رمانی با نام «کاشف رویا» نوشته جمشید ملکپور به تازگی از سوی انتشارات افراز منتشر شد که در سطوری از آن می خوانیم: «هیچ چیز درباره فروغ عادلانه نبود، زندگی می توانست مهربانانه تر از این ها با او برخورد کند.»
در بخشی از این رمان آمده است: «هیچچیز درباره فروغ عادلانه نبود. زندگی میتوانست مهربانانهتر از اینها با او برخورد کند. اگر قرار بود اینطوری تمام شود، میتوانست طوری دیگر هم شروع شود. اصلا چرا فروغ باید هفتهشت سال کنج زندان بهسر ببرد و بعد که آزاد میشود، بعد که مزه آزادی را میچشد و میخواهد آزاد زندگی کند و برای خود زندگی کند، آنوقت بمیرد؟ چرا قبل از دستگیریاش در تظاهرات انقلاب کشته نشد؟ بهتر نبود؟ زجر کمتری نمیکشید؟ یا به قول پدرش همان موقعِ تولد مثل دهها کودک دیگر بینفس به دنیا میآمد. تا هم خودش و هم مرا آنقدر زجر نمیداد. آیا این جز بیدادِ زمان، چیز دیگری است؟»
کتابهای «ادبیات نمایشی در ایران؛ جلد اول و دوم »، «گزیدهای از تاریخ نمایش در جهان»، «تطور اصول و مفاهیم در شبیهخوانی»، «نمایش کلاسیک »، «هفت دهلیز»، «روز اول ماه مهر هرگز نیامد» و «بازیگری با یک فنجان چای در خیابان انقلاب» از جمله آثار ادبی جمشید ملکپور به شمار میآید.
رمان «کاشف رویا» نوشته جمشید ملکپور، در 384 صفحه، با شمارگان یکهزار و 100 نسخه و به بهای 22 هزار و 800 تومان از سوی انتشارات افراز روانه بازار کتاب شده است.
نظر شما