اونیل در پاسخ به سؤالی در مورد ملیتش گفت: من در حال حاضر من یک نیویورکی هستم.
اونیل در سال 1964 در کورک متولد شد. پدر او یک ایرلندی- آمریکایی بود و مادرش نیز اهل ترکیه-سوریه بود که کودکی خود را در آفریقای جنوبی، موزامبیک و ایران گذرانده و در هلند به مدرسهرفته و در دانشگاه کمبریج درسخوانده بود. شاید به همین دلیل است که اونیل واقعاً احساس تعلق به هیچ جا نمیکند.
او میگوید: آمریکائیها به خاطر لهجهای که دارم تصور میکنند من انگلیسی هستم. اما در لندن نیز مرا خارجی میپندارند. درواقع من محصول عجیبوغریبی از فرهنگهای مختلف هستم.
از دید برخی نویسندگان فقدان هویت یک ضعف است درحالیکه اونیل مهاجرتهای دائم را مزیت و منفعت برای خود میداند. نیویورک میتواند شهر مناسبی برای یک نویسنده بدون سرزمین باشد. او پس از دو دهه سرگردانی ادبی سرانجام در نیویورک توانست به موفقیت دست یابد.
اونیل در سال 2008 کتاب «هلند» را منتشر کرد که پرفروشترین کتاب آن زمان شد. سپس تصمیم گرفت در مورد دبی بنویسد. جایی که او بسیار راجع به آن شنیده بود و دوستان انگلیسی داشت که در آن شهر کار میکردند و حسابی پولدار شده بودند. او که تا آن زمان به دبی سفر نکرده بود شروع به انجام تحقیقات اینترنتی در مورد این شهر کرد.
او میگوید: دبی شهری پستمدرن است که یک نمونه اولیه از شهرهای آینده به شمار میرود. در آنجا تابعیت کاری و مالی، هویت افراد جامعه را تعیین میکند و هویت شما کاملاً با کارتان گرهخورده است. اما ظاهراً ما دوست داریم که دبی در این راه پیش برود. لندن نیز اکنون در حال تبدیلشدن به دبی است. گرچه لندن شهر پیچیدهتری است اما اکنون بسیاری از ساختمانهای مرکزی این شهر به افراد غیرمقیم تعلق دارد.
اونیل که نگران است سرنوشت «سگ» در من بوکر مانند سرنوشت «هلند» شود، میگوید: مشکلی در اینجا وجود دارد. هیچکس نمیتواند واقعاً تمام این کتابها را بخواند، پس چگونه میتوان انتظار داشت که داوران تمام 150 کتاب را بخوانند.
او میگوید: اولین بار که به دبی رفتم هرکسی را دیدم یا شغل خود را ازدستداده بود یا در حال از دست دادن آن بود و این اصلاً تصادفی نبود. دبی یک حباب است و من بهعنوان یک نویسنده فکر میکنم باید کاری برای آنجا کرد.
«سگ» به صورت اولشخص نوشتهشده و راوی کار خود را در یک شرکت حقوقی در نیویورک ترک کرده و برای کار به دبی رفته است. پس از مدتی او شاهد از هم پاشیدن زندگیهای اطرافیانش است درحالیکه غرق شدن خود را در گرداب مشکلات نمیبیند.
راوی بسیار اخلاقگرا است و هرگز راضی به آسیب و ضرر دیگری نیست. اونیل میگوید من خواستم به افکار دوستانه و خصوصی او وارد شوم. خواستم حریم خصوصی او را نقض کنم. این بسیار ناراحتکننده است ولی من تصور نمیکنم که او چندان با بقیه متفاوت باشد. درواقع اونیل از مطالعات فلسفه و تجارب خود بهره گرفته تا به راوی راهی منطقی برای ساماندهی دنیایش نشان دهد.
تخلف دولت در آنجا آشکار است. در کشورهای پیشرفتهتر ما با شرایط وحشتناک کاری که اجازه بهرهگیری از مصرفگرایی را به ما میدهد مواجه نیستیم. نمیتوان آنچه در دبی اتفاق میافتد را نادیده گرفت و مشکل بودن در دبی این است که بهنوعی در این مسائل شریک میشوید.
اونیل پس از دبی ، بهسوی بیان مسئله دیگری از جهانیشدن، سرمایهداری و فساد روی آورده و آن فوتبال است. او هنگامیکه در هلند بود، بازیکنی علاقهمند به فوتبال و طرفدار منچستریونایتد بود و اکنون قصد دارد در کتاب بعدی خود در مورد فوتبال بنویسد.
نظر شما