چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۱
چرا خاورمیانه با داشتن تمدنی بزرگ نتوانست پیشرفت کند اما غرب توانست؟!

رضا فاضل، مترجم کتاب «شکاف جهانی: سیر شکل‌گیری جهان سوم» گفت: تاجران در امپراتوری‌های شرقی، پست‌ترین افراد جامعه بودند و تجارت معنایی نداشت و اگر تجارتی هم صورت می‌گرفت، تجار عمال دربار بودند و فقط کالاهای مورد نیاز دربار را وارد می‌کردند. بنابراین انگیزه‌ای برای تولید ثروت برای تاجران شرقی به وجود نمی‌آمد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) نشست نقد و بررسی کتاب «شکاف جهانی: سیر شکل‌گیری جهان سوم» نوشته «ال.‌اس استاوریانوس» با حضور رضا فاضل، جامعه‌شناس و مترجم این کتاب، غلامرضا آذری، مترجم و تحليل‌گر مسایل اساسي حوزه رسانه‌ها، فرهنگ و جامعه و علی‌اصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب سه‌شنبه (17 تیرماه) در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

رضا فاضل، مترجم کتاب «شکاف جهانی» در ابتدای سخنان خود با توضیحاتی کوتاه درباره علم جامعه‌شناسی و اهداف این رشته، به نویسنده این کتاب اشاره کرد و گفت: «ال.‌اس استاوریانوس»، نویسنده کتاب که در سال 2004 میلادی درگذشت، نویسنده‌ای بود که دیدگاهش را در قالب نظریه «نظام جهانی» و نزدیک به والرشتاین (از جامعه‌شناسان بزرگ آمریکایی) قرار دارد؛ نظریه‌ای که از سوی گروهی از روشنفکران آمریکایی مطرح شد. آن‌ها معتقدند شیوه‌ای که ایالات متحده بعد از جنگ دوم جهانی مبنی بر دخالت‌های بی‌رویه در امور جهان، حمایت از اسرائیل، حمایت از دیکتاتوری‌های جهانی و فعالیت‌هایی از این دست آغاز کرد، شیوه‌ای بود که با آن‌که آمریکا، جامعه جهانی را نسبت به خود بدبین کرد اما بنا به خصلت نظام سرمایه‌داری  کسب سود بیشتری به همراه داشت.

وی ادامه داد: طرفداران این نظریه، گرایشی مبنی بر نقد اقتصاد جهانی و دست‌اندازی قدرت‌های بزرگ در کشورهای جهان سوم دارند و معتقدند شیوه عمل قدرت‌های بزرگ در کشورهای جهان سوم مانع از رشد و صنعتی‌شدن جهان سومی‌ها شده است؛ به طوری‌که این قدرت‌ها خواهان آن هستند که همیشه کشورهای جهان سومی متکی بر اقتصاد تک محصولی خود باشند، وابسته بمانند و چیزی جز نفت نداشته باشند.

زندگی جوامع بشری پیش از ظهور امپریالیسم، مرفه‌تر بود

مترجم این کتاب در ادامه به بحث اصلی این کتاب پرداخت و عنوان کرد: در واقع بحث محوری نویسنده «شکاف جهانی: سیر شکل‌گیری جهان سوم» آن است که قبل از قرن 15 میلادی جوامع بشری به صورت یکدست و یکنواخت زندگی می‌کردند و جامعه شهری و لوازم آن به شکل امروزی وجود نداشت اما از قرن 15 میلادی به بعد جامعه بشری به شکل امروزی در آمده و در بازه زمانی 500 ساله اخیر، تغییرات بزرگی در آن رخ داد و مادرشهرها، نیروهای پلیس و انتظامی و غیره به تدریج شکل گرفتند.

این جامعه‌شناس در ادامه به مکانیزم‌های شکل‌گیری این تحولات از نظر نویسنده کتاب مذکور اشاره و عنوان کرد: از نظر نویسنده این کتاب، تبدیل «اقتصاد معیشتی» به «اقتصاد سرمایه‌داری» عامل تغییر جوامع بشری به شکل کنونی بوده است. بدین معنا که تا پیش از قرن پانزدهم، اقتصاد جوامع مختلف مبتنی بر «تولید معیشتی» بوده؛ یعنی مردم فقط مصرف می‌کردند و اگر پولی را هم پس‌انداز می‌کردند دوباره کالایی را می‌خریدند و چیزی با عنوان انباشت سرمایه و پول بیشتر میان مردم تصور نمی‌شد اما وقتی اقتصاد سرمایه‌داری شکل گرفت، دیگر پول به دست آمده صرفا برای برآوردن نیازها نبود و مسایلی چون «انباشت سرمایه»، تولید سرمایه، سود بیشتر و پول بیشتر به میان آمد. 

اهمیت به تجارت غرب را به سوی پیشرفت برد

فاضل افزود: نویسنده با مطرح‌کردن این مساله که «چگونه شد خاورمیانه با داشتن تمدنی بزرگ و تسلط بر بخش بزرگی از جهان از طریق تمدن اسلامی پیشرفت نکرد اما غرب توانست پیشرفت کند»، پاسخ می‌دهد اگرچه از گذشته «امپریالسیم» (به معنای جهان‌خواری) در دو جهان اول و سوم وجود داشته، اما نحوه امپریالیست بودن آن‌ها با هم متفاوت بوده است و این عامل، دلیل تفاوت در سیر شکل‌گیری آن‌ها در مسیر پیشرفت بوده است؛ بدین معنا که دو خصلت در پادشاهان شرقی، مانع آن‌ها برای اقتصاد سرمایه‌داری و پیشرفت بوده است؛ یکی ارزش قایل‌نشدن آن‌ها برای کسب و کار و دیگری شکل‌گیری پی در پی امپراتوری در شرق و شیوه اقتصاد و مالیات‌گیری آن‌ها از توده‌های مردم. 

وی ادامه داد: به طوری‌که تاجران در امپراتوری‌های شرقی، پست‌ترین افراد جامعه بودند و تجارت معنایی نداشت و اگر تجارتی هم صورت می‌گرفت، تجار عمال دربار بودند یعنی فقط کالاهای مورد نیاز دربار را وارد می‌کردند. بنابراین انگیزه‌ای برای تولید ثروت برای تاجران شرقی به وجود نمی‌آمد اما بالعکس، در اروپا برای تجارت ارزشی بسیار قابل بودند و پس از فروپاشی امپراتوری رم نه تنها دیگر امپراتوری به وجود نیامد، بلکه مسایلی پس از آن از جمله ایجاد قلمروی فئودالیسم، شکل‌گیری مذهب پروتستان، خارج شدن قلمرو دین از سلطه پادشاه به وجود آمد که به تدریج غرب به سوی پیشرفت گام نهاد.

 توسعه سرمایه‌داری همه چیز را رقم نمی‌زند

در ادامه این نشست، غلامرضا آذری به توضیح و تفکیک‌بندی رشته‌های مختلف تاریخ و کلیدواژه‌هایی پرداخت که برای فهم اندیشه‌های هر متفکر و نظریه‌ای لازم است و هر خواننده‌ای پیش از خواندن هر کتابی باید آن‌ها را در نظر گیرد.

این مترجم و تحليل‌گر مسایل اساسي حوزه رسانه‌ها با اشاره به رشته‌های مختلف تاریخی از جمله تاریخ تحلیلی، تبیینی، تفسیری، تکوینی، سرگذشتی و غیره به توضیح کلیدواژه‌هایی در رشته تاریخ، از جمله تاریخ‌گرایی، تاریخ‌گروی، تاریخ‌پژوهی، تاریخ‌فهمی، تاویل و تفسیر تاریخی، تاریخ‌سنجی، تاریخ‌نویسی و در نهایت تاریخ‌نخوانی پرداخت و گفت: نویسنده این کتاب با نقطه اتکا بر تاریخ نخوانی، به سه مقوله تاریخ‌نگری، تاریخ‌پژوهی و تاریخ‌فهمی به سیر شکل‌گیری جهان سوم پرداخته است و این نقطه قوت کتاب وی محسوب می‌شود.

وی در ادامه به نقد نکاتی از این کتاب پرداخت و گفت: اگر همچنان‌که نویسنده کتاب می‌گوید، ما اعتقاد داشته باشیم انباشت سرمایه در جهان کنونی بسیاری از معادلات انسانی را به هم می‌ریزد و در نهایت این توسعه سرمایه‌داری است که همه چیز را رقم می‌زند، پس چگونه می‌توان شرایط برخی جوامع کنونی را که هنوز علقه‌های فرهنگی و ارزشی در آن‌ها بسیار مستحکم است تحلیل کرد. مثلا کشور چین یکی از اقتصادهای بزرگ جهانی است که هنوز علقه‌های فرهنگی در آن پررنگ و ملموس است.

آذری ادامه داد: نقد دوم من به این اثر به پیش‌بینی‌های نویسنده آن برمی‌گردد بدین معنا که با آن‌که این کتاب در سال 1981 به چاپ رسیده اما پیش‌بینی‌های نویسنده آن بینابین حرکت می‌کند یعنی ما را در مطلق‌گرایی و نسبیت‌گرایی شناور می‌سازد. همچنین عدم تعمق نویسنده در تحلیل ایران و توجه نکردن به مداخلات ایران در سرنوشت غرب به عنوان کشور جهان سومی، یکی دیگر از نقدهایی است که می‌توان به این کتاب وارد کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها