چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۳ - ۰۸:۰۷
مقدم معتقد بود کتاب‌های تاریخ کم و بیش با غرض‌هایی آلوده است/پژوهشگری که از دنباله‌روی گریزان بود

کمتر کسی است که دکتر محمد مقدم را بشناسد و از عشق و علاقه او به ایران و زحمات بسیاری که برای شناساندن و بازشناساندن خط، زبان، تاریخ و خدمات مردم این سرزمین به تمدن جهانی کشید، آگاه نباشد. اغراق نخواهد بود اگر بگوییم محور تمامی فعالیت‌های علمی مقدم به جز شناساندن سهم عظیم ایرانیان در تمدن بشری چیز دیگری نبوده است.

 خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- نهم مهرماه، همزمان با سالروز درگذشت یکی از نام‌آورترین ایرانشناسان و زبان‌شناسان ایرانی است. زنده‌یاد محمد مقدم، پژوهشگری که هدفی جز شناساندن سهم عظیم ایرانیان در تمدن بشری نداشت و عمر خود را در راه شناخت فرهنگ ایرانی وقف کرد. معاونت طرح و برنامه‌ریزی دانشگاه تهران، عضویت شورای عالی فرهنگ و هنر، عضویت پیوسته فرهنگستان زبان ایران که از جمله مشاغل دکتر مقدم بود، خود بهترین گواه از زمینه‌ای است که او عمر پربار خود را صرف آن کرد؛ یعنی فرهنگ ایران.

نکته‌ای که همه‌جا، چه در نوشته‌ها و ترجمه‌ها و چه در سخنرانی‌ها و گفت و شنودهای  مقدم به چشم می‌خورد، ابراز دلبستگی بسیار به ایران و فرهنگ ایرانی است. در ترجمه کتاب «تاریخ هخامنشی» پیش از آن‌که خواننده با نظر نویسنده آمریکایی کتاب آشنا شود نوشته بود: «هنگامی‌که کوروش در 539 پ.م به بابل آمد، جهان کهنه بود، پرمعناتر آن‌که جهان کهنگی خود را می‌دانست.» 

مقدم در پیشگفتار آن کتاب نوشت: «هنگامی‌که در 1725 پیش از میلاد زرتشت در چهل و دو سالگی در رصدخانه کنگ‌دژ در نیمروز درآمدن خورشید را به برج بره رصد کرد و پایه گاه‌شماری آینده را استوار ساخت و حساب‌های گذشته را درست و میزان کرد جهان ایرانی و فرهنگ آن کهنه بود.» 

پیشرفت علم شیوه‌های کهنه تاریخ‌نویسی را از میان می‌برد

وی وقتی کتاب «دریانوردی عرب در دریای هند» تالیف جوزف حورانی را ترجمه کرد، برای آن‌که برای خواننده آن کتاب روشن کند که تا چه اندازه پاره‌ای از اروپاییان بر آشفتگی‌های خود، نام دانش تاریخ می‌گذارند با چند سطر بی‌پروا در یادداشت پایان کتاب نوشت: «در کتاب‌های تاریخ نه فقط در باطن مطالب آنها از نظرهای خاصی گردآوری و پشت سرهم گذاشته می‌شود، بلکه ظاهرا آنها هم با بکار بردن عنوان‌های دستچین شده همان هدف‌ها را می‌پروراند. برای نمونه حتی در کتابی که موضوع آن دریانوردی یک قوم شرقی، عرب‌ها در آب‌های شرقی دریای هند است در عنوان بخش‌های آن شرق پیش از اسکندر، خلیج‌فارس در روزگار هلنیستنی و رومی و مانند آن دیده می‌شود.» 

مقدم می‌نویسد: «وقتی ترجمه این کتاب به من واگذار شد قرار بود که فصلی درباره دریانوردی ایرانیان به آن بیفزایم. چون ترجمه تمام شد دریافتم که منابع فصلی که باید درباره ایران نوشته شود همان‌هایی است که نویسنده این کتاب به کار برده منتها آن‌چه به عرب نسبت داده شده در حقیقت مربوط به ایرانیان است.» 

با این‌همه هرگز این دلبستگی دید باز و افق گسترده درونی او را نمی‌بندد و می‌گوید: «پیشرفت دانش بدون برخوردهای فکری و بازگشودن نظرهای گوناگون برای سنجش و داوری امکان‌پذیر نیست.» مقدم مطالعاتی را نیز در باب تاریخ ایران داشت و در این زمینه آثاری را با موضوع تاریخ ایران باستان ترجمه کرد و بر آنها مقدمه و حواشی نوشت. 

وی معتقد بود: «عموما کتاب‌های تاریخ چه از نوع تاریخ‌هایی که در دوره اسلامی به عربی و فارسی در شرق، یا به زبان‌های دیگر در سرزمین‌های غربی‌تر و شمالی‌تر نوشته شده (فرآورده‌های دستگاه خلافت بغداد و کلیسای رومی، شرقی و غربی)، و چه از نوع تاریخ‌های اروپایی و آمریکایی که با روش‌های تازه‌تر نوشته شده و می‌شود (که هدف بیشتر آنها نگاهبانی همان میراث فراورده‌های خلافت و کلیساست) کم و بیش با غرض‌هایی آلوده است و در نتیجه بسیاری از بخش‌های تاریخ صورت و معنای حقیقی خود را از دست داده‌اند. ولی بی‌گمان با پیشرفت‌های روز افزون علم و دانش و صنعت، دیر یا زود، شیوه‌های کهنه تاریخ‌نویسی که به ارث به زمان ما رسیده و شایسته این پیشرفت‌ها نیست کنار گذاشته خواهد شد تا پرورش معنوی با پیشرفت‌های صنعتی و فنی هم‌آهنگ گردد.»

گام‌های مقدم در را شناخت مهر و مهرپرستی 

یکی دیگر از زمینه‌های پژوهشی مرحوم مقدم بررسی درباره آیین مهر است. به دنبال پژوهش‌های تاریخی و محاسبات نجومی اندیشمند بزرگ ایرانی، شادروان ذبیح بهروز که ثابت کرده بود که مهر پیامبری بوده ایرانی، که در شب یکشنبه 25 دسامبر سال 272 پیش از میلاد زاده شده و در شصت و چهار سالگی این جهان را بدرود گفته، استاد مقدم از روی بررسی آثار پراکنده این آیین در سراسر جهان، گام‌های دیگری در راه روشن کردن این آیین رازآمیز برداشت و چنین نوشت: «مهر در دوره اشکانی دین رسمی شاهنشاهی ایران و تا سده چهارم میلادی دین رسمی امپراطوری رم بود. سپس با شدت شگفت‌آوری در همه جا به سرکوبی این دین جهانی کمر بستند و یادمان‌های آن را ویران ساختند و پیروان آن را آزار و شکنجه دادند. علت برافتادن آن آیین هم در ایران دشمنی ساسانیان و اشکانیان بود که به دست آنان این دین اشکانی برافتاد. و این ویرانگری در ایران به دست ساسانیان که دشمن اشکانیان بودند و در غرب به دست امپراتوران بیزانس و کلیسا انجام گرفت. ولی برانداختن نفوذ ژرف و اثر این دین محال بود و در همه جا دین‌هایی که جای دین مهر را گرفتند چنان با فکرها و عقیده‌ها و واژه‌های خاص این دین و رسم‌ها و آیین‌های آن آغشته شدند که باید گفت گرچه به ظاهر مهر را برانداختند در واقع دین کسی را که ایرانیان او را پیروزگر و رومیان او را خداوند شکست‌ناپذیر می‌خواندند درون دین‌های دیگر زنده و در معنا شکست‌ناپذیر ماند.» 


پژوهشگری که از تقلید و دنباله‌روی گریزان بود 

محمد مقدم در سال ۱۲۸۷ در تهران دیده به جهان گشود. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد، ولی تحصیلات را ناتمام گذاشت و به ایران بازگشت. در سال ۱۳۱۰ باری دیگر به آمریکا رفت و درجه دکتری خود را در رشته زبان‌شناسی از دانشگاه پرینستون دریافت کرد و به ایران بازگشت.

کوشش‌های علمی دکتر مقدم از بدو ورود به سرزمین اجدادی‌اش آغاز شد. او همزمان با تدریس در دانشکده ادبیات با همکاری چند تن از دانشمندان از جمله شادروان ذبیح بهروز و صادق‌کیا دست به انتشار نشریه‌ «ایران‌کوده» زد که در آن زمان در نوع خود بی‌نظیر بود. درباره زبانشناسی در این نشریه بررسی‌های تازه‌ای عرضه می‌شد. تنها یک نمونه آن که اثر اندیشه و قلم خود استاد است، یعنی «سرود بنیاد دین زرتشت» هنوز پس از سال‌ها سرمشقی است برای روش بررسی درباره یسن‌ها، اثری که تمام کارهای دانشمندان پیشین را دربرداشت و در پایان پیشنهادهای تازه و نظرهای خود نویسنده آمده بود. 

درباره گویش‌شناسی، نخستین‌بار بود که به زبان فارسی بررسی‌هایی برپایه علمی صورت می‌گرفت. این نخستین‌بار بود که چند گویش ایرانی با هم سنجیده و نتیجه‌گیری علمی از آنها می‌شد. واژه گویش‌شناسی، برای اولین‌بار نیز از سوی او و همکارانش مطرح شد.

مقدم کمتر دست به کاری زد که جنبه دنباله‌روی و تقلید داشت. بیشتر درپی کارهای تازه و بدیع و بی‌سابقه بود. نوخواهی و نوجویی در همه آثار او دیده می‌شد. مقدم درباره سه اصل فرهنگی، خط و زبان و دین که سازنده تاریخ فرهنگ هر ملت و کشوری است و محکی به‌شمار می‌آمد برای بازشناختن فرهنگ‌ها از یکدیگر، بررسی‌های تازه و ژرفی را بنیاد نهاد. 

«داستان جم »، «متن اوستا (با شرح لغات و ترجمه)»، «راهنمای ریشه فعل‌های ایرانی»، «گویش‌های وفس و آشتیان و تفرش»، «سرود بنیاد دین زرتشت»، «جستار درباره مهر و ناهید»، «چهارشنبه‌سوری»، «تاریخ شاهنشاهی هخامنشی»،‌«تاریخ دریانوردی عرب در دریای هند» و «بازگشت به الموت (مجموعه شعر)» تنها بخش کوچکی از تالیفات و ترجمه‌های این استاد برجسته زبان‌شناسی را تشکیل می‌دهند.

دکتر محمد مقدم سرانجام در ۹ مهر ۱۳۷۵ طی یک سانحه رانندگی دار فانی را وداع گفت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها