رئیس جمهوری در سی و دومین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و بیست و دومین دوره جایزه جهانی کتاب سال با تاکید بر اینکه اندیشمندان، صاحبنظران، حوزویان و دانشگاهیان جواهرات و معادن کشور هستند و نمیشود به کوچکترین بهانهای یک معدن طلا را بست، گفت: راه را باز کنیم و سوءظن را کنار بگذاریم و هر کسی را به بهانه ای کنار نگذاریم.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و صحبه المنتجبین
بسیار خوشحالم که در آستانه ۲۲ بهمن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در جمع شما اندیشمندان، فرهیختگان و صاحبان قلم و کسانی هستم که همواره در طول تاریخ افتخار آفریدند و میآفرینند و چراغ راه هدایت انسانها بودهاند و خواهند بود.
گرچه شاید به نظر برسد که از ۱۵۰ سال پیش به این طرف که مطبوعات، رادیو، تلویزیون، تئاتر، سینما و در نهایت اینترنت، شبکههای اجتماعی و انواع ابزار و وسایل که برای ارتباط انسانها و انتقال اندیشهها به صحنه رقابت با کتاب آمدند، دوران کتاب تا حدی به سر آمده است اما واقعیت امر این است که کتاب به هیچ عنوان ارزش و جایگاه خود را از دست نداده است.
همه آن ابزار و وسایل برای انتقال سریعتر مفاهیم و ارتباط سریعتر، جایگاه ویژه دارند، اما اصل اندیشه، فکر و دانش هنوز هم در اوراق کتاب نهفته است.
رادیو، تلویزیون و سینما و همه ابزارهای ارتباطی امروز در واقع ریشهشان از کتاب است. فیلم و تئاتر که یک هنر نمایشی است فیلمنامه که اساس آن است به مفهوم یک کتاب است و از آن اقتباس میشود.
در بسیاری از امور، دقت، ظرافت و حتی گاهی لذت، فقط در کتاب است، گاهی انسان از خواندن یک کتاب آنقدر مشعوف می شود و لذت می برد که هیچ چشمه سار دیگری نمیتواند جایگزین کتاب شود.
البته کتاب به معنای عام کلمه، یعنی همه خلقت و همه موجوداتی که خداوند آفریده است...چقدر سخت بود یک لحظه فکر کنید که زندگی میداشتیم و کتاب نبود.
چگونه می توانستیم با ۵۰۰ الی ۱۰۰۰ سال پیش ارتباط برقرار کنیم از فکر، اندیشه، ذوق، دیدگاه و نظریه آنها بهره ببریم و مگر اندیشه انسان چیزی جز تکامل است. قدم به قدم این خشتها روی هم چیده شده است...
البته که کتاب کلید است و باید همه قفلهای زندگی را بگشاید، همه ابهامها را باز کند و همه ظلمتها را به نور و روشنایی تبدیل سازد.
انقلاب اسلامی ایران که در آستانه سی و هفتمین بهار انقلاب اسلامی هستیم ریشه آن از کتاب، قرآن و حدیث و مکتوبات راهبران این انقلاب و در رأس آن امام عزیز و بزرگوار ما امام خمینی(ره) بود که اگر نامهها و اعلامیههای ایشان و انتقال بیانات ایشان یا از طریق نوار و یا از طریق پیاده شده و مکتوب آن نبود، چگونه انقلاب پیروز میشد و بهترین روز در مکتوبات انقلاب آن روزی بود که کتاب حکومت اسلامی امام از نجف آمد و در ایران ولو مخفیانه پخش شد و برای اولین بار نظریه ولایت فقیه ایشان و اندیشه ایشان در زمینه فقه سیاسی منتشر شد و آن کتاب، ما را وارد فاز جدیدی ساخت. همه سخنان امام و مکتوبات امام بعد از پیروزی انقلاب بود که راه را برای مدیریت یک جامعه تحت عنوان حکومت اسلامی گشود و امروز هم کلماتش، مجموعه و وصیتنامهاش همه و همه راهنمای ما خواهد بود.
*به همه جهانیان بگویید؛ انقلاب ما انقلاب اعتدال بود
این شما فرهیختگان، بزرگان، اهل قلم از زنان و مردان، این بار سنگین را بر دوش دارید که طراوت انقلاب و تازگی انقلاب را تضمین کنید، مفاهیم انقلاب را بسط و توضیح دهید و به همه جهانیان بگویید که انقلاب ما انقلاب اعتدال بود، به همه افکار جهان برسانیم و ابلاغ کنیم که در انقلاب ما خردسوزی وجود ندارد، کتاب سوزی وجود ندارد. در انقلاب اسلامی ما افراط و تفریط وجود ندارد، عقلانیت و فهم و فقه و تفقه است. باز کردن گره از زندگی مادی و معنوی مردم است.
*نقد هم شیوه میخواهد
این شما بزرگان، فرهیختگان، اصحاب قلم هستید که باید برای امروز جامعه ما بگویید چگونه باید بیندیشیم، فکر کنیم و حتی چگونه باید نقد کنیم، نقد کردن هم شیوه میخواهد و ای کاش امسال در میان همه کتابها یک کتاب هم در زمینه شیوه نقد و نقادی بود و بالاتر ای کاش در کنار جایزه کتاب سال، جایزه نوجوان و جوانی را هم قرار میدادیم که بیشترین کتاب را در طول یک سال خوانده است و ای کاش جایزه دیگری قرار میدادیم برای بهترین نقادان کتاب سال گذشته، حتی کتابهایی که برنده جایزه شدند. بهترین نقادان آنها هم در سال جاری جایزه داشته باشند.
نقد یعنی وسایل حرکت، نقد یعنی مسیر تصحیح که البته نقد در فضای آزاد و امن امکانپذیر خواهد بود، اما نقد را باید یاد بگیریم. نه اینکه دو نفر چگونه راه میروند، نه اینکه چه طوری راه میرود، بلکه ببینیم قدم را به کجا برمیدارد، این دومی مهم است والا نقد کنیم که تند و کند راه رفت و یک نفره و سه نفره راه رفت که نقد نیست.
نقد کنیم به کجا و به چه سمت حرکت کرد و نتیجه قدم چه بوده و به چه مقصدی رسید. این برای ما بسیار مهم است، کفشش ، رنگ لباسش چه طور بود، یک مقدار به جواهر و جوهر بپردازیم به جای پرداخت به اعراض، به ماهیت و وجود مسأله بپردازیم به جای اینکه آن همه از کم و کیف سخن بگوییم . این شما بزرگان و فرهیختگان هستید که باید کتاب و مقاله بنویسید و نقد را تجلیل کنید و راه نقد را بیاموزید و حتی شما به ما بگویید که بر کتاب چگونه نظارت بشود نه ما به شما بگوییم.
بر این اعتقادم پای می فشارم که در هر زمینهای متخصصان آن و صاحبنظران آن بخش، بهتر از دولت نظر میدهند. این را باور کنیم و تردید نکنیم که اصحاب قلم و کتاب راجع به کتاب بهتر از مدیر یک وزارتخانه نظر خواهند داد، چرا باور نمیکنیم راجع به هنر، اصحاب هنر بهتر بلدند سخن بگویند و اگر نقدی است آنها بهتر بلدند نقادی کنند چرا با آنها مشورت نمی کنیم، این چه جفا و ظلمی است که بر علم و دانش و توسعه و مملکت روا میداریم چرا با آنها مشورت نمیکنیم چرا نظر آنها را نمیگیریم مگر آنها که عمری در اقتصاد کار کردهاند و هزاران ساعت درس دادهاند و تدریس کردهاند اقتصاد را بهتر از مدیر معمولی که او هم یک نفر از صاحب نظران است، نمیتواند تشخیص دهد.
*سوء ظنها را کنار بگذاریم
راه را باز کنیم، سوء ظنها را کنار بگذاریم، هر کسی را با بهانه ای کنار نگذاریم. این صاحبنظران، اندیشمندان،تحصیل کردهها،حوزه دیدهها، کتاب خواندهها و کتاب نوشتهها اینها جواهرات و معادن هستند. آیا به کوچکترین بهانه میشود یک معدن طلا را بست؟ یک تکه طلا از این معدن در آوردیم یک مقدار عیارش کم بوده. میگویند در کوه را ببندید عیارش کم است. یکبار اشکال داشته اشکال را با زبان نرم با او بگوییم. چرا سوء ظن پیدا کردیم؟ چرا سرمایهها را به خاطر یک نقص کوچک تعطیل میکنیم این چه خاصیتی به حال ما دارد.
من نمیگویم ممیزی بر کتاب باشد یا نباشد. چیز دیگری میگویم، میگویم نمیشود صد اصل درست کنیم برای ممیزی. ۲ الی ۴ اصل قرار دهید اخلاق، مقدسات، امنیت ملی و مصالح ملی به عنوان اصل باشد صد تا نمیشود این خط قرمز که میگویند یا مثلث و یا مربع است و خیلی بشود ۷ ضلعی است، هزار ضلع نداریم.
ما باید نظارت کتاب را قدم به قدم به صاحبان امر بسپاریم ، آنها بیایند، ناشران، نویسندگان برجسته، اساتید برجسته آنها نظارت کنند و اگر کتاب چاپ شد و خواندند، دومرتبه از چاپ دوم از هفت خوان رستم عبور نکنند.
یک وقتی بود در همه عالم یک رسانه بود و آن رسانه کتاب بود امروز هزارها و دهها رسانه و هر روز رسانه جدیدی متولد میشود، این قدر مته به خشخاش نگذاریم و تحریک نکنیم بلکه توضیح بدهیم. شما بزرگان بگویید چطور بر امور فرهنگی نظارت شود. شما بگویید که گفته شما به آیین نامه تبدیل شود نه آیین نامه ما به چارچوب لازمالاجرا تبدیل شود. شما بگویید تا گفته شما تبدیل شود به قانون شود.
قانونی که ریشهاش نظرات صاحبنظران باشد، استحکام بیشتری خواهد داشت. یک قانونی، ۶۰ الی ۸۰ سال کاربرد دارد از بس قوی نوشته شده است چون صاحبنظران نوشتهاند این قانون روز به روز قویتر است و اصلاحاتش هم بسیار اندک است. ولی آنهایی که صاحبنظر ننوشته هر چند ماه یک بار قانون نیاز به اصلاح دارد.
ما باید جشن بگیریم برای بهترین کتابها و هم ان شاء الله جشن بگیریم برای روزی که در این کشور بیشترین جوان و نوجوان کتاب میخوانند.
چرا تیراژ کتاب کم شده است و شرح آن تراژدی شده است. چرا؟ چرا جوان ما کتاب نمیخواند؟ نقص از چه است؟ نقص از عرضه کننده یا متقاضی است از کجاست؟ کتاب ما جاذبه ندارد، تشویق لازم برای نوجوان نشده است. ارزش کتاب تبیین نشده است. این هم شما باید بگویید که مشکلات کتاب چگونه باید حل شود و دولت باید چه کمکی کند؟
آموزش و پرورش چه کمکی باید بکند؟ در کشورهای غربی و اروپایی و لااقل برخی از کشورها که خبر دارم که دانشآموزان از سال اول دبستان به خواندن کتاب تشویق میشوند.
حداقل دانش آموز سال اول باید ۷ کتاب را خوانده باشد و باید توضیح دهد و بیان کند که در کتاب چه نوشته شده است.
*باید کتاب خواندن، تشویق شود
باید کتاب خواندن را تشویق کنیم. چه اشکال دارد که نمره ما این باشد که این دانش آموز ۳ کتاب را خلاصه کرده باشد و ۵ نکته مهم آن کتاب را تبیین کرده باشد و آن هم نمره شود. هر راهی وجود دارد ما باید از نوجوانها و جوانها شروع کنیم، چرا در مترو کشورهای دیگر این همه کتاب خوانده میشود در مسیر راه.
امروز هم که وسایل الکترونیکی آمده است خواندن کتاب وجود دارد. چه بسیار افرادی که دهها جلد کتاب را در ماشین و هواپیما و قطار نشسته و خواندهاند و چرا ما عادت نداریم و چرا ما مسیر دیگری را طی میکنیم. همه ما بیاییم جامعه را تشویق کنیم به نوشتن کتابهای لازم و کتابهایی که گرههایی را باز کند.
من نویسنده، خود قاضی باشم که این کتاب من چه مشکلی را ازجامعه حل کرده است. مشکل زندگی مردم، تعالی علم، فناوری، زدودن ابهامها و تاریکیها، خودمان بیاییم فکر کنیم نوشتن چه کتابی لازمتر است.
این کتاب چه طور سهلتر به دست همه برسد مشکل ناشر و چاپخانه و توزیعکننده چیست. کتاب یک زنجیرهاست در رأسش نویسنده کتاب یا مترجم قرار دارد تا زمانی که به دست مشتری برسد همه این زنجیره باید اگر مشکلی دارند مشکل آنها را حل و فصل کنیم و از جمله در کتابهایمان راجع به انقلاب اسلامی ایران در ذهن جوانها ابهام وجود دارد باید معنا کنیم برای جوانهای ما انقلاب چه بود برای چه انقلاب کردیم معنی شعارهای انقلاب ما چیست؟ استقلال یعنی چه؟ هنوز هم یک جوان و نوجوان ما فکر میکند با خارجی حرف زدن، گوشه استقلال تراشیده و سایش مییابد هنوز هم فکر میکند که زبان خارجی بلد بودن یعنی یافتن مسیر شیطانی. زبان خارجی یعنی باز شدن باب جدید فرهنگ و فهم و علم.
ما باید استقلال را معنا کنیم باید آزادی را معنا کنیم باید نه شرقی نه غربی را معنا کنیم و این شما هستید که باید برای جوانهای ما تبیین کنید والا انقلاب را برمیگردانند به ضد انقلاب.
*واقعیات انقلاب را تبیین کنید
شما اندیشمندان و صاحبنظران واقعیت انقلاب و واقعیت شعارها و واقعیت مسیر انقلاب را تبیین کنید برای نسل جوان و این یک ضررورت برای انقلاب است. شما باید اسلام رحمانی را برای دنیا تبیین کنید افراط، آدمکشی و تروریسم نه تنها از اسلام نیست که هیچ رابطهای با اسلام رحمانی و محمدی ما ندارد.
و خلاصه شما فرهیختگان و اندیشمندان باید با نوشتههای زیبایتان امید را بیشتر و بیشتر کنید، تدبیر را بیشتر کنید، راه تدبیر را به دولت و ملت نشان دهید، شما هستید که باید وحدت را در سراسر کشورمان بیشتر کنید و شما هستید که باید تنش را با جهان کمتر و کمتر کنید و همزیستی مسالمتآمیز را برای سراسر جهان به ارمغان بیاورید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
نظر شما