عبدالرحیمسعیدیراد، شاعر گفت: صحبت کردن از استاد مشفق بسیار سخت است و زبانم نمیچرخد که به ایشان بگویم مرحوم یا زندهیاد. وقتی شاعری استاد است در همه زمینهها استاد است؛ این استادی او در زندگی و رفتار مشفق نیز بارز بود.
وی افزود: استاد مشفق استادی بود که از نظر اخلاق زبانزد بود. شعر ایشان جای خود دارد و غزلها و ترانههایشان سرآمد بودند و سالهای سال قریب به سه دهه بعد از انقلاب ما شاهد شنیدن شعرهای زیبایشان از صدا و سیما و کتابهای مختلف بودیم. همچنین ترانههایی که در شورای شعر با همکاری و نظر ایشان تولید میشد و ترانهسراها را پرورش میدادند همگی جای حرف دارد.
سعیدیراد یادآور شد: ایشان واقعاً نمونه بودند و همان رفتاری را با من که قریب به 40 سال از ایشان کوچکتر بودم با نزدیکان خودشان داشتند. در واقع من هیچ گاه فاصلهای بین خودم با او احساس نمیکردم.
وی اضافه کرد: با شوخیهایی که ایشان با من میکردند هیچ وقت احساس نمیکرد که فاصله سنی با ایشان داریم. سال گذشته که نکوداشت ایشان در تالار وحدت برگزار شد، دم در ایستادم تا وقتی از تالار بیرون آمدند به ایشان تبریک بگویم اما ایشان همانطور که عصا زنان جلو میآمدند و قدشان خمیده بود وقتی میخواستم با او دست بدهم دست مرا بوسیدند. آن موقع من خیلی منقلب شدم و گفتم استاد شما چرا؟ من آمدم دست شما را ببوسم! دست و صورتشان را به زور بوسیدم ولی ایشان میگفتند شما استادید و مرا با رفتار و منششان شرمنده میکردند. وقتی شاعری استاد است در همه زمینهها استاد است. این استادی او در زندگی و رفتارشان نیز بارز بود.
عبدالرحیم سعیدیراد مجموعه شعر «ساعت به وقت دلتنگی» را در سال 1386 از سوی نشر تکا منتشر کرد.
«خورشید در مشت» که مجموعه شعر او درباره بیداری اسلامی و مقاومت بینالملل است نیز از سوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه به چاپ رسیده است.
نظر شما