وی در ادامه سخنانش درباره رابطه دکتر شهیدی و علامه امینی میافزود: من از استادم، مرحوم آیتالله لاریجانی، پدر آقای دکتر لاریجانی، که استاد بنده بود، شنیدم که آقای شهیدی اُنس زیادی به مرحوم امینی، صاحب « الغدیر»داشتند. من از مرحوم آیتالله لاریجانی شنیدم که یک وقتی در حوزۀ نجف اعتراضاتی شد، مراجعی که در آن وقت مدیریت حوزه را داشتند از جمله مرحوم آیتالله اصفهانی بودند، عدهای معترض بودند که چرا حوزه این طور اداره میشود. ما طلبهها میدانیم که این اعتراضات چگونه است. آیتالله خویی همراه آقای امینی، صاحب « الغدیر» و سید جعفر بروجردی یعنی همین سید جعفر شهیدی و تعدادی دیگر به عنوان قهر از نجف رفتند به کربلا و شب نامههایی را به قلم سید جعفر بروجردی تحت عنوانِ « صیحۀ آسمان نجف» منتشر کردند. من پرسیدم که در این شبنامهها چه بود. ایشان گفتند که در این شبنامهها گفته میشد که چرا حوزه فقط باید مخصوص فقه و اصول باشد. در دنیای امروز، مسائل جدیدی برای اسلام، شبهات و اشکالات و مسائل فراوان راجع به تشیع مطرح است و ما باید این تخصصها را هم اضافه کنیم، برای این کارها استادهایی تربیت کنیم، نویسندههایی تربیت کنیم. این اعتراضات بود به مرجع وقت، یعنی مرحوم آیتالله اصفهانی. من از اینجا میفهمم که وقتی آقای امینی رفته سراغِ الغدیر نوشتن، از فقاهت دست برداشته و فقط « الغدیر» را تخصصاً نوشته، آقای شهیدی هم بعد آمده و رفته سراغِ یک مسئله دیگر و علیه کسروی مینویسد. یک روحیهای از همان جوانی در ایشان وجود داشته و در ایران شکوفا شده است.
محقق داماد در ادامه صحبتهایش میگوید: همانطور که میدانید وقتی ایشان آمد به ایران، من طلبهای جوان بودم، ایشان عمامه داشت، عمامۀ بزرگی هم داشت و ریش بسیار انبوهی و معروف بود به سید جعفر بروجردی و میگفتند که مردی فاضل است. بعد ایشان رفت به دانشگاه و لباسش را درآورد. اما برای من بسیار عجیب بود، من سالها بعد که با ایشان مأنوس شدم ، تهران که آمدم دیدم ایشان شخصیت عجیبی دارد. اولاً شیعهای بسیار تند، فردی بسیار عمیقی و متدینی شدید بود. در جلسات خیلی رسمی وقتی که صدای اذان بلند میشد به من میگفت سید بلند شو ، وقت نماز است. مقیدِ به اول وقت بود. مقیدِ به نماز شب بود.
وی در ادامه میافزاید: در بزرگداشت علامه طباطبائی که با هم دعوت شده و در یک اتاق بودیم، ایشان مقید بود. گاهی شوخیهایی در مسائل نقدی میکرد اما اینها هیچ اثری در مسائل عملی ایشان نداشت. به هر حال مرد جالبی بود برای من و وقت خودش را گذاشت برای این مسائل. ترجمۀ بسیار زیبایی از نهجالبلاغه ارائه داد. بعضی کارهایش که بسیار با خلوص است. شما جنایات تاریخ نوشته ایشان را ببینید. وقتی جنایات تاریخ را ایشان منتشر کرد ما جوان بودیم، اصلاً مشخص نبود مال کیست، بدون امضاء . چه کسی حاضر است کتابی تحقیقی بنویسد و پایش را هم امضاء نکند. هر کسی کتابی را مینویسد در آرزوی آن است که پشت کتاب بنویسد مؤلفش کیست. اما آقای شهیدی این کار را نکرد . فقط از مکتب تشیع و مظلومیتش دفاع کرد.
محقق داماد در پایان میگوید: مقالات بسیار زیادی که ایشان نوشتهاند و تحقیقات فراوانی که انجام دادند برای آیندۀ ما باقی میماند و آثار عظیمی که از ایشان مانده است سرمایۀ بسیار گرانبهایی است.
نظر شما