هگل پس از فارغالتحصیلی از مدرسه دینی، مدت هشت سال به عنوان معلم خصوصی در شهرهای برن و فرانکفورت در میان خانوادههای آلمانی حضور یافت و مدتی به عنوان مدرس بیحقوق و اندکی پس از آن به عنوان حقوقبگیر در دانشگاه ینا مشغول به کار شد. با بسته شدن دانشگاه که در پی اشغال به دست ارتش فرانسه پیش آمده بود، هگل مدت یک سال سردبیری روزنامهای در بمبرگ (Bamberg) را به عهده گرفت. سال 1808 در نورنبرگ رئیس دبیرستان شد و در نورنبرگ بود که گرایشهای هگل به رمانتیسم کاسته شد و رو به عصر کلاسیک آلمان آورد. فلسفه کلاسیک آلمان دارای نمایندگانی مطرح است که کانت و هگل از این جریان فلسفی هستند. 1811 با ماری فون تاشر ازدواج کرد که حاصل آن سه فرزند بود. دخترش سوزانا در کودکی مرد اما دوپسر هگل با نامهای کارل و ایمانوئل توانستند عمری دراز داشته باشند و به جایگاهی مناسب برسند. کارل تاریخدان شد و از اولین ویراستاران درسگفتارهای پدرش در فلسفه تاریخ به شمار آمد. در سال 1816 هگل مقام استادی فلسفه دانشگاه هایدلبرگ را یافت و دوسال بعد دانشگاه برلین از او برای تدریس فلسفه دعوت کرد. هگل در پی این دعوت استاد دانشگاه برلین شد و تا پایان عمر خود در آنجا مشغول به تدریس بود.
آثار هگل
هگل چهار کتاب را در زندگی خود برای انتشار مستقیم نوشت: «پدیدار شناسی روح» (1807)، « علم منطق» (که به صورت جلدهای پیاپی در 1812، 1813 و 1816 چاپ و پخش شد)، «دایرهالمعارف علوم فلسفی» (1817 که البته در 1827 و 1830 با ویراست جدید همراه بود) و «فلسفه حقوق» (1830). همین سالها اوج شکل گیری مکتب هگلی نیز محسوب میشود. در این مدت کلیسای انجیلی دربار، هگل را پیوسته به آیینشکنی مذهبی متهم میکرد. با توجه به فعالیتهایش در حوزه اندیشه، هگل در دوران زندگی خود و پیش از مرگ به بزرگترین فیلسوف روزگار خود بدل شد.
پیروان و منتقدان هگل
مکتب هگلی نتوانست برای مدت زیادی هویت منسجم خود را به عنوان مکتبی یکپارچه حفظ کند و از همین روی به انشعاباتی تقسیم شد که از جمله دلایل آن را میتوان دشواری فهم نظریات فلسفی هگل دانست. دشواری فهم هگل در زمان خودش به حدی بود که برخی از معاصرانش او را به اختلال روانی متهم میکردند. از جمله منتقدان مطرح هگل، آرتور شوپنهاور بود که او را دلقکباز و متفکری دولتی نام داد. تغییرات در خوانش فلسفه هگل بیشتر در قرائت فلسفه سیاسی هگل رخ مینمود. مکتب هگلی در میانه دهه 1930 به جناح هگلیان «پیر» یا «راست»، و جناح هگلیان «جوان» یا «چپ» و یک «میانه» آماده جنگ تقسیم شد.
با وجود تنش میان گروههای مختلف هگلی، هگل همچنان از اثرگذاری فکری فوقالعادهای برخوردار بود که این موضوع را میتوان در تکامل مارکسیسم به روشنترین وجه دید. سیر فکری کارل مارکس با اندیشههای هگلیهای جوان آغاز میشود. مارکس میگوید در زمانی که هگل را در آلمان به عنوان «سگی مرده» محسوب میکردند او آشکارا خود را «شاگرد آن اندیشهور قدرتمند» میشمرده است.
در آرای فریدریش انگلس توسل به آرای هگل با شدتی بیشتر جریان دارد. فرانسه از دهه 1930 به این سو دلبستگی به فلسفه هگل را میبیند. یکی از افرادی که در فرانسه این جوشش هگلی را گسترش میهد الکساندر کوژو است که با تفسیر از فلسفه تاریخ، این الهام را برای آشنایی با هگل فراهم میسازد.
اندیشههای هگلی را میتوان با صورتی خلاقانه در آثار ژان پل سارتر دید و از دیدگاه پژوهشی در کارهای هیپولیت به اوج میرسد. در بریتانیا تاثیر هگل در آثار جی ئی مور، برتراند راسل و کارل پوپر مشخص است. در اواخر دهه 1950 انتشار یک رشته آثار که در آن کوشش فراوانی برای بیان دیدگاهی سنجیده و دفاعپذیر از آثار هگل بود، صورت گرفت. با ورود این اندیشهها به آمریکا اشاره به احیای هگل در جهان انگلیسیزبان به امری متعارف تبدیل شد. در آلمان سده بیستم، اندیشه هگل همچنان در فضای دانشگاهی آلمان حضوری درخشان یافت. اندیشه هگلی در آثار یکی از مهمترین فیلسوفان قرن بیستم آلمان ــ مارتین هایدگر ــ چه از باب هشدار و چه از نگاه الهام وجود دارد.
هگل در ایران: نخستین آشناییها
نخستین آشنایی ایرانیان را شاید بتوان در کتاب «سیر حکمت در اروپا» اثر محمدعلی فروغی دانست. البته در دوران قاجار کنت دوگوبینو از اقبال هگل در بین ایرانیان سخن رانده است. بخشی که از سوی فروغی به هگل و فلسفه او اختصاص دارد، بخشی نسبتاً مفصل است. در کتاب سیر حکمت در اروپا، نویسنده، فلسفه آلمانی را در نیمه نخست قرن نوزدهم، فلسفهای رمانتیک و شاعرانه با گرایشهای نیمهعرفانی میداند. در کتاب سیرحکمت در اروپا اثر محمدعلی فروغی از«پدیدارشناسی روح» هگل تحت عنوان «معرفتشناسی روح» یاد شده است.
با این که کتاب سیر حکمت در اروپا با هدف اشاعه اندیشه غربی در ایران در سال 1320 به چاپ رسید، همهگیر شدن هگل و سر زبان افتادن اندیشه او در ایران به دهههای 30 و 40 برمیگردد؛ یعنی زمانی که حزبی به نام «توده» در ایران فعالیت داشت. گفتمان مارکسیستی در ایران بر مفهوم «ماتریالیسم دیالکتیک» تاکید میورزید که تاکید بر همان مفهوم هگلی دیالکتیک است. در این تفکر، هگل با نگاهی سادهانگارانه و به عنوان مقدمه مارکس محسوب میشد. تاکید این جریان فکری بر ترجمهای از کتاب ژرژ پولیتزر بود که بخشهایی از آن به فلسفه هگل اختصاص داشت.
حمید حمید با نگارش کتابی که در سال 1345 در انتشارات امیرکبیر به انتشار رسانید، سعی در بیان اندیشههای فلسفی هگل داشت. این کتاب «هگل و فلسفه جدید» نام داشت که مشتمل بود بر«شخصیت و زندگی هگل»، « فلسفه هگل»، «فلسفه تاریخ، دستگاه منطق» و «ایدئالیسم هگل و تاثیر آن بر فلسفه جدید». «هگل و فلسفه جدید» در سال 1350 به چاپ دوم رسید که ناشر چاپ دوم آن «کتابهای سیمرغ» بود.
با آغاز به کار حمید عنایت در کار ترجمه آثار هگل و نوشتههایی در باره هگل بود که میتوان منابع هگلخوانی در ایران را قابل استفاده پنداشت. حمید عنایت علاوه بر تسلطی که به زبان فارسی داشت با تسلط برزبانهای انگلیسی و عربی کار ترجمه را آغاز کرد و نخستین ترجمه از هگل را از کتاب «عقل در تاریخ» هگل انجام داد که در سال 1336 نخستین چاپ آن توسط انتشارات دانشگاه صنعتی آریامهر [شریف کنونی] منتشر شد. سپس به ترجمه کتاب «فلسفه هگل» اثر استیس پرداخت که چاپ نخست آن در سال 1347 از سوی انتشارات شرکت سهامی کتابهای جیبی با همکاری انتشارات فرانکلین انجام گرفت. چاپ مجدد آن نیز در سال 1352 بود. پس از آن به ترجمههایی از «پدیدار شناسی روح» مشغول شد که با تفسیرهایی از الکساندر کوژو همراه بود. این کتاب با عنوان «خدایگان و بنده» در سال1352 خورشیدی توسط انتشارت خوارزمی به چاپ رسید. کتاب «عقل در تاریخ» پس از مرگ هگل انتشار یافت. این کتاب مجموعهای از درسگفتارها را شامل میشد که با تصحیح و ویرایش گانتس انجام شد و به چاپ رسید. ترجمه فارسی آن در انتشارات دانشگاه صنعتی شریف به چاپ رسید و پس از 20 سال از سوی انتشارات شفیعی تجدید چاپ یافت. از دیگر ترجمههای عنایت از هگل میتوان به «ایرانیان» اشاره کرد که این مجموعه در مجله «ایراننامه» در شمارههای 8 و 9 در سال 1368 به چاپ رسید. تفاوت ترجمه عنایت نسبت به مترجمان دیگر در این است که وی همواره سعی در راحت تر کردن متنهای هگل دارد. این موضوع باعث شد که در ترجمههای عنایت متن فدای ترجمه شود.
دهه 60 و بازگشت به هگل
آغاز دهه 60 و کنار گذاشتن تدریجی چپها از مناسبات قدرت گرایشهایی جدید را در حوزه اندیشه پدید آورد. بازگشت به مبادی مارکسیسم و توجه عمیقتر به فلسفه هگل در بعد سیاسی و اجتماعی از تبعات این گرایشهاست. از کتابهایی که در دهه 60 در این باره به چاپ رسیدند و عمدتا دارای اصول چپگرایانه بودند میتوان از کتاب «خرد و انقلاب» اثر هربرت مارکوزه نام برد که نخستین بار در سال 1357 با ترجمه محسن ثلاثی از سوی انتشارات جاویدان به چاپ رسیده بود و 10 سال بعد با ویراست جدید توسط نشر نقره در سال 1367 بازنشر شد. سپس احمد آرام ترجمه «هگل و مبادی اندیشه معاصر» نوشته امیرمهدی بدیع ــ ایرانی مقیم سویس ــ را نشر داد. این کتاب در سال 1363 از سوی انتشارات خوارزمی در تهران به چاپ رسید. این کتاب را در میان کتب فارسی موجود درباره هگل میتوان اثری جدی به حساب آورد.
کار باقر پرهام ــ یکی از مترجمان دهه 60 ــ با سه ترجمه از هگل همراه بود . وی در سال 1362 با ترجمه کتاب «در شناخت اندیشه هگل» نوشته روژه گارودي کار ترجمه درباره هگل را آغاز کرد. این کتاب مربوط به زمانی است که نویسنده کتاب گرایشهای مارکسیستی داشته است. کتاب به شرح و تفسیر فلسفه هگل و در پایان به فلسفه هنر و فلسفه دین از منظر هگل میپردازد. این کتاب را با وجود کلی بودنش در ارتباط با فلسفه هگل، میتوان به کتاب استیس برتری داد. مترجم در مقدمه کتاب به نقد رفتار روژه گاردوی از تغییر جهت او از مارکسیسم به مسیحت و سپس به اسلام میپردازد و این امر را نوعی عرفانزدگی می داند. در سال 1365 کتاب «مقدمه بر فلسفه تاریخ هگل» نوشته ژان هیپولیت با ترجمه باقر پرهام از سوی مؤسسه انتشارات آگاه به چاپ رسید. کتاب به نقد نظریات کانت و فیشته در خصوص تاریخ و فلسفه تاریخ میپردازد. ترجمه کتاب اکنون به چاپ سوم رسیده است. ترجمه پایانی دهه 60 از هگل توسط پرهام، کتابی است با عنوان «استقرار شریعت در مذهب مسیح» از آثار هگل جوان که در آن هگل به بررسی مسیح و شخصیت مسیح میپردازد و او را همچون سقراط، اصلاحگری در امور اجتماعی و مذهبی میداند. این کتاب در سال 1369 توسط انتشارات نگاه به چاپ رسید.
«شرح و نقدی بر فلسفه اجتماعی و سیاسی هگل» اثر جان پلامناتز با ترجمه حسین بشیریه در سال 1367 توسط نشر نی به چاپ اول رسید. دو موضوع فلسفه هگل یعنی پدیدار شناسی روح و فلسفه حق در این کتاب مورد توجه قرار دارد که گاه با نقدهایی از آنها همراه است. کتاب مشتمل بر دو فصل است که فصل نخست از سه بخش «فلسفه ماوراءالطبیعه هگل»، «تکامل روح» و «تاریخ جهان» تشکیل میشود و فصل دوم مشتمل بر «نظریه دولت هگل» است.
محمود عبادیان، ترجمه «مقدمهای بر زیباشناسی هگل» را سال 1363 توسط انتشارات آوازه به انتشار رساند. این مجموعه شامل درسگفتارهای هگل درباره فلسفه هنر در دانشگاه است. این کتاب مستقیماً توسط هگل به چاپ نرسیده است و ناشران کتب هگل با جمعآوری جزوههای درسی شاگردان وی این کتاب را آماده چاپ کرده و به انتشار رساندهاند. در سال 1367 ترجمهای از پیشگفتار و مقدمه «پدیدار شناسی روح» هگل که توسط محمود عبادیان انجام گرفته بود از سوی انتشارات انزلی در ارومیه به انتشار رسید. این ترجمه در هر بند همراه شرح و تفسیری است که در شرح آن از تفاسیر و شروح والتر کافمن به زبان انگلیسی و یوهانتس هاینریش به زبان آلمانی بهره برده است. ترجمه برخی از بخشها پیچیده و مبهم است که بخشی از این ابهام مربوط به پیچیدگی متن اصلی پیشگفتار است و قسمتی مربوط به واژهگزینی مترجم میشود. البته ترجمه عبادیان در زمان خود و نسبت به ترجمههای قبلی از هگل از واژه گزینی بهتری برخوردار است. نکته قابل توجه دیگری که از ترجمه هگل عبادیان به دست میآید، تفسیرهای خود مترجم و انتخاب تفاسیر قابل استناد زبانهای دیگر از فلسفه هگل، برای ترجمه است، که از گرایش و مطالعه عبادیان از هگل مایه میگیرد. این موضوع، آموختن و خواندن فلسفه هگل را برای مخاطبان آسانتر کرده است. سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی نیز کتاب «انقلاب فرانسه و جنگ از دیدگاه هگل» نوشته رامین جهانبگلو را در سال 1368 منتشر ساخت.
دهه 70 و ورود هگل به دانشگاه
با آغاز دهه 70 خورشیدی و پایان جنگ، یکی از اتفاقات فرهنگی کشور ــ یعنی توسعه دانشگاهها و ورود فلسفه هگل به نهادهای دانشگاهی ــ رقم خورد. این امر باعث همهگیر شدن مطالعه درباره هگل در ایران شد. در پی این اتفاق بود که انتشار کتابها و مقالات گوناگون از هگل و درباره هگل در ایران گسترش یافت.
از چهرههای دانشگاهی که به نوشتن درباره هگل پرداخت، دکتر کریم مجتهدی است که با انتشار کتابها و مقالات مختلف با نگاه دانشگاهی و آموزشی سعی در معرفی هگل دارد. باتوجه به رویکرد مجتهدی به فلسفه هگل و روح جاری در کتابهای این استاد که همان آموزش است، در این نوشتار به معرفی سه کتاب از وی بسنده میشود؛ چرا که تعداد آثار و روح جاری در کتابهای کریم مجتهدی نیاز به نگاهی متفاوتتر در ساختار سیاسی و اجتماعی دارد:
«درباره هگل و فلسفه او» کتابی شامل چندین مقاله است که در سال 1370 توسط انتشارات امیرکبیر به قلم و کوشش کریم مجتهدی به چاپ رسید. موضوعهای این کتاب که هر کدام مقالهای مجزا هستند مشتمل بر «زندگینامه هگل»، «تتبعات هگل جوان در کلام مسیحی»، «هگل در ینا»، «نظر هگل در رابطه با مسأله شک»، «دیالکتیک در فلسفه هگل»، «مقام انسان در فلسفه هگل»، «فلسفه تاریخ از نظرگاه هگل»، «تاریخ فلسفه از نظرگاه هگل» و «هنر از نظرگاه هگل» است. این کتاب دو ضمیمه هم دارد که یکی با موضوع «رابطه پدیدارشناسی و منطق در بینش هگل» و دیگری شامل بحثی در «منطق هگل» است.
از دیگر کتابهای دهه 70 میتوان به کتاب «پدیدارشناسی روح بر حسب نظر هگل: بر اساس کتاب تکوین و ساختارشناسی روح هگل اثر ژان هیپولیت» به قلم کریم مجتهدی اشاره کرد. ناشر این کتاب انتشارات علمی و فرهنگی است. این کتاب در سال 1371 به چاپ رسید.
در سال 1377 کتاب «منطق از منظر هگل» به قلم کریم مجتهدی به همت انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شد. این کتاب شامل: «علم منطق »، «نظریه وجود»، «نظریه ذات (ماهیت)»، «منطق صورت معقول»، «دائرهالمعارف علوم فلسفی»، و ضمایم: واژهنامه توصیفی و واژهنامه است.
«فلسفه تاریخ هگل» از بنیامین فرانکلین کمپل با ترجمه عبدالعلی دستغیب در سال 1373 از سوی انتشارات بدیع به چاپ رسید. این کتاب 171 صفحهای مشتمل است بر: «پیشگفتار»، «هگل و فلسفه تاریخ»، «اهمیت فلسفه تاریخ»، «فلسفه تاریخ همچون سیستم متافیزیک» و «مفهومهای بنیادی فلسفه تاریخ هگل». در سال 1374 کتاب «هگل جوان: پژوهشی در رابطه دیالکتیک و اقتصاد»، نوشته گئورگ لوکاچ به ترجمه محسن حکیمی از سوی نشر مرکز به انتشار رسید.
کتاب «درآمدی بر هگل: نگاهی به زندگی، آثار و فلسفه هگل» اثر ژاک دونت با ترجمه محمدجعفر پوینده از سوی انتشارات فکر روز در سال 1377 نشر یافت. کتاب شامل نگاهی بر زندگی هگل و چکیدهای از آثار اوست.
رامین جهانبگلو در سال 1379 کتاب «انقلاب فرانسه و جنگ از دیدگاه هگل» را در انتشارت هرمس به چاپ رساند. البته چاپ اول این کتاب در سال 1368 در سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی صورت پذیرفته بود. نشر مرکز در همین سال ترجمه منوچهر حقیقی راد از کتاب چارلز تیلور با نام «هگل و جامعهی مدرن» را به چاپ رساند. این کتاب عناوینی را مانند «آزادی»، «خرد و طبیعت»، «سیاست و بیگانگی»، «پرسش آزادی و یاداشتهای نویسنده» شامل میشود.
در سال 1379 کتاب گی بونژور پلانتی با نام «هگل و اندیشه فلسفی در روسیه» به ترجمه محمدجعفر پوینده توسط نشر نی به انتشار رسید و فاطمه سینایی ترجمه کتاب «هگل» نوشته لوید اسپنسر را در انتشارات شیرازه به چاپ رساند. نیز ترجمه کتاب پل استراتون به نام «آشنایی با هگل» توسط مسعود علیا در نشر مرکز به چاپ رسید و کتاب «هگل» پیتر سینگل با ترجمه عزتالله فولادوند نیز به همت انتشارات طرح نو به بازار نشر عرضه شد.
دهه 80، شور هگلخوانی و نیاز به مقالهای مستقل
کتابهای مرتبط با هگل در دهه 80 بازار نشر ایران تحت تاثیر گسترش شور هگلخوانی قرار گرفتند و این را میتوان از شمار بسیار کتابهایی متعدد که همه یا بخشهایی از آنها به هگل و اندیشههای او میپردازند، بهآسانی دریافت. از این رو و به دلیل تعدد این آثار، بررسی کتابهای دهه 80 در این نوشتار نمیگنجد.
نظر شما