عبدالرضا فریدزاده، هنرمند تئاتر و پژوهشگر تعزیه در گفتوگو با «ایبنا» می گوید: باید از اصول و فنون هنری تعزیه در تئاتر امروز ایران استفاده شود و استفاده نکردن از این فنون نشان میدهد که پژوهشهای منتشر شده درباره تعزیه تاکنون نظاممند نبوده است.
او جز کارگردانی و بازیگری در تعزیه، مجموعه نمایشنامه «سحرگاه با شیطان»را نیز با الهام از فنون تعزیه نوشته است. ایبنا با او گفتو گویی کردهاست که در ادامه میآید.
دیدگاه شما نسبت به پژوهشهای منتشر شده حوزه تعزیه در دهه اخیر چیست؟
درباره تعزیه چندگونه پژوهش انجام گرفته است، یک گونه از پژوهشها درباره خود تعزیه و ساختار هنریاش و پژوهشهای دیگر درباره حواشی تعزیه است. من درباره گونه نخست پژوهشها صحبت میکنم. بهنظرم مهمترین مشکل این پژوهشها در سیستممند نبودن آن است. بیشتر پژوهشهای منتشر شده تعزیه در دهه اخیر، نظام مشخصی نداشته و بازگویی پژوهشهای قبلی بودهاند.
چه وجوهی از تعزیه تاکنون در این پژوهشها مورد غفلت قرار گرفته است؟
بسیاری از زوایای تعزیه تاکنون مورد غفلت قرار گرفته است که مهمترین آن را برای مخاطبان شما تحلیل میکنم. ببینید در تعدادی از کتابهای تاریخی بیان کردهاند که تعزیه در ابتدا صامت بوده و در دوران مختلف برخی ویژگیهای خاص به آن اضافه شده است. این مسئله نشان میدهد که هنر تعزیه این قابلیت را داشته تا در دوران مختلف بر اساس فرهنگ غالب در آن روز اجرا شود. مهمترین وجهی که در پژوهشهای تعزیه در دهه اخیر مورد غفلت قرار گرفته در همین نکته نهفته است: در این دوران اخیر، چگونه میتوان از تعزیه استفاده کرد؟ تعزیه این قابلیت را دارد که به عنوان یک روش هنری چه در تئاتر و چه در سینما مورد استفاده قرار بگیرد.
بر اساس نظر تعدادی از پژوهشگران امروز، تعزیه به عنوان یک گونهای از نمایش مطرح است و نه تئاتر. نظر شما در اینباره چیست؟
دلیل این منتقدان برای تئاتر نبودن تعزیه، عدم انطباق این هنر با مسئله «درام ارسطویی» است. بهباور این منتقدان تعزیه گرههای دراماتیک ندارد، بنابراین درام یا تئاتر نیست. این حرف غلطی است. امروزه در دنیا درام ارسطویی اصلا مطرح نیست و نظریههای درام برشت است که مقبولیت عام دارد. ما در تعزیه از قبل میدانیم که چه اتفاقی میافتد و همین مسئله باعث میشود درباره آن فکر کنیم. برتولت برشت، نظریهپرداز شهیر آلمانی نیز در نظریه «تئاتر اپیک» خود مطرح کرده که باید با استفاده از شیوههای مختلف فاصله گذاری، سعی کنیم که تماشاگر تئاتر به فکر فرو برود. ما داستان روز عاشورا را بسیار شنیده و خواندهایم اما دوباره دوست داریم در قالب تعزیه آن را ببینیم و بشنویم؛ فراموش نمیکنیم که در تعزیه انواع فاصله گذاریها وجود دارد.
شما در مجموعه نمایشنامه «سحرگاه با شیطان» تلاش کردید تا به همین مسئله انطباق تعزیه بر شرایط روز برسید؟
بله هدفم رسیدن به همین مسئله بود. شما باید توجه داشته باشید که تعزیه ما حداقل قدمتش 400 سال است، اما نظریههای برشت نهایت 80 سال قبل مطرح شده است. بنابراین ما بیشتر باید از فنون تعزیه بهره ببریم. من با استفاده از نسخه تعزیه «مجلس شهادت حضرت امام حسین (ع)» که متعلق به 200 سال قبل است، مجموعه نمایشنامههای «سحرگاه با شیطان» را نوشتم. مهمترین ایده من در «سحرگاه با شیطان» منطبق کردن قواعد دراماتیک امروز با ساختار تعزیه و جمع میان این دو است. در اجراهای من از «سحرگاه با شیطان» فقط از نیم متر پارچه استفاده کردم و بسیاری از ابزارها و افزارها از جمله شمشیر را به کناری گذاشتم. از میزان اثرگذاری این اجراها فقط همین را بگویم که تاکنون هفت سال است که دارم «سحرگاه با شیطان» را اجرا میکنم و هیچگاه نشده که محل اجرا، حتی یک جای خالی داشته باشد.
درباره میزان بهرهگیری خود از قواعد دراماتیک امروز در نگارش «سحرگاه با شیطان» بیشتر توضیح دهید. شما از قواعد برشتی برای نگارش این اثر استفاده کردید یا از قواعد تعزیه؟
به طور مشخص از تعزیه استفاه کردم. تعزیه امتحان خود را پس داده، اما ما در دهه اخیر معمولا روشهای اجرایی غربی از جمله نظریههای برشت در اجرای تئاترها را جذب کردهایم. استفاده نکردن از شیوههای اجرایی تعزیه نشان میدهد که پژوهشها ما در این حوزه تاکنون نظاممند نبوده است.
نظر شما درباره نسخههای موجود تعزیه که اکنون مورد استفاده تعزیهگردانها در محرم است، چیست؟
این نسخهها نیاز به ویرایش و پیرایش دارد. جالب است برای شما بگویم که نخستین پژوهشها بر تعزیه در زمان امیرکبیر انجام شد. امیر جمعی از شعرای تعزیه در آن روزها را مامور کرد تا خرافات و عیوب شعری و ادبی را از نسخههای تعزیه بزدایند. این تیم پژوهشی 6 نسخه پاکیزه تعزیه را تحویل داد، اما در ادامه امیرکبیر به قتل رسید و این تیم نیز از هم پاشید. جمشید ملکپور در کتاب «ادبیات نمایشی در ایران» به این جریان اشاره کرده است. متاسفانه ما اکنون نمیدانیم که سرنوشت آن 6 نسخه چه شده و اکنون در کجا قرار دارند. حدس من این است که موزه واتیکان اکنون مالک این نسخهها باشد، چرا که در اواخر قاجار تعدادی از کشیشان کاتولیک در قالب جهانگرد به ایران آمدند و هزار و 200 نسخه تعزیه را به قیمت فقط یک قران خریدند و با خود بردند. اکنون موزه واتیکان در زمینه تعزیه از ایرانیان غنیتر است. در گنجینه موزه واتیکان حتی نسخههای تعزیههای شاد هم وجود دارد و اکنون حتی یک پژوهشگر جوانمرد هم پیدا نمیشود که برود واتیکان و از این نسخهها میکروفیلم یا یک کپی تهیه کند و با خود به ایران بیاورد.
_______
درباره عبدالرضا فریدزاده
فریدزاده شاعر، نمایشنامهنویس، بازیگر و کارگردان تئاتر، متولد 1331 است. او معلم بازنشسته آموزش و پرورش است. پیشتر سه دفتر شعر با عنوانهای «خنجر همیشه قدیمیست»، «لیلا به خواب من میآیی؟» و «مربعها» از وی به چاپ رسیده است.
«خود آموز فن بیان»، نمایشنامه «اهل کوفه»، مجموعه نمایشنامههای «سحرگاه با شیطان»، «سفر به جنون»، «نگاهی از پشت پنجره»، «دو نمایشنامه پروانه در جیب غول و آل» و «گزیده ادبیات معاصر، مجموعه نمایشنامه افسانه داد» از دیگر کارهای منتشر شده فریدزاده هستند. مجموعه نمايشنامه «سحرگاه با شيطان» فریدزاده در نوزدهمین جشنواره کتاب فصل در اسفند سال گذشته (1390) به عنوان اثر شایسته تقدیر شناخته شد.
همچنین مجموعه نمایشنامه «سفر به جنون» این نویسنده در بخش نمايش گروه هنر نخستین دوره انتخاب کتاب سال مقاومت در فروردین امسال (1391) به عنوان اثر شایسته تقدیر شناخته شد.
تاکنون از این خط خبری چهار گفتوگو منتشر شده است که لینک برخی از آنها در ادامه قابل مشاهده است.
نادعلیزاده: آرای فقها درباره تعزیه قدمت این آیین نمایشی را روشن میکند
قاسمخان: غربیها به کتابهای مجموعه عکس تعزیه بیشتر توجه نشان دادند تا ایرانیها!
ناصربخت: منابع تاریخی تعزیه سفرنامههای مستشرقان است/ تعزیه هنر تودههاست
عاشورپور: حقیقت تعزیه هنوز روشن نشده است/ باید به فکر احیای بخش نرمافزاری تعزیه باشیم
نظر شما