یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۱
انتقام سفید پلیس‌های نیویورکی در رمان جنایی جدید «ریچارد پرایس»

«ریچارد پرایس» جنایی‌نویس آمریکایی در آخرین رمان خود داستان خشم و انتقام پلیس نیویورک از مجرمان (موبی دیک‌های سفید داستان) را که عدالت نامیده‌ شده، به زیبایی بیان کرده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از نیویورکر، در این رمان که طی دو روز آینده روانه بازار خواهد شد، با ماهیت اصیل یک درام مواجهیم که سرشار از رویدادهایی با محوریت خشونت است.

اگر داستان‌های جنایی معاصر که آثار استادان این ژانر نظیر مایکل کانلی، اد مکبین، پی.دی جیمز، یان رانکین و ریچارد رایس هستند را رویدادی چون المپیک در نظر بگیریم، صحنه بازجویی روال معمولی است که جایگاه عملکرد را بر فراز رقابت قرار می‌دهد.

پرایس به خاطر دیالوگ‌های زیبا و قوی در رمان‌های «سرزمین آزادی» و «زندگی باشکوه» که در آنها صحنه بازجویی پلیس از یک مظنون جزئی لاینفک است، مورد تقدیر گرفت. او همچنین فیلمنامه تریلر پلیسی آل پاچینو به نام «دریای عشق»(1989) را نوشت و نیز برای نوشتن فیلمنامه چند قسمت از سریال تلگراف جایزه ادگار 2007 را از آن خود کرد.

پرایس در آخرین رمان خود به نام «سفیدها» که نخستین اثر او با نام مستعار «هری برانت» است، رمان هزارتویی خلق کرده که میان صحنه‌های خویشتن‌نگری و صحنه‌های گفت‌وگوی صرف در جریان است.

این رمان داستان یک کارآگاه پلیس نیویورک به نام «بیلی گریوز» است که سالهاست پس از شلیک تصادفی به یک پسر ده ساله، با احساس گناه زندگی می‌کند. از سوی دیگر کارآگاهی به نام «میلتون راموس» نیز در نیروی پلیس هست که با این تصور که «کارمن» همسر بیلی مسبب چندین مرگ در خانواده او است، دشمنی پنهانی با گریوز دارد.

بیست سال پیش هفت نفر از زبده‌ترین کارآگاهان پلیس، واحد ضد تبهکاری به نام غازهای وحشی را شکل دادند و در چشم مردمی که آنها را حامیان خود می‌دانستند بسیار بزرگ و محترم بودند. اما با گذشت زمان و بازنشسته شدن غازهای وحشی که تا حدی آرمان‌گرایی خود را از دست داده‌اند، هر یک «سفید» (تبهکاری) در ذهن دارند که معتقدند به مجازات خود نرسیده است و به دنبال انتقام که از دیدگاه آنها همان عدالت است می‌روند...

نویسنده در اقدامی عجیب جنایتکارانی را که بیشتر دغدغه پلیس بودند به نام «سفیدها» معرفی می‌کند که اشاره به «موبی دیک» نهنگ سفیدی دارد که در رمان مشهور «هرمان ملویل» صید آن دغدغه و مشغولیت ذهنی ناخدا آهاب است.

رمان «سفیدها» پلیسی‌تر از داستان قبلی پرایس است، این رمان بیشتر مبتنی بر طرح است و کمتر درگیر انسان‌شناسی در جوامع شهری شده است. در نثر درخشان «سرزمین آزادی» و نیز در «زندگی باشکوه» مفصلاً به شخصیت‌ها  پرداخته شده اما در «سفیدها» منظر تیره و تار شهر به ندرت بیش از یک پس زمینه نمود داشته است. همچنین در این رمان نویسنده بر زندگی در هم تنیده تعدادی از شخصیت‌ها در قالب یک گزارش صریح پلیسی و نیز بر خلق یک روایت استادانه که بین گذشته و حال در جریان است، تمرکز کرده.

«سفیدها» حداقل مجذوبیت پرایس را در فضای شهری خشن و با نمایش نوع خاصی از مردانگی حفظ کرده و خواننده خود را با داستانک‌های فرعی که در اینجا عمدتاً برهم زننده مکرر تحقیقات پلیس هستند، همراه می‌کند.

گرچه این رمان قطعاً جنایی است و در همه نوع فعالیت‌های جنایی غوطه‌ور شده اما یک تریلر روانشناسانه نیز هست. بیلی نه فقط یک کارآگاه، بلکه شوهری است که توسط خشونت و نوسانات اخلاقی همسرش بهت‌زده شده و موظف به مراقبت از اوست. در واقع زندگی خانوادگی در این رمان در بستری از مسئولیت مداوم، احساس گناه و ترس از آینده نمود یافته است.

در داستان‌های جنایی یک قرارداد ضمنی ناگفته میان نویسنده و خواننده وجود دارد مبنی بر اینکه هر معمایی که در ابتدای داستان مطرح می‌شود مطمئناً تا پایان داستان حل خواهد شد. گرچه داستان «سفیدها» پایان کاملا روشن و واضحی دارد اما باید گفت این رمان سرشار از تردید و ابهام است و راه حل‌های مشخصی برای گره‌های داستان در آن دیده نمی‌شود.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها