث داغ رسانه ها نیز امروز ماجرای افزایش قیمت خودرو بود.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، الناز مردی: امروز یکشنبه 15 تیر 1393، فرهیختگان، اعتماد، شرق، آرمان، بانی فیلم و اطلاعات تنها روزنامه هایی بودند که به موضوع کتابخوانی پرداخته بودند. در این میان سوژه داغ بسیاری از رسانه های کاغذی امروز پرداختن به افزایش قیمت خودرو و مقایسه آن با سال های قبل بود.

روزنامه اعتماد/ نشریات دولتی بخش فرهنگ و پول بی زبان

این روزنامه امروز در صفحه «ادب و هنر» خود گفت و گویی با «الیاس خوری» نویسنده لبنانی داشته است. الياس خوري، يكي از نام آورترين نويسندگان لبناني که در حال حاضر سردبير روزنامه فرهنگي بيروت به نام «النهر» و استاد برجسته خاورميانه و مطالعات اسلامي در دانشگاه نيويورك است. وی در رابطه با آثار گابريل گارسيا ماركز، يكي از بهترين نويسندگان دوران اخيرا به اعتماد می گوید: در واقع وقتي«صد سال تنهايي» به عربي منتشر شد، گابريل گارسيا ماركز به طور مستقيم به قلب ادبيات عرب وارد شد. اين بي سابقه بود و از دلايل گوناگوني ناشي مي شد. اين ما را با خود مي برد به جهان «هزار و يك شب»، تو گويي مستقيما از همان جهان برآمده است. به گمان من ادبيات امريكاي لاتين با كارهاي بورخس كه نقشي پر رنگ در خلق«هزار و يك شب» داشت و همه آن رويكرد به جادو و مغناطيس، آنچه ما در عربي آن را «عجيب» مي خوانيم، ماركز را در ميان نويسندگان داستان گوي قرار مي دهد. او صاحب نوعي از واقعيت خيالي بود و به همين دلیل در جايگاهي ويژه در ادبيات جهان عرب قرار مي گيرد. خود من اتفاقا رماني نوشته ام كه متاسفانه به انگليسي ترجمه نشده است اما در فرانسه نام آن «كتاب اسرار» است. شخصيت اصلي آن ابراهيم است كه پدر وي يعقوب است.در داستان شخصيت من، قهرمان، يعقوب يا سانتياگو در اسپانيولي است: يك لبناني كه در خيابان هاي دهكده اش كشته مي شود و در اين رمان ارتباطي مستقيم با ماركز وجود دارد يا در واقع گفت وگويي با او صورت مي گيرد. پدربزرگ و مادربزرگ قهرمان رمان من هم اتفاقا به كلمبيا در امريكاي لاتين مهاجرت كرده اند. قهرمان ماركز در كلمبياست و خانواده قهرمان من نيز به كلمبيا مهاجرت كرده اند. از جهات گوناگون، ماركز پژواك ادبيات جهاني است. شما او را در كارهاي كافكا و فاكنر پيدا مي كنيد و در مي يابيد كه ماركز همه اينها را در سنت امريكاي لاتين براي ساختن جهاني كه بسيار واقع گرايانه است جاري كرده است.

این روزنامه همچنین در ستون «یادداشت اول» خود یادداشتی در رابطه با مجموعه نشریات «کتاب ماه» منتشر کرده است. به گفته اعتماد، هفته گذشته مديرخانه كتاب كه خود اهل كتاب است و فرهنگ عربي فارسي تاليف ايشان (انتشارات فرهنگ معاصر) از جمله آثار خوب مرجع در زمينه و موضوع خود محسوب می‌شود، از «نشريات كتاب ماه» سخن گفت كه «سالانه دو ميليارد تومان هزينه روي دست دولت و خانه كتاب و وزارت ارشاد مي گذارند و در مقابل 95 درصد اين كتاب ها انبار مي شوند.»وي توضيح داد: «از منظر مالي در سال 1392، دو ميليارد تومان هزينه نشر كتاب هاي ماه شده است. از نظر توزيع نيز 95 درصد كتاب هاي ماه يا اهدا شده اند يا اكنون در انبار موجودند. يا بايد اين فرايند غلط را ادامه دهيم يا بدون نگراني، كارمان را با رويكرد جديدتر اما در تعامل با يكديگر پيش ببريم.»

در ادامه این مطلب می خوانیم: ايده اصلي كتاب هاي ماه در سال هاي مياني دهه هفتاد در دوره معاونت فرهنگي آقاي مسجدجامعي داده شد و هر كدام از نشريات را به يكي از افراد سپردند. هفته نامه كتاب هفته نيز راه اندازي شد. به جز كتاب هفته كه بين اهل نشر و فرهنگ داخل و خارج كشور محبوبيتي شگفت انگيز به دست آورده بود. در ميان اين نشريات كتاب ماه تا آنجايي كه نگارنده در خاطر دارد، تنها نشريه كتاب ماه ادبيات و فلسفه به سردبيري علي اصغر محمدخاني توانست به روي دكه بيايد و فضا و بحث هايي را ميان اهل فكر و فرهنگ رقم زند. نگاهي به توفيق هاي اين نشريه يا حتي كتاب هفته نشان داد كه اين نشريات بيش از آنكه بر ظرفيت هاي دروني و موضوعي خود متكي باشند بر تيم تحريريه و مديريت محتوايي تكيه داشتند و درست زماني كه آن تيم از جريان به كنار رفت (در كتاب هفته) يا كنار گذاشته شد (دركتاب ماه ادبيات و فلسفه) شهرت و اعتبار آن نيز سستي گرفت و كاسته شد. نكته مهم تر اما بودجه اي بود و هست كه صرف اين نشريات شد كه آن را تا مرحله سي دي اداره كند و اين البته فضايي نابرابر را در رقابت بين بخش خصوصي اين گونه نشريات با بخش دولتي رقم مي زد.

روزنامه شرق/ جنتی:عقب نشینی نکرده ام

شرق امروز در صفحه «هنر» خود گفت و گویی با علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره ممیزی کتاب داشته است. جنتی در این مصاحبه مفصل و دو صفحه ای نکات مختلفی را مطرح کرده و می گوید: درباره ممیزی هیچ‌گونه عقب‌نشینی نکردم. خودم اعتقاد به ممیزی داشته و دارم. نمی‌شود یک دستگاه حکومتی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بگوید هر نوع کتابی با هر صورتی چاپ شود و ما هم هیچ نظارتی نداشته باشیم. در هر صورت اصل ممیزی در قانون به ما دیکته شده و مصوبات شورایعالی انقلاب فرهنگی که برای ما جنبه قانونی دارد وظایفی را برایمان تعیین کرده است. نکته‌ای که من در روزهای آغاز تصدی خودم عنوان کردم این بود که می‌خواهیم ممیزی قبل از چاپ را برداریم و آن را به خود ناشران واگذار کنیم تا در این دوره‌ وقتی می‌خواهند کتاب‌هایشان را برای بررسی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دهند و مدت طولانی را که کتاب اینجا متوقف شود تا مجوز بگیرد – که گاهی به دو سال هم رسیده است- برداریم. قانون، مشخص است. ما این را در اختیار ناشران قرار می‌دهیم تا خودشان مواردی را که با قانون تعارض دارد، اصلاح کنند و کتاب را به ما ارایه دهند. بعد از چاپ کتاب را دوباره بررسی می‌کنیم. اگر احیانا مواردی باقی مانده باشد که احتیاج به اصلاح داشته باشد، آن را اصلاح می‌کنیم. منتها ناشران زیر بار این موضوع نرفتند و گفتند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌خواهد ممیزی را که از آن به سانسور تعبیر می‌کنند، از خودش به ما منتقل کند. چون آنها نپذیرفتند ما هم گفتیم همین روال قانونی را طی خواهیم کرد. اتفاقی که در عمل افتاد، عقب‌نشینی نیست. ما 21نفر از شخصیت‌های فرهیخته و دانشمند کشور را به‌عنوان هیات نظارت بر کتاب کودک و بزرگسال به شورایعالی انقلاب فرهنگی معرفی کردیم. این هیات در طول این چندماه به طور مرتب جلساتی تشکیل داد و آیین‌نامه‌هایی تدوین کرد. یکی از سیاست‌هایی که هیات‌های نظارتی ما دنبال می‌کند این است که تا جایی که می‌شود کار را به ناشران و برخی نهادهای دولتی واگذار کنیم. نهادهای عمومی مورد اعتماد هستند. ما ناشری داریم که بیش از 30سال در کار نشر فعالیت می‌کند. ما می‌دانیم این ناشران کارشناسان خوبی برای بررسی کتاب دارند و آنها این کتاب‌ها را بررسی می‌کنند. بعضی از نهادهای پژوهشگاهی نیز شخصیت‌های علمی دارند که خودشان کتاب‌ها را بررسی کنند. بر اساس آیین‌نامه‌هایی که تدوین و به تصویب هیات‌های نظارت هم رسیده است، این اختیارات در حال تفویض است. عملا ما کار را به همین هیات‌ها واگذار می‌کنیم.

این روزنامه همچنین در ستون «مکتوب» خود یادداشتی با عنوان «ممیّزی را بردارید!» منتشر کرده است. به گفته «شرق»؛ در این یک سال و اندی که گذشت، خبرهای خوب و وعده‌های دل‌انگیز و امیدوارکننده کم نبوده است و از جمله‌‌ی این خبرها و وعده‌ها، برداشته شدن ممیّزی قبل از چاپ، معطل نکردن کتاب‌ها و رسیدگی کردن به وضعیّت کتاب‌هایی که معطل مانده‌اند «در اسرع وقت» و «سریع‌ترین زمان ممکن». ایده‌ی برداشتن ممیّزی قبل از چاپ طولی نکشید که منتفی شد و گناه آن را هم به گردن ناشر و نویسنده انداختند. ناشرانِ مخالفِ برداشتن ممیّزی قبل از چاپ حرفشان این بود که اگر قرار باشد ممیّزی قبل از چاپ برداشته شود اما ممیّزی بعد از چاپ همچنان برقرار بماند، تازه یک مشکل دیگر به مشکلات قبلی اضافه خواهد شد. اگر با مجوّز قبل از چاپ خیال ناشر راحت است که بعد از چاپ مسئله‌ای نخواهد داشت، بدون مجوّز قبل از چاپ نگران است که مبادا بعد از چاپ یقه‌اش را بگیرند و آن‌وقت ناچار است فرم های چاپ شده را بریزد دور و این یعنی پرداخت یک هزینه‌ی اضافی و یک خسارت دیگر... پس الاکرامُ بالاتمام! ممیّزی را بردارید!

شرق همچنین در ستون «پاسخ به مخاطب» خود گفت و گویی با «هوشنگ مرادی کرمانی»، «عبدالحسین مختاباد» و «شبنم مقدمی» در رابطه با موضوع کتابخوانی داشته است. هوشنگ مرادی کرمانی به شرق می گوید: فعالیت‌های خیرخواهانه‌ای نظیر مدرسه‌سازی به اندازه کافی رواج دارد و باید به‌دنبال کارهایی بود که کمتر به آنها توجه شده. وی به‌عنوان یک نویسنده، کتابخانه‌سازی را پیشنهاد می‌کند و می‌گوید: «کتابخانه فاطمه‌ها» به‌عنوان کوچک‌ترین کتابخانه کشور در اتاقی 9 متری و خشت و گلی با سقفی چوبی که هم‌اکنون جهانی شده، یکی از نمادهای همین مشارکت‌های عام‌المنفعه است. راه‌اندازی کوچک‌ترین کتابخانه ایران در روستایی دورافتاده به نام «دهگان» یکی از این نمونه‌‌هاست. در 30کیلومتری کهنوج که سه قلب بزرگ در آن می‌تپید، سه دختربچه به نام‌های فاطمه از تیرماه سال 89 سعی کردند با جمع‌آوری کتاب‌های شخصی و کمک معلمشان کتابخانه‌ای را در روستای خود راه‌اندازی کنند. حرکت فرهنگی فاطمه‌ها به صورت یک موج همه جا را در برگرفت و کتابخانه کوچک و خشتی و گلی آنها که تنها 9متر مساحت دارد هم‌اکنون جهانی شده.

روزنامه فرهیختگان/ گفت و گو با «فریدون صدیقی»

این روزنامه امروز در صفحات ضمیمه خود که با نام نیمکت منتشر می شود گفت و گویی با «فریدون صدیقی» یکی از چهره های آشنای روزنامه نگاری داشته است. صدیقی در این گفت و گو درباره رابطه روزنامه نگاری با تحصیلات دانشگاهی و خاطراتی که خود در این راه داشته صحبت می کند. وی درباره اینکه چرا سراغ رشته کشاورزی رفت می گوید: ضعف نظام آموزشی! چرا که در این سیستم اصلا استعدادها مورد توجه قرار نمی گیرند.وقتی دانش آموزها به دو دسته درس خوان و درس نخوان تقسیم می شوند و کسی سعی نمی کند بفهمد که هر کدام از آنها در چه زمینه ای استعداد دارند؛ طبیعی است که خیلی ها مسیر اشتباهی بروند و حتی تا آخر عمر در همان مسیر اشتباه بمانند. صدیقی ادامه می دهد: روزنامه نگاری به صورت تجربی صورت می گرفته و تحصیلات آکادمیک بعد به وجود آمد قبلا کسانی دور هم جمع می شدند که ایده و قریحه داشتند و خیلی به مباحث تکنیکی توجه نمی شد. یک جورهایی می شود گفت که ما در عرصه روزنامه نگاری از تجربه به تئوری و نظریه رسیدیم.

فرهیختگان همچنین در صفحه «ادب و هنر» خود گفت و گویی با «حسن فرهنگی» به بهانه انتشار «دل خوشی های کوچک» داشته است. به گفته «فرهیختگان»، «دل‌خوشی‌های کوچک» حسن فرهنگی نگاهی تازه و متفاوت به مهاجرت است. او داستان مهاجرانی را روایت می‌کند که می‌روند اما چیزی را در کشورشان جا می‌گذارند، چیزی که می‌شود یک بغض و همیشه در گلویشان سنگینی می‌کند. چراکه مهاجران دل‌خوشی‌های یک عمر زندگی‌شان را در کشورشان جا گذاشته‌اند. این که این ‌دل‌خوشی‌ها چیست و چگونه فرد را می‌آزارند موضوعی است که این نویسنده در تازه‌ترین اثر خود بررسی کرده است. وی در رابطه با علت نگارش این کتاب می گوید: این داستان درون انسان‌ها را می‌کاود و درصدد آن است که ببیند مهاجرت چه تاثیری در جان و روان انسان می‌گذارد و سوالات فلسفی و روان‌شناختی بسیاری را در قالب داستان پیش می‌کشد که آیا رفاه برای یک مهاجر کافی است یا نه؟ اگر در داستان من جسارتی وجود داشته باشد عریان کردن بخش پنهان مهاجرت است که کمتر کسی بدان پرداخته و می‌پردازد و چنانکه شما هم اشاره کردید افراد با تکیه به خوبی‌های مهاجرت مدینه فاضله‌ای را ترسیم می‌کنند که در آن هیچ مشکلی نیست. سوال من از خودم این بود که آیا اگر مشکلی در درون این مدینه فاضله وجود نداشته باشد به این معنی است که در درون افراد مهاجر نیز مشکل وجود ندارد؟ پاسخ به این سوال موجب نوشته شدن این کتاب شد.

روزنامه آرمان/ یادداشت فاطمه راکعی در باره نگرش مطلوب وزیر ارشاد

آرمان امروز در ستون «یادداشت» خود مطلبی از فاطمه راکعی درباره نگرش مطلوب وزیر ارشاد به مقوله کتاب منتشر کرده است. راکعی در این‌باره به آرمان می گوید: وقتی آقای علی‌جنتی به مسئولیت وزارت فرهنگ و ارشاد منصوب شدند، در صحبت‌ها و موضع‌گیری‌ها نشان دادند که یک تفکر و روش معقولی در ارتباط با مسائل فرهنگی و هنری و مسائل مربوط به نشر دارند که درصدد هستند در طول دوره مسئولیت آنها را در جامعه نهادینه کنند. ایشان سعی دارند در حوزه مسئولیتشان فعالیت معناداری انجام بگیرد. برگزاری جشنواره‌های ملی و بین‌المللی فرهنگی و هنری زیادی هم در همین راستا انجام شد. به عنوان مثال جشنواره‌های فجری که در یک سال گذشته برگزار شده، گرچه با حاشیه‌ها و حاشیه‌سازی‌ها همراه بوده و برخی تندروها سعی کردند به نحوی آن را خدشه‌دار کنند اما گام‌های مهمی بود که در عرصه فرهنگ و هنر برداشته شد. به عنوان نمونه در حوزه شعر در جشنواره اخیر قدم‌های مثبتی برداشته شد و اگر مشکلات یا نارسایی‌هایی در آن بود، به خاطر بی‌سابقه بودن برگزاری چنین مراسم‌هایی است و بدون شک با تدبیر مسئولان و هنرمندان برای جشنواره‌های بعد ایرادات و اشکالات کمتر خواهد بود. آنچه مهم است، تصمیمات بزرگی است که از سوی مسئولان صورت می‌گیرد و باید در عرصه فرهنگ نهادینه شود. درحوزه مجوز و ممیزی تلاش دولت بر این است که کار به کاردانان و مولفان و ناشران سپرده شود و اینکه تا چه اندازه در این زمینه موفق بودند باید از دست‌اندرکاران آن سوال کرد. هر کار بزرگی مشکلات خود را دارد که با دقت بیشتر باید سعی شود کاهش بیابد و تلاش شود که تا جای ممکن از اشکالات و اشتباهات جزئی پرهیز شود تا سوژه به‌دست کسانی داده نشود که با سوءاستفاده از این خطاها به تخریب دولت اقدام کنند و خود را دلواپس یک ملت نشان دهند. خوشبختانه این باور در اکثریت جامعه ما وجود دارد که مسئولان کنونی وزارت فرهنگ افراد دلسوز، متعهد و وفادار به جمهوری اسلامی هستند و البته دیدگاه انتقادی نسبت به هشت سال گذشته مدیریت بخش فرهنگ دارند. مدیران فعلی به این مساله باور دارند که ایران کشور چندصدایی است و باید صداهای مختلف را شنید و تحمل کرد و به‌خصوص درباره آنچه به هنر و ادبیات مربوط می‌شود، باید به این چندصدایی اهمیت بیشتری داده شود. وقتی کاری با یک سلیقه متفاوت از هشت سال گذشته، صورت می‌گیرد، بدون شک مسائل و مقاومت‌هایی ایجاد خواهد شد. امید است تا جایی که به مسئولان این دیدگاه مربوط می‌شود، سعی کنند با دقت و حساسیت بیشتر عمل کنند. گرچه نگاه افراطی در این حوزه وجود داشته و این افراد دارند از «هیچ» مساله می‌سازند. در حوزه‌هایی که آقای جنتی نگرانی خود را مطرح کردند، نگرانی همه دلسوزان نظام و کسانی که به دنبال مرتفع کردن مشکلات هستند نیز دیده می‌شود.

این روزنامه همچنین در ستون «سکو» خود مطلبی از جمال میرصادقی نویسنده ایرانی در رابطه با ممیزی کتاب در دولت جدید منتشر کرده است. میرصادقی در این ستون می گوید: بسیاری از اهالی قلم امیدوار بودند که در دوره ریاست جمهوری جدید، شاهد سیاست‌گذاری‌های تازه‌ای از سوی ممیزان اداره کتاب باشند که پس از گذشت روزها از آغاز به کار دولت جدید باید گفت که فعلا تغییری در این حوزه رخ نداده است زیرا افرادی که در سمت ممیز در اداره کتاب مشغول به کار هستند، همان افــــراد ســــابق هستند. من نیز به واقع این مساله را درک کرده‌ام زیرا از سه کتابی که در این دوره به اداره کتاب ارسال کردم، هیچ‌کدام مجوز انتشار را دریافت نکرده و با وجود این مساله که به خاطر سرمایه‌گذاری ناشر حاضر به اعمال اصلاحات موردنظر این اداره شدم، اما پس از دو ماه هنوز جوابی دریافت نکرده‌ام. در هر صورت، ناشر نیز در این میان سرمایه‌گذاری کرده و منتظر اجازه انتشار آثار نویسندگان مورد نظرش است اما با روندی که در اداره کتاب دنبال می‌شود، سرمایه ناشر نیز نادیده گرفته می‌شود. حالا این سوال پیش می‌آید که آیا پس از دو ماه هنوز زمانی برای مطالعه کتابم فراهم نیامده است؟ آیا هنوز زمانی برای تصمیم‌گیری به وجود نیامده است؟ به نظر من، برخی ممیزان اداره کتاب با نوع تفکری نه چندان آگاه و متخصص کتاب‌ها را مطالعه و ارزیابی می‌کنند. طبعم، ذهنم و تمام وجودم اجازه نمی‌دهد که از ایران خارج شوم در غیر این صورت مانند افراد زیادی که ایران را ترک کردند، از کشور خارج می‌شدم و در کشور دیگری کتاب‌هایم را منتشر می‌کردم. اما من در همه این‌ سال‌ها در ایران ماندم، پیر شدم و به کارم ادامه دادم و هنوز نیز این رویه را در پیش دارم. شاید باید گفت که چاره‌ای جز این نیست.

روزنامه بانی فیلم/ اقتباس سینمایی از کتاب جدید «رولینگ»

بانی فیلم امروز در ستون «خبر» خود خبر خبرگزاری «ایسنا» در رابطه با اقتباس سینمایی از کتاب جدید «رولینگ» را انعکاس داده است. به گفته این روزنامه؛استودیو «لیوزدن» کمپانی «برادران وارنر» خارج از لندن است. ماه سپتامبر گذشته بود که اعلام شد کتاب درسی رمان‌های «هری پاتر» تبدیل به فیلمی سینمایی می‌شود. این اثر که «هیولاهای خارق‌العاده و راه پیدا کردنشان» نام دارد، قرار است‌ با کارگردانی «آلفونسو کواران»، خالق فیلم اسکاری «جاذبه» به دنیای پرده نقره‌ای راه یابد. کواران که در سال 2004 کارگردانی فیلم تحسین‌شده «هری پاتر و زندانی آزکابان» را بر عهده داشت، در مصاحبه‌ای با یکی از رسانه‌های ایتالیایی گفت: اولین برنامه‌ام در چند ماه آینده بردن بچه‌هایم به مدرسه و برنامه‌ریزی برای صرف وقتم با آن‌ها در تابستان است. من دوباره به زندگی متصل شده‌ام و هیچ برنامه کاری در حال حاضر ندارم. به گزارش هالیوود ریپورتر‌، این فیلمساز صاحب‌نام درباره ساخت یک قسمت از مجموعه «هری پاتر» در سال 2004 نیز گفت: تجربه بسیار زیبایی بود، من آن دنیا را بسیار دوست داشتم و «جی.کی رولینگ» را تحسین می‌کنم، اما امروز پروژه‌هایی مبتنی بر حجم زیادی از جلوه‌های بصری دیگر برایم جذاب نیست.

این روزنامه همچنین امروز در ستون «گپ» خود گفت و گوی ایبنا با محسن دامادی نویسنده کتاب «چگونه داستان را به فیلمنامه تبدیل کنیم؟» را به نقل از ایبنا منعکس کرده است. دامادی درباره علت نگارش این کتاب می گوید: وقتی جلد اول این کتاب را نوشتم تصور نمی کردم مورد استقبال قرار بگیرد به همین دلیل اندیشه ای هم برای نگارش جلد دوم آن نداشتم و فقط می خواستم کتابی مختصر همراه با چند مثال و قیاس بر اساسِ تجربه های خودم بنویسم که برای علاقه‌مندان فیلمنامه نویسی مفید باشد. چرا که وقتی مسیرِ کتاب های ترجمه ای را در این زمینه بررسی می کنید، متوجه می شوید از ساختار سه پرده ای در کتاب های سید فیلد به ساختار 9 پرده ای در کتاب های جدید رسیده اند و از واژه هایی مانندِ نقطه عطف و نقطه اوج، به زخم داستانی، پیش زخم و ... استفاده می کنند. بنده حدود 30 سال است می نویسم، پس به قول مهندسان، دست به آچارم و می دانم کدام راه برای راه انداختنِ موتور درست است. بنابراین وقتی جلد اول مورد استقبال قرار گرفت،با تشویق ناشر و خوانندگانی که با آن‌ها در ارتباط بودم شروع به تالیف جلد دوم کتاب کردم که برای علاقه مندان فیلمنامه نویسی راه گشا باشد و خواننده بتواند راه های عملیاتی برای پاسخ به علاقه درونی خود پیدا کند.

وی همچنین در رابطه با کمکی که این کتاب به فیلمنامه نویسان می تواند بکند ادامه می دهد: اگر در شخص زمینه نوشتن وجود داشته باشد، کتاب «چگونه داستان را تبدیل به فیلم نامه کنیم» کمک می کند آن را به صورتِ عملیاتی تقویت کند. یعنی نوشتن از صورتِ آماتوری تبدیل به یک کار حرفه ای شود. مثلا در جلد دوم این کتاب چندین سکانس از فیلمنامه الگو، به صورتِ رمان بازنویسی شده تا تفاوت های عینی این دو شیوه نگارش برای خواننده بسیار ملموس شود.

روزنامه اطلاعات/ درباره زبان شعر امروز

این روزنامه امروز در صفحه «نظرها و اندیشه ها» به بررسی زبان شعر امروز پرداخته است. اطلاعات در این رابطه می گوید: یک واقعیت وجود دارد که با کم شدن سواد و فرهنگ سنتی جوانان و بسیاری دلایل دیگر، تردیدی نیست که هواداران «سطر» آخر روز به روز بیشتر می‌شوند؛ ولی سؤالی که باقی خواهد ماند، این است که در درازمدت چه خواهد شد؟ آیا کار به جایی خواهد رسید که تمام طرفداران هنر شعر، فقط در سطر آخر این صفحه احساس لذت کنند، یا همیشه کسانی خواهند بود که بکوشند شعر را در ارتباط با کل این صفحه و تمام سطور نوشته بر آن ادراک کنند؟ نظریه اولی ـ که نظریه حمقاست ـ حکم می‌کند که روزی خواهد رسید که فقط سطر آخر این اعتبار داشته باشد و دیگر کسی با سطرهای پیشین آن ارتباط برقرار نکند؛ اما واقعیت چیز دیگری است و تاریخ تحولات و تکامل ادبی بشر نشان می‌دهد که اگر شعری به معنی دقیق کلمه شعر باشد، چه شاعر آن synchronic باشد و چه diachronic، هر دو در تاریخ باقی خواهند ماند و احتمال استمرار بیشتر آن که « در زمانی» است، افزون‌تر است تا آن که همزمانی است. ممکن است بپرسید: چرا؟ پاسخ بسیار ساده و در عین ‌حال پیچیده و دشوار است؛ چون شعر یک پدیدة فرهنگی است و فرهنگ یک «واحدِ» تاریخی است، هرچه این جنبه تاریخی عمیق‌تر باشد، بقا و استمرار شعر ـ که یکی از وجوه آن است ـ بیشتر خواهد بود. مثالی بزنیم از گذشته.

شاعران سبک هندی از آن دسته شاعرانی هستند که بیشتر کوشیده‌اند «همزمانی» باشند؛ ولی حافظ و سعدی و نظامی و خاقانی سعی در آن داشته‌اند که بیشتر «در زمانی» باشند. امروز ما در زنجیرة تکامل تاریخی شعر فارسی برای گروه «درزمانی‌ها» ارزش بیشتر قائلیم. این موضوعِ شاعر «همزمان» و شاعر «درزمان» را از دیدگاه دیگری هم می‌توان مورد نظر قرار دارد: اگر به همان تمثیل «سطر» و «صفحه» بیندیشیم، می‌توانیم بگوییم که در عصر ما شادروان امیری فیروزکوهی و تمام هندی‌گویان به سطرهای ۱۱ و ۱۲ این صفحه نظر دارند ـ فرض کنیم هر قرنی یک سطر را تشکیل می‌دهد و ما در دورة اسلامی زبان دری ۱۴ سطر در این صفحه داریم ـ و ادیب پیشاوری به سطر ششم (عصر خاقانی و نظامی) نظر دارد و اصلاً خود را از سطر آخر بی‌نیاز می‌داند و افراشته و فروغ فقط با سطر آخر سروکار دارند و پروین بیشتر به سطرهای ۵ ـ ۶ سروکار دارد و ایرج به سطر آخر و سطر هفتم، که سطر سعدی است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها