خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- جمال عبدالناصر، از رهبران مهم مبارزات سیاسی ضد نظام سلطانی مصر و دومین رئیسجمهوری این كشور و از پیشگامان ملیگرایی عرب بود.
ناصر یکی از مهمترین شخصیتهای سیاسی، هم در تاریخ مدرن اعراب و هم در کشورهای در حال توسعه سده بیستم به شمار میرود. او موفق به ملیکردن کانال سوئز شد و نقش محوری در تلاشهای ضد امپریالیستی در جهان عرب و آفریقا داشت. ناصر همچنین در تاسیس جنبش عدم تعهد نقش کلیدی به عهده گرفت. سیاستهای ملیگرایانه او که به «ناصریسم» مشهور است، هواداران زیادی در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ در جهان عرب داشت.
استفاده جمال عبدالناصر از واژه «خلیج فارس » در یک نامه
در بیشتر کتابهایی که درباره جمال عبدالناصر نوشته شده است آمده وی نخستین رهبر یک کشور عربی بود که خلیج فارس را «خلیج العربی» خواند اما برابر آنچه در کتاب «اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان» (نوشته محمد عجم با نظارت پیروز مجتهدزاده، محمدحسن گنجی و دکتر مهرنیا) در صفحه ۲۰۸ نوشته شده، از قول معاون وزارت خارجه ایران نقل کرده این مطلب که ناصر دستور داد تا در تمام مدارس و ادارات مصر و در نقشههای چاپ آن کشور از نام «خلیج العربی» استفاده شود سند و صحت ندارد و او چنین دستوری نداده است. «امیر فعلی کویت صباح احمد جابر الصباح به من گفت (که در آن زمان وزیر فرهنگ، ارشاد و اخبار کویت بوده است) من در اجلاس سران اتحادیه عرب در قاهره شرکت داشتم (۱۹۶۳) و ناصر از خلیج فارسی حرف میزد به او گفتم چرا میگویی خلیج فارس؟، آنجا خلیج عربی است! ناصر از آن زمان به بعد خلیج عربی به کار میبرد.» صباح احمد جابر الصباح ادامه میدهد که البته واقعیت این است که خلیج فارس یک نام تاریخی است. روزنامههای مصری تا سال ۱۹۷۱ همچنان عبارت خلیج فارس را بهطور متناوب به کار بردهاند و نشریه «اهرام» انگلیسی همواره پرشن گلف را تا همین سالهای اخیر به کار برده است. رهبران ناسیونالسیت و عبدالناصر در مصر عبارت خلیج فارس را به کار میبردند و ناصر در چند مقاله از جمله در مقاله معروفی که در کتاب درسی ادبیات مصر چاپ شده (المغنی ص ۶۱) نام خلیج فارس را به کار برده بود.
تاثیرپذیری عبدالناصر از محمد مصدق
جمال عبدالناصر هیچگاه پنهان نکرد که عقاید ملیگرایانهاش ریشه در تفکرات مردی دارد که چندسال پیش از قدرت گرفتن او در مصر، میلیونها مصری در خیابانهای قاهره به استقبالش آمده بودند. او در دوران حکومت خود بارها از محمد مصدق به نیکی یاد کرد و به فرمان او، در تجلیل از نخستوزیر ایران، خیابانی را محمد مصدق نامید. اقدامی که از تاثیر شگرف تحولات ایران بر مبارزات مردم مصر حکایتها دارد.
عبدالرضا هوشنگ مهدوی در این رابطه مینویسد: «یكی از اقدامات خطیر و جسورانه ناصر ــ كه نام وی را نه تنها در مصر بلكه در جهان عرب و كشورهای استعمارستیز پرآوازه كرد ملیكردن كانال سوئز بود. به اعتراف خود او، اقدام دكتر مصدق در كوتاهكردن دست انگلیس از صنعت نفت ایران، درس بزرگی برای او بود.» (عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی 1357ـ 1300 ، تهران 1375 ش)
حجتاللّه درویشپور در این باره مینویسد: «گرچه ملی كردن كانال سوئز خسارت سنگینی به مصر وارد آورد، اقدام ناصر باعث شد كه آوازه او سراسر جهان عرب را فراگیرد. از بحران سوئز به بعد، ناصر مظهر نوعی تفكر سیاسی در جهان شد كه آن را ناصریسم نامیدهاند. مهمترین مؤلفههای ناصریسم، ملیگرایی عربی، سوسیالیسم و جدایی دین از سیاست است. از نظر ناصر، سوسیالیسم عرب بر وحدت عرب برتری دارد و ابتدا باید در هریك از كشورهای عربی یك انقلاب اجتماعی صورت بگیرد.» (حجتاللّه درویشپور، بررسی پدیده ناسیونالیسم در جهان عرب، [ تهران ] 1374 ش)
نهضت ملی شدن صنعت نفت و آثار آن
در کتاب «نفت قدرت و اصول» با ترجمه غلامحسینصالحیار درباره اثری که نهضت ملی شدن صنعت نفت در خارج از کشور ایران داشت، چنین میخوانیم: «نهضت ملی شدن صنعت نفت، علاوه بر آثاری که در داخل کشور بر جای گذاشت، سرآغاز حرکتهای نوین ضداستعماری در خاورمیانه نیز گردید. ملی شدن کانال سوئز در مصر، انقلاب الجزایر و مراکش و بسیاری از جنبشهای مردمی در خاورمیانه و آفریقا از ملی شدن نفت ایران تاثیر بسیار گرفتند و البته انگلستان نیز این موضوع را پیشبینی میکرد. مهرماه سال 1330، وقتیکه مصدق از سفر پیروزمندانه خود به شورای امنیت سازمان ملل باز میگشت، در مصر توقف کرد. او در میان استقبال پرشور مردم مصر به قاهره رفت و طی پیامی گفت: «کانال سوئز متعلق به مصر است، همانطور که آبادان به ایران تعلق دارد! هیچکس حق ندارد به استناد قراردادهایی که زیر شرایط فشار و اختناق بسته شده، نسبت به آنها ادعای مالکیت بکند.» در این زمان سفارت انگلیس در قاهره به وزارت خارجه این کشور گزارش داده بود: «اگر وی موفق به ملی کردن نفت شود، کانال سوئز هدف بعدی خواهد بود.» [مصطفی علم، نفت قدرت و اصول، ترجمه غلامحسینصالحیار، ص311]
مصدق و تاثیرات وی بر جامعه مصر قبل از جمال عبدالناصر
حسین علیزاده در کتاب «بررسی تحلیلی و توصیفی تاریخ روابط ایران و مصر» در بررسی شرایط تاثیرات جامعه مصر پیش از به قدرت رسیدن جمال عبدالناصر مینویسد: «در حالی كه مصر پس از شكست 1327 ش/1948 سالهای پرالتهابی را سپری مینمود، در ایران ظهور محمدمصدق، نخست وزیر ایران، توجه همگان، از جمله مردم مصر، را به خود جلب كرده بود. وی، در مقام نخستوزیر ایران و رهبر جنبش ملیكردن صنعت نفت، توانسته بود شاه را از ایران اخراج و دست دولت انگلیس را، با ملیكردن صنعت نفت در 29 اسفند 1329/ 20 مارس 1951، از ثروت ملی ایران كوتاه كند. این حوادث تأثیر بسیاری در تحولات مصر و از جمله در ناصر داشت. در سفر مصدق به قاهره در 29 آبان 1330/ 21 نوامبر 1951، در راه بازگشت از نیویورك، مردم مصر به گرمی از او استقبال كردند و به وی لقب «زعیم الشرق» دادند. استقبال بینظیر از مصدق، پیامی بود به رهبران مصر كه باید همچون او دست استعمار انگلیس را از منافع مصر، به ویژه كانال سوئز، كوتاه كنند؛ كاری كه بعدها جمال عبدالناصر آن را انجام داد و به فرمان او، در تجلیل از نخستوزیر ایران، خیابانی را محمد مصدق نامیدند كه اینك نیز به همین نام است.» (حسین علیزاده، بررسی تحلیلی و توصیفی تاریخ روابط ایران و مصر (دو قدرت منطقهای خاورمیانه)، تهران 1384 ش؛ ص 66)
مصدق پیر با پیژاما و تختخواب آهنیاش به صورت یک چهره تهدید آمیز درآمده بود
سفر دکتر مصدق به سرزمین مصر از نظر دولت انگلستان بدترین حادثه به شمار آید زیرا سیاستمداران بریتانیا ناآرامیهای مصر را به طور مستقیم ناشی از اقدامات جسورانه دکتر مصدق میدانستند. «آنتونی ایدن» وزیر امور خارجه وقت انگلستان که در سالهای بعد نخستوزیر بریتانیا شد، در خاطرات خود مینویسد: «مصر در پایان جنگ جهانی دوم کاملا آرام بود ولی حوادث اخیر ایران (ملی شدن صنعت نفت) آن کشور را آشفته و خروشان کرده بود و این آشفتگی از «شط العرب» تا «نیل» را در بر گرفته بود و مصدق پیر با پیژاما و تختخواب آهنیاش به صورت یک چهره جسور و تهدید آمیز درآمده بود، بدین ترتیب سفر مصدق به مصر در آن شرایط بحرانی اقدامی تهدیدآمیز علیه منافع انگلستان شمرده میشد.»
(این سفر مصدق به مصر در 19 آبان 1330 به همراهی دکتر حسین فاطمی معاون سیاسی نخست وزیر، حسین نواب وزیرمختار ایران در هلند، و جمعی از اعضای کمیسیون مختلط نفت مانند دکتر متین دفتری که درجلسه شورای امنیت سازمان ملل حضورداشتند صورت گرفت.)
دکتر غلامحسین مصدق، فرزند دکتر محمد مصدق که در سفر آمریکا و مصر همراه پدرش بود در خاطرات خود مینویسد: «هزاران نفر از مردم مصر برای استقبال از پدرم در فرودگاه قاهره اجتماع کرده بودند و با شعار «یحیی مصدق، یحیی ایران» مصدق و هیأت ایرانی را خوش آمد میگفتند. به محض پیاده شدن پدرم از هواپیما مردم هلهلهزنان او را از زمین بلند کردند و در یک چشم به هم زدن او را روی دست به طرف اتومبیل بردند.»
عبدالناصر: ایران در ملی کردن نفت خود پیشکسوت همه کشورهای خاورمیانه بود
در کنفرانس «دالس» که بعدها در مخالفت با ملیکردن کانال سوئز صورت گرفت، وزیر خارجه آمریکا ضمن مخالفت با ملیکردن کانال سوئز، طرحی را ارائه کرد که به موجب آن، اداره کانال توسط یک سازمان غیرسیاسی- بینالمللی انجام میشد و به این ترتیب اداره کانال از کنترل مصر خارج میشد. قرار شد این طرح توسط یک هیات 5 نفره برای ناصر تشریح شود. به همین منظور کمیتهای به ریاست رابرت منزیس، نخستوزیر استرالیا و عضویت لوی هندرسن نماینده وزیر خارجه آمریکا، اوستن اوندن وزیر خارجه سوئد، دکتر علیقلی اردلان وزیر امور خارجه ایران و آتو آکلولوهاپت ولد وزیر خارجه اتیوپی مامور ملاقات با ناصر در قاهره و ابلاغ نتایج کنفرانس لندن شدند. هیات مذکور در سوم سپتامبر 1956 اولین دیدار خود را با ناصر انجام داد. عبدالناصر در آن زمان این طرح را رد کرد و وزیر امور خارجه ایران گفت: «من تعجب میکنم که شما چرا عضویت این هیات را پذیرفتهاید که مخالفان ملی شدن کانال برای انصراف من اعزام داشتهاند؟ مگر من کاری غیر از آنچه ایرانیان پنج سال پیش در مورد ملی کردن نفت خود کردند، انجام دادهام؟ کشور شما که در ملی کردن نفت خود پیشکسوت همه کشورهای خاورمیانه بوده است.» (مقاله بحران کانال سوئز «جنگ 1956 بین اعراب و اسراییل» و سیاست ایران در قبال آن / عباس قاسمی)
نظر شما