گزارش ایبنا از نشست نقد و بررسی کتاب «عرفان اسلامی در آیینه مطالعات اسلامی»
تتبعات در کتاب «عرفان اسلامی در آیینه مطالعات اسلامی» فراوان است/ جای خالی مطالعات انتقادی در کتاب
کتاب «عرفان اسلامی در آیینه مطالعات اسلامی» امروز روی میز منقدان قرار گرفت. به گفته منتقدان این اثر، یکی از نکات مثبت کتاب، تتبعات فراوان است. مولف دیدگاههای مختلف را طراحی میکند و آنها را نقد میکند. همچنین مطالب حشو و زائد به لحاظ محتوایی ندارد و میتواند مقدمهای برای عرفان پژوهی باشد. علاوه بر این، کتاب به خوبی عرفان اسلامی را در مطالعات اسلامی دنیای مدرن بررسی کرده است.
شجاعی جشوقانی در ابتدای این نشست توضیحاتی را درباره کتاب ارائه کرد و گفت: این کتاب یک ماه پیش توسط انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در 400 صفحه و هفت فصل منتشر شد. نویسنده در این کتاب تلاش کرده تا پژوهشهای غربیان درباره عرفان اسلامی را نشان بدهد. مولف در این اثر رویکرد انتقادی داشته و تنها به رویکرد توصیفی بسنده نکرده است.
شکرابی در بخش دیگری از این نشست با اشاره به اینکه این کتاب نخستین اثر منتشر شده از اوست اظهار کرد: به همین جهت من روی این کار تعصب چندانی ندارم،چون میدانم که کار نقصهای فراوانی دارد و از نظر ویرایشهای ادبی و علمی مشکلاتی دارد که باید در ویرایش های بعدی اعمال شود.
وی ادامه داد: خوشحالم که پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی این کتاب را به صورت خوب و مقبولی منتشر کرده است. در عنوان کتاب کلمه «در آیینه مطالعات اسلامی» با فونت کوچکتری از عرفان اسلامی آورده شده گویی که مطالعات اسلامی زیرعنوانی برای عرفان اسلامی است، در حالی که اینگونه نیست و عرفان اسلامی زیرمجموعه ای از مطالعات اسلامی است.
وی افزود: کلیاتی که درباره عرفان اسلامی در این کتاب گفته شده به این دلیل است که تصویر کلی در این باره به مخاطب ارائه شود. اما اینکه چقدر لازم بود تا به طور تفصیلی در این کتاب به برخی از مباحث پرداخته شود جای بحث دارد.
شکرابی در بخش دیگری از سخنانش به کاستیهای موجود در کتاب اشاره کرد و افزود: یکی از بخشهایی که جایش در این کتاب خالی است مطالعات انتقادی است. گروههایی که به عرفان اسلامی و نقد آن پرداختهاند از منظر دینی و حساسیتهای مذهبی یا روشنفکری آن را بررسی کردهاند.
وی همچنین گفت: برخی پس از مشروطه قائل به این بودند که مطالب عرفانی آسیبهای جدی به زندگی اجتماعی جوامع شرقی وارد کرده است. در هند به یک شکل این آسیب ها وارد شده و در کشورهای عربی و ایران به گونهای دیگر.
وی تاکید کرد: اگر میتوانستیم آثاری را که در این باره نوشته شده معرفی کنیم این کار کاملتر هم میشد اما من به همین میزان بسنده کردم. پرداختن به مطالعات عرفانی به عنوان یک مطالعه ثانوی از موضوع عرفانی مطرح است.
به گفته شکرابی، در دوره جدید با توجه به اینکه از مناظر گوناگون به عرفان نگریسته شده موجب مشوش شدن صورت عرفان شده است. ما در این کتاب دنبال پاسخ به این نگاهها نبودیم بلکه میخواستیم بگوییم این نگاهها هست و البته یک نقدهایی کوتاهی هم به آن مطرح شده است. به طور مثال درباره ابن عربی سخنان بسیاری گفته شده است که سعی کردیم آنها را مطرح کنیم.
وی در بخش دیگری از سخنانش به تفاوت محققی که خودش عرفان را تجربه کرده با محققی که فقط درباره عرفان خوانده و شنیده است گفت: این دو با یکدیگر جایگاههای متفاوتی دارند. ما یا باید حرف هایی را که درباره عرفان زده میشود قبول کنیم یا اینکه اگر بخواهیم عرفان را بفهمیم باید در فضای آن قرار بگیریم. شاید این آثار، پژوهشگران را نسبت به اظهار نظرهایی بی در و پیکری که درباره عرفان گفته شده محتاطتر میکند.
شجاعی جشوقانی نیز در بخش دیگری از این نشست به تعدادی از نوآوریهای مولف در این کتاب اشاره کرد و گفت: نقد مکاشفهگری، نقد نظریه استیس، خوانش انتقادی از کتاب نیکلسون درباره تصوف اسلامی، نقد رویکردهای ماتریالیستی و مادی گرایی در مقایسه با هگل و مولوی و نقد استناد به پلورالیسم از جمله نوآوریهای مولف در این کتاب است.
هادی وکیلی، عضو هئیت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز در بخش دیگری از این نشست طی سخنانی گفت: برخلاف نظر مولف کتاب من از عنوان این اثر همان مقصود مولف را متوجه شدم. اگر عنوان کتاب همین را متذکر شود طرح پارهای از فصول کتاب به این حجم و گستردگی به رغم ارزشمند بودن آن جای تامل دارد.
وی ادامه داد: در این کتاب باید آن عرفان اسلامی که در مطالعات اسلامی معاصر مورد توجه قرار گرفته توضیح داده و نشان داده میشد که چه کسانی به این موضوع پرداختند. راه دیگر این بود که ایشان مطالعات اسلامی را فهرست میکردند و هر یک را به صورت جداگانه بررسی میکردند و در ذیل آن میگفتند که هریک چگونه به عرفان اسلامی پرداخته است.
وی افزود: مباحث این کتاب بدون طرح فصول چهارم به بعد هم قابل مطالعه است و میتواند مقدمهای برای هر پژوهشی از این سنخ باشد.
استفاده از عرفان پژوهان عربی تبار در کتاب
این دکترای عرفان اسلامی با بیان اینکه فصلهای چهارم تا هفتم کتاب بسیار ارزشمند است گفت: این مباحث بسیار جدید هستند. مولف در این کتاب سه ساحت را برای مطالعه عرفان در نظر گرفته که رویکرد جالبی است با این وجود طرح این مباحث ملاک روشنی ندارد و معلوم نیست که فاصله میان تقریر، تحقیق و پژوهش در این کتاب چگونه مشخص میشود.
به گفته وی، از نکات مثبت کتاب، تتبعات فراوان است. کتاب دیدگاههای مختلف را طراحی میکند و آنها را نقد میکند. در فصل ششم کتاب شاید برای تقارن بحث بد نبود در کنار طرح دیدگاههای توصیفی و انقادی به نیکلسون دیدگاه یک خاورشناس فرانسوی و یا روس که در مقابل نیکسلون باشد، آورده شود.
وکیلی در بخش دیگری از سخنانش درباره فصل هفتم کتاب اظهار کرد: اگر منظور ما مطالعات معاصر است باید عرفان پژوهان معاصر را در این دوره مطرح میکردیم اما در این فصل به عرفانپژوهان متاخرتر هم پرداخته شده است.
وی پیشنهاد کرد بهتر بود تا از عرفان پژوهان عربی تبار مانند نصر حامد ابوزید نیز مطالبی آورده میشد.
شاید تنوع فصلها خواننده را مجاب کند که حق مطلب ادا نشده است
این استاد دانشگاه همچنین گفت: کتاب مطالب حشو و زائد به لحاظ محتوایی ندارد و میتواند مقدمهای برای عرفان پژوهی باشد. البته بهتر بود که در کتاب به افرادی مانند مولوی ماسینیون و هانری کربن نیز پرداخته میشد به هر حال این کتاب وظایف متنوعی را بر دوش خود گذاشته است و تنوع فصلها شاید خواننده را به این قضاوت بکشاند که حق مطلب ادا نشده است.
شکرابی نیز در پاسخ به وکیلی گفت: مجموع سخنان ایشان را میپذیرم. اما درباره مطالبی که از سنت گرایان آوردم باید بگویم من چیتیک را انتخاب کردم چون مذاق او با ما ایرانیها سازگارتر است چون در ایران درس خوانده و عرفان را چشیده است.
بهزاد حمیدیه نیز در بخش دیگری از این مراسم مقدماتی را درباره ظهور عرفان در دوره مدرن ارائه کرد و گفت: عرفان مورد توجه دوران ماست و در واقع بعد از دوران مدرنیته و پایان اوج آن و فرا روایتهایی که درباره مشکلات بشری با مدرنیته مطرح شده گرایش زیادی به عرفان پیدا شد.
وی با اشاره به کتاب جدید خود «معنویت در سبد مصرف» گفت: یکی از ویژیگیهای انسان مدرن و پست مدرن این است که توجه زیادی به عقل و عقلانیت دارد و پس از سرخورده شدن از موفقیتهای عقلانیت ابزاری سراغ احساسات و عواطف و مسائل سوبژکتیویته رفته است. بنابراین چرخشی از وظایف بیرونی و توصیفات بیرونی انسان به دنیای درون انسان پیدا شد و انسان اروپایی که همه سرزمین ها را فتح کرده بود توانست آخرین سرزمین یعنی درون انسان را فتح کند. پیداش علم روانشناسی در قرن 19 و 20 موجب شد که بسیار به این موضوع پرداخته شود.
معنویت خوانش جدیدی از عرفان مدرن است
به گفته این استاد دانشگاه، خوانشی جدید از عرفان به معنویت پیدا شده که امروز به یک کلان موضوع تبدیل شده و در واقع معنویت خوانش جدیدی از عرفان مدرن است. این کتاب به خوبی عرفان اسلامی را در مطالعات اسلامی دنیای مدرن بررسی کرده است.
حمیدیه تاکید کرد: امروز عرفان اسلامی به دلیل پرشوری و زنده بودنش برای انسان مدرن برجسته شده چراکه میتواند کاربردی باشد. در این کتاب پرداختن به ساحتهای جدید عرفان نیکو است.
وی در پایان گفت: مولفههای عرفان که در فصل سوم مطرح شده است میتواند زمینه خوبی را برای بحثهای بعدی مولف فراهم کند و در واقع این فصل نخ تسبیح کتاب است.
نظر شما